راز سیاه ٢ سانتافهسوار درهالهای از ابهام
موبنا – ساعت ٣ بامداد ٢١ مرداد ماه سال جاری ماموران کلانتری ١٢٣ نیاوران در حال گشتزنی در خیابان کامرانیه جنوبی خیابان بیات بودند که در کوچه نادر به سانتافه سفیدرنگی که در کنار خیابان به صورت روشن پارک کرده بود، مشکوک شدند و زمانی که خود را به یک قدمی خودرو مرموز رساندند، با ٢ جوان روبهرو شدند. ٢پسر جوان وقتی پلیس را دیدند، فرار کردند. همزمان دختر جوانی در عقب خودرو را باز کرد و خود را به بیرون پرت کرد. دختر جوان که بسیار ترسیده بود به ماموران گفت: خودروام در خیابان اندرزگو خراب شد. شب بود. منتظر کمک بودم که ٢ جوان سانتافهسوار در مقابلم پارک کردند. ادعا داشتند که باید به خانه بروند تا سیم کابل اتصال باتری را با خود بیاورند. مجبور بودم با آنها بروم چون نیمهشب بود و تنها بودم. به حرفهایشان اعتماد کردم و سوار خودرویشان شدم. در بزرگراه چمران بودیم که یکی از آنها با تهدید چاقو به عقب آمد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد و دوستش هم مرا با تهدید چاقو تسلیم نیت سیاهش کرد. هنوز لحظاتی نگذشته بود که خودروی گشت پلیس آمد و توانستم خودم را از خودرو به بیرون پرت کنم. بدین ترتیب بازپرس حسینیپور از شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران دستور داد تا تیمی از ماموران اداره ١٦ پلیس آگاهی تهران برای دستگیری این ٢ جوان شیطانصفت وارد عمل شوند. بررسیها نشان میداد که دختر جوان گواهینامه راننده را که روی کنسول وسط خودرو بوده، مشاهده کرده و مشخصات وی را به یاد دارد. ماموران با گذشت ٧ ماه موفق شدند راننده جوان را دستگیر کنند. متهم زمانی که دید در برابر اتهام سیاه قرار گرفته ادعای عجیبی را پیش روی ماموران قرار داد. وی که تحصیلکرده است، به ماموران گفت: شب حادثه با دوستم برای خوشگذرانی در خیابان اندرزگو بودیم که با این دختر جوان که سوار خودرویش بود، آشنا شدیم. برای خوردن شام به رستوران رفتیم و پس از آن سوار خودرو شدیم. او مخالفتی نداشت به همین خاطر او را هدف نیت خود قرار دادیم. من در وضع مالی خوبی قرار دارم و هیچ طلا و پولی نیز از دختر جوان به سرقت نبردهام و نمیدانم چرا از دست ما شکایت کرده است. با ادعای این پسر بازپرس حسینيپور پس از شنیدن ادعاهای پسر جوان با صدور بازداشت موقت برای متهم دستور داد تا با دستگیری همدست وی تحقیقات پلیسی صورت گیرد.