کیانیان: با یک گل بهار میشود
او در این پست، نوشت: «پس از نوشتن ماجراى پروازم به شيراز، دیدید که چند نفر از دنبال كنندگان عزيز برايم نوشتند: . “ای بابا اینجا ایران است و چه توقع ها دارید “؛ “ولش کن آقا چه حوصله اى دارید؟ چه انتظارى داريد!” از این دست سخنان گوهربار! .
این گروه گمان مى كنند چون ايرانى هستيم و در ايران زندگى مى كنيم هيچ حقى نداريم و يا پذیرفته اند زیر پاگذاشتن حقوقشان از سوی پایمال کنندگان ، سنتی جاافتاده است و نمی شود در برابرش مقاومت کرد.شايد از حقوق خود آگاهى ندارند و یا از بس پیگیری کرده اند و به جایی نرسيده اند ، خسته شده اند و کنار کشیده اند!
اما من جزء کسانی هستم که از رو نمی روم! الان شصت و پنج سال دارم و به یاد ندارم روزی کنار کشیده باشم و پذیرفته باشم حق خوردنی است! البته در مواقعى كه زور پر زور است. سکوت کنم ، ولی این سکوت اصلاً به معناى پذیرش و تسليم نیست.پافشاری من روی خواسته هایم به این دلیل است که همه خواسته هایم قانونی ست ؛ پس چرا نباید دنبال کنم؟