گسترش چالشهاي سرطاني در كشور
موبنا – اين چالشها را بايد با ساختار سلولهاي سرطاني در بدن مقايسه كرد تا آسيبهايي كه خواسته و ناخواسته بر سلامت و منافع كشور و ملت وارد ميآيد بيشتر ملموس گردد. ساختار و فرق يک سلول سرطاني با سلول معمولي در اين است که سلولهاي معمولي بدن انسان همواره در حال رشد هستند ، و هنگامي که به علت فرسودگي از بين رفتند ، يک سلول همانند آن ساخته ميشود اما سلولهاي سرطاني با آنها از نظر شکل و ساختمان فرق کلي دارند.
ابتدا اينكه آنها در اولين قدم خود را از بدنه اصلي هسته سلول سازي جدا ميسازند وهرگز به حد تکامل نميرسند. نكته ديگر اينكه اين رشد ناقص آنها توام با تكثير غيرعادي ميباشد و آنقدر بر شمارشان افزوده ميشود که سلامت بدن را به خطر مي اندازند. مسلما وقتي اين رشد ناهنجار مرتباً ادامه يابد و تمام بدن را فرا گيرد سلولهاي معمولي بدن از رشد و فعاليت باز مي مانند و مريض و به مرگ تهديد ميشود.
حال ساختار رشد سرطان در بدن را با وضعيت امورات مختلف دركشور مقايسه كنيد، متوجه خواهيد شد كه ما نيز دچار آفتهاي سرطاني در عرصههاي مختلف گرديدهايم كه وخيم ترين آنها را مي توان در حوزه سياست مشاهده كرد.
روال عادي يك دموكراسي قاعده مند به ترتيب است كه جامعه به سبب چرخش نخبگان و دست به دست شدن قدرت و مجريان آن با افكار و تضارب آراي مختلف مواجه ميشود و در اين ميان رشدي همه جانبه در ميان تمامي اقشار جامعه رواج پيدا ميكند و اينطور نيست كه صرفاً يك عده و گروه درمسيرهاي مختلف و دسترسي به قدرت از ديگران پيشي گرفته و خود را صاحب برآن بدانند. روال عقلاني و منطقي در چرخه سياست همچون سلول سازي بدن عمل مي كند، و هرگاه زمان كار آنها به پايان برسد جاي خود را به نيروهاي جديد و تازه نفس ميدهند.
اما اگر اين چرخش از نظم طبيعي خارج شود همچون رشد سلولهاي سرطاني در بدن، شاهد گسترش ناهنجاريها و آفتهاي سرطان گونه در امورات كشور و جامعه خواهيم بود. آن دسته از گروهها و اقشار سياسي كه اين نظم را برهم ميزنند همچون سلولهاي سرطاني، ابتدا خود را از بدنه جامعه جدا كرده و تافته جدا بافته فرض ميشوند.
اما همين جدا شدن از عامه ملت موجب نارسايي در عملكرد آنها خواهد شد و به صورت منطقي تكامل نمييابند، در عوض با استفاده از روشهاي غير معمول سعي ميكنند ابتدا خود را در لايههاي مختلف كشور تكثير كنند و سپس مانع فعاليت اصولي و صحيح روال عادي امورات گردند.
امروز مشاهده ميكنيم كه مخالفان سياسي قوه مجريه چگونه با اخلال در روال عادي كار، موجب نارساييهاي مختلف در زندگي و معيشت مردم و هزينه آفرينيهاي خارجي براي كشور شدهاند. اين درحالي است كه كشور ما به تازگي از يك بيماري سخت به نام تحريمها و مديريتهاي غيراصولي در عرصه اجرايي و اقتصادي رهايي يافته و هنوز تاب و توان تحمل چنين آفتها و مشكلاتي را ندارد.
مخالفتهاي بي مورد، كارشكنيهاي تبليغاتي، جوسازيها و مسائلي از اين دست، عملاً خودزني داخلي است كه آسيب آن صرفاً بدنه جامعه را مجروح و ناتوان خواهد ساخت. كما اينكه امروز مشاهده ميكنيم مردم همه چشم به راه تغييراتي هستند كه وضعيت كشور و اقتصاد را متحول سازد. اين توقع صرفاً با حمايت از سرمايه گذاران و توليدكنندگان داخلي و خارجي ميسر است.
اما كدام سرمايه گذار جرات ميكند سرمايه كلان خود را به ميداني بياورد كه سياستهاي كلي و منافع ملي آن دستخوش سياست ورزيهاي مخاطره آميز قرار ميگيرد. اين اقتصاد بيمار كه به تازگي سروپا شده نياز به تقويت دارد كه لازمه آن وحدت و حمايت از سياست هاي اجرايي كشور مطابق با قانون و چشماندازهاي ترسيم شده ميماند. اگر اين رويه سرطان گونه در داخل از سوي گروهها و جناحهاي مختلف سياسي ادامه يابد، قطعاً بنيه و توان كشور تحليل خواهد رفت و خطرات مختلفي به لحاظ سياسي، اقتصادي و اجتماعي جامعه را تهديد خواهد كرد. اين خودزني سرطاني منافع ملي را به خطر خواهد انداخت و به نفع مردم و نظام نخواهد بود. شايد به طور مقطعي اين رويه سرطان گونه موجب افزايش قدرت برخي افراد و گروهها گردد، اما بايد واقع بين بود و پذيرفت كه سرطان بالاخره بيمار را از پاي در خواهد آورد و ديگر مجالي براي رشد سلولهاي سرطاني نيز نخواهد بود!.
منبع: روزنامه آفرینش | نویسنده: حميدرضا عسگري