خواندنی

خیابانی که در تهران غریب افتاده است

موبنا – خیابان ویلا و طالقانی در دهه‌ 40 دارای اهمیت بودند، تا آنجا که هتل‎های مدرن در اطراف آن ساخته شد و این ساختمان‌ها هنوز هم در اطراف آن دیده می‌شوند. هتل‎های انقلاب، مرمر، هویزه و… به دلیل تردد و حضور دایمی تجار ایرانی و خارجی در این محدوده و حضور در ساختمان اتاق بازرگانی شکل گرفتند.

در همین راستا مراکز متمرکز خرید صنایع دستی ایران و لوکس‌فروشی‎ها در خیابان ویلا و داخل خیابان طالقانی شکل گرفتند که به اهمیت حضور تجار ایرانی و خارجی در این خیابان تاکید داشت و نشانی از حمایت بازرگانان ایرانی از صنایع ‌دستی در هدیه دادن کالاهای ایرانی داشته و دارد. حالا فروشگاه‌های صنایع دستی در خیابان ویلا به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شدند.

این روزها اگر هر ساعتی از روز به این خیابان سر بزنید، فروشندگان صنایع دستی یا جلوی مغازه بیکار ایستاده‌اند یا داخل آن در حال تماشای تلویزیون هستند. اما فروشگاه‌هایی که در خیابان جنوبی ویلا قرار دارند، به دلیل اینکه این خیابان یکطرفه است احساس مظلومیت می‌کنند و معتقدند که در حق آنها اجحاف شده است.

مدیر یکی از فروشگاه‌های صنایع دستی در خیابان ویلا می‌گوید: بیش از 30 سال است که در این خیابان صنایع دستی می‌فروشم. یکی از ایرادهای بزرگ این خیابان یک‌طرفه بودن بخشی از آن است و استدلال راهنمایی و رانندگی هم این است که اگر پایین خیابان را دو طرفه کنند، ترافیک می‌شود؛ در حالیکه این مشکل را می‌توان با چراغ راهنما حل کرد.

او ادامه می‌دهد: پیش از دهه‌ 40 از صنایع دستی در بالای خیابان ویلا هیچ خبری نبود و تنها یک فروشگاه سازمان صنایع‌دستی وجود داشت که آن هم ورشکسته شد و بست. در سه طبقه از ساختمان قدیم صنایع‌دستی،‌ محصولات آن را ارائه می‌کردند.

این صاحب فروشگاه اضافه می‌کند: زمانی که مغازه‌ام را در خیابان ویلای جنوبی خریدم، کلی آژانس‌های مسافرتی خارجیِ فعال مثل هواپیمایی ژاپن، ‌بریتیش ایرویز و لوفت هانزا و غیره در این خیابان بودند که با شروع تحریم‌ها یکی یکی بسته شدند و رفتند. در حال حاضر این خیابان مُرده است و ما امیدواریم که با برداشته شدن تحریم‌ها، این خیابان هم یواش یواش زنده شود.

او بیان می‌کند: فروش صنایع دستی نیاز به توریست دارد و تنها بحث من و ما که چند مغازه هستیم، نیست؛ بحث تولیدکنندگانی است که از این راه نان می‌خورند و دولت باید از آنها حمایت کند.

صاحب این فروشگاه که زمانی خودش تولیدکننده مینا بوده است،‌ می‌افزاید: همین که هر صبح کرکره مغازه را بالا می‌دهیم، 10 درصد از فروش ما صرف هزینه‌های جانبی می‌شود. صنایع دستی شیر و ماست نیست که هر روز مردم آن را بخرند، مردم باید پول اضافه‌شان را صرف خرید صنایع دستی کنند.

این فروشنده اظهار می‌کند: صنایع دستی را یا یک ایرانی پولدار یا کسی که عشق صنایع دستی دارد، می‌خرد. گردشگران خارجی هم در حد معقول این محصولات را می‌خرند.

او می‌گوید: وقتی مشتری وارد مغازه می‌شود، تحت هر شرایطی چانه می‌زند و تخفیف می‌خواهد و خارجی‌ها هم بیشتر از همه تخفیف می‌خواهند. نمی‌دانم راهنمایان تورها در هتل به آنها توصیه می‌کنند که چانه بزنند یا خودشان اینطور هستند! ما هم به ناچار مجبوریم تخفیف بدهیم و گاهی اوقات یک محصول را با 5 درصد سود می‌فروشیم.

صاحب فروشگاه در پاسخ به اینکه با وجود این همه مشکلات چه چیزی موجب شده که این شغل را ادامه دهد؟ بیان می‌کند: من قبل از اینکه فروشگاه صنایع دستی داشته باشم، میناساز بوده‌ام. تغییر شغل کار ساده‌ای نیست و زیان‌های بسیاری دارد. از طرفی من در هر کاری تخصص ندارم.

او ادامه می‌دهد: من با صنایع دستی بزرگ شده‌ام، بنابراین اگر در حد حقوق یک کارمند معمولی هم گیرم بیاید، ناچارم با کمِ آن هم بسازم و نمی‌توانم آن را رها کنم. باز بودن یک واحد تجاری هم برای دولت خوب است، هم محصولی عرضه می‌شود و هم نرخ بیکاری پایین می‌آید.

این فروشنده با بیان اینکه یکی از دغدغه‌های ما وزارت اقتصاد و دارایی است، اظهار می‌کند: تولیدکننده را از پرداخت مالیات معاف کرده‌اند، ‌حداقل اگر ما را معاف نمی‌کنند، تخفیف درست و حسابی بدهند.

صاحب این فروشگاه می‌گوید: در خیابان ویلای جنوبی داخل فروشگاه سپه غرفه‌ای که قبلا میوه فروشی بوده را برای عرضه محصولات صنایع دستی اجاره داده‌اند که ‌مالیات، بیمه و پول آب و برق هم نمی‌دهد،‌ از طرفی جواز هم ندارد. تابلو فروشگاه سپه هم برایش سپر بلا شده است! به همه می‌گوید اینجا چون فروشگاه سپه است، صنایع دستی را نسبت به جاهای دیگر با قیمت پایین‌تری عرضه می‌کنم، ‌مشتری‌ها هم این موضوع را می‌پذیرند.

او می‌افزاید: زمانی هم که ساعت کاری فروشگاه تمام می‌شود، صاحب آن درِ مغازه را از طرف خیابان باز می‌کند و تا دیر وقت هم باز است. این موضوع را چه کسی باید بررسی کند؟ به اتحادیه هم که می‌گوییم جواز ندارد، می‌گویند بررسی می‌کنند. در نهایت هم صاحب فروشگاه جریمه‌ای پرداخت می‌کند و به کارش ادامه می‌دهد.

این فروشنده درباره یکی دیگر از مشکلات فروش صنایع دستی در خیابان ویلا بیان می‌کند: راهنمایان تور، توریست‌های خارجی را برای خرید صنایع دستی به فروشگاه‌های خاصی که از آنها پورسانت می‌گیرند می‌برند. گاهی اوقات هم راهنمایان تورها، توریست‌های خارجی را برای خرید آجیل به چند مغازه پایین‌تر می‌آورند، اما برای خرید صنایع دستی نمی‌آورند! من فکر می‌کنم آنها باید دست توریست‌ را برای خرید صنایع دستی باز بگذارند.

او همچنین درباره فروش صنایع‌دستی در ایام نوروز در تهران اظهار می‌کند: فروش ما در ایام نوروز چندان رضایت‌بخش نبود. در این ایام گردشگران بیشتر تماشاچی هستند تا خریدار. اما فروش شب عید در نیمه دوم اسفندماه بهتر از عید است، چون اداره‌ها و ارگان‌ها صنایع دستی را به عنوان هدیه می‌خرند؛ گرچه فروش آن چنان بالایی نیست، اما بهتر از ماه‌های سال است. فروش اسفندماه امسال نیز نسبت به سال‌های گذشته بهتر بود، در حالی که در دولت قبل همین وضعیت را هم نداشتیم و کارمان خوابیده بود.

یکی دیگر از فروشندگان صنایع دستی در خیابان ویلای شمالی نیز به خبرنگار ایسنا می‌گوید: برای اینکه صنایع دستی به فروش برسد، نیاز به توریست داریم. صنایع دستی در داخل کشور آن چنان مصرفی ندارد. از طرفی تولید هم زیاد است، به همین دلیل هم دچار رکود شده است. از طرفی وضع اقتصادی هم خوب نیست و تا توریست نیاید این وضع درست نمی‌شود.

او که فروشگاه صنایع دستی را از پدر به ارث برده است،‌ اظهار می‌کند: اجداد من تولیدکننده خاتم بوده‌اند و این حرفه نسل به نسل از شهرهای دیگر به تهران انتقال پیدا کرده و حالا سال‌هاست که محصولات صنایع دستی را عرضه می‌کنیم.

این فروشنده با بیان اینکه از وضعیت کار راضی نیست،‌ می‌افزاید: سال گذشته برای من سال بسیار بدی بود و در 25 سالی که این کار را انجام می‌دهم، وضعیت صنایع دستی را به این بدی ندیده بودم؛ البته در اسفندماه هرسال وضعیت کمی بهتر از ماه‌های دیگر است، اما این اتفاق تنها در نیمه‌ی دوم اسفند می‌افتد که آن هم مقطعی است و دوباره وضعیت‌مان مثل دیگر ماه‌های سال می‌شود.

او می‌گوید: از سال گذشته تا حالا مالیات‌ها بسیار سنگین شده و مالیات 3 میلیونی ما را 15 میلیون کرده‌اند و ما هم به این موضوع اعتراض کردیم. من فکر می‌کنم چون فروش نفت پایین آمده است دولت هم این مشکل را با افزایش مالیات از ما جبران می کند.

صاحب این فروشگاه با بیان اینکه حالا ما مغازه‌ای داریم که اموراتمان با آن می‌گذرد اما وضعیت برخی از هنرمندانی که به سازمان میراث فرهنگی،‌صنایع دستی و گردشگری مراجعه می‌کنند بسیار بد است و بسیاری از آنها حتا بیمه هم ندارند!

 منبع: ایسنا 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا