نویسنده آنلاین، نویسنده آفلاین؛ مسأله این است
موبنا – هر چند کم نبوده ابزارهای ارتباطیای که با اختراعهای جدید کارکرد اصلی خود را از دست داده و بهاصطلاح مستعمل شدهاند؛ اما تاریخ به ما نشان داد که نه سینما، نه تلویزیون و نه حتی اینترنت نتوانست بهتمامی جایگزین کتاب شوند. شاید دغدغههایی که این روزها اهالی ادبیات نسبت به تأثیر فضای مجازی بر نویسنده در معنای خاص و کتاب در معنای عام دارند هم از جنس همان دلنگرانیهای زمانه اختراع رادیو و تلویزیون باشد؛ اما به همان میزان نیز ممکن است رقیب تازه کتاب یعنی فضای مجازی بتواند این بار تمامی نقشهای این رسانه قدیمی را از آن خود کند؛ شاهد مثال این ادعا میتواند جایگاه ادبیات در میان سایر هنرها و رسانههای ارتباطی امروز همچون سینما و موسیقی و سرانه مطالعه کشورها باشد. این موضوع یک رویه رابطه نویسنده و فضای مجازی است، رویه دیگر داستان اما مربوط به این سوال میشود که آیا اساسا نویسنده باید خود را تبلیغ کند یا نه؟ محمدهاشم اکبریانی، داستاننویس و روزنامهنگار در این خصوص معتقد است: «ميگويند نصرت رحماني ميگفت: «اگر من وزير بشوم شاملو را روابط عمومي خود ميكنم.» اين سخن را ديگران هم به شكلهاي مختلف گفتهاند. شاملو مظهر ارتباطات گسترده بود و توانسته بود خود را هميشه در ويترين ادبيات ايران قرار دهد. صدالبته اين سخن به آن معنا نيست كه شعر شاملو قابليت شهرتيافتن را نداشت. شاملو خوب ميدانست در كنار تلاش براي سرودن شعرهاي بزرگ، چگونه خود را در جامعه زنده نگاه دارد. گاه شعري متناسب با شرايط روز مينوشت، گاه اظهارنظري جنجالبرانگيز درباره موسيقي سنتي ميكرد، گاه فردوسي را به نقد ميكشيد، گاه به نقد تند شاعران مينشست و…»
برخی دیگر اما کارکرد فضای مجازی را چیزی جز رساندن صدای اثر به گوش مخاطب میدانند و معتقدند که این دنیای جدید علاوه بر فرصتهای منحصربهفرد، تهدیدات بسیاری نیز ازجمله کالاییشدن سخیف اثر ادبی و کمعمق شدن آثار برای نویسندگان میتواند داشته باشد؛ بهعنوان شاهد مثال محققان دانشگاه «یو سی ال ای» توسط یک اسکنر مغز ذهن ۳۲ نوجوانی که در حال استفاده برنامهای مشابه اینستاگرام بودند را مشاهده کردند. دانشمندان متوجه شدند با هر «لایک» بخشی از ذهن نوجوانان فعال میشود، مخصوصا بخشی که به آن «مرکز پاداش ذهن» میگویند. لورن شرمن، نویسنده اصلی این تحقیق بر این باور است که: «وقتی نوجوانان متوجه میشوند عکس آنها لایک زیادی خورده است، فعالیت زیادی در بخش مدار پاداش مغز رخ میدهد؛ این همان قسمتی است که وقتی عکس کسی که دوست داریم را میبینیم یا پولی برنده میشویم، فعال میشود.» همین تحقیق نشان میدهد که این تأثیر لایکخوردن برای نویسنده که کار اصلیاش علاوه بر متن با مخاطب است، چگونه میتواند باشد. در این گزارش به سراغ اهالی رسانه و ادبیات رفتیم تا از آنها درباره نسبت نویسنده و فضای مجازی بپرسیم.
عبدالجبار کاکایی:
مشک آن است که خود ببوید…
عبدالجبار کاکایی، نویسنده، شاعر و زبانشناس در جواب به این سوال که آیا شاعر و نویسنده لازم است که اثر خود را در فضای مجازی تبلیغ کند یا اینکه باید همه توجه خود را بر تولید اثر معطوف کند و کاری با رسیدن آن به دست مخاطب نداشته باشد، گفت: «در وهله نخست به نظر من مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. اما اینکه شاعر و نویسنده آیا باید تولیدات ادبی خود را در فضای مجازی تبلیغ کنند یا نه به نظر من راهی جز این ندارند و هر کسی در دنیای امروز ناگزیر از تبلیغ محصول خود در فضای مجازی و حقیقی است. اینکه تولید ادبی خود را به شکل یک کالای اقتصادی تبلیغ کند، بستگی به شکل عرضه دارد. اخلاق سنتی به ما میگوید که برخورد کالاگونه با محصول ادبی برخورد درستی نیست؛ اما این موضوع در اخلاق مدرن به نوعی میتواند توجیه شود. من با درج آثار و نمایش آن در فضای مجازی مشکلی ندارم. در گذشته وبلاگ و در دنیای امروز اینستا، تلگرام و کانالهای مجازی این اجازه را به شاعر و نویسنده میدهد که اثر خود را به مخاطب ارایه دهد و اگر اثر ارزش آن را داشته باشد، بار این انتشار خودبهخود توسط مردم برداشته میشود و آنها خودشان اثر را تبلیغ میکنند. امروزه متاسفانه حتی با فروش کتاب توسط خود شاعر در نمایشگاهها و کنار خیابانها مواجه هستیم. شاعرانی داریم که جلوی مردم را میگیرند و با قسم و آیه به تبلیغ کتاب خود میپردازند.»
این منتقد ادبی درباره اینکه برخی درباره مسأله تبلیغ اثر توسط خود نویسنده، دوگانه شاملو و نصرت رحمانی را مطرح میکنند و معتقدند که نصرت بارحمانی اگر سالها در انزوا زیست بهخاطر این بود که هرگز خودش را تبلیغ نکرد و شاملو اگر همیشه در کانون توجه جامعه ادبی بود، بخشی از آن به این دلیل بود که همیشه خود را تبلیغ میکرد، اظهار داشت: «به نظر من تفاوتی که درباره شاملو و نصرت رحمانی ذکر کردید مربوط به صرفا تبلیغات شاملو نیست. اگر اینگونه باشد من برای شما سپهری را مثال میزنم که نه اهل گفتوگو و مصاحبه کردن بود و نه اهل تبلیغ خود اما باز چه در زمان خود و چه بعد از مرگ بسیار شناختهشده بود. در مورد شاملو استثنائا صحبتهایی در این زمینه وجود دارد که بهدلیل ارتباطش با جریانهای سیاسی و حضورش در چندین جبهه بهعنوان مثال ترانه، تحقیق و پژوهش در متون ادبی، ترجمه و فرهنگنویسی بود. نصرت رحمانی در همه این زمینهها فعالیت نداشت و طبیعی است که بسامد صدای شاملو بیشتر باشد. همین امروز هم اگر شاعری بیاید و مثلا کارگردانی هم کند، تئاتر هم کار کند، فیلم هم بازی کند، خوانندگی هم کند و در چندین جبهه فعالیت کند، طبیعتا صدای رساتری در جامعه خواهد داشت. بخشهایی از جامعه ممکن است به این دلیل شاملو را دوست داشته باشند که صدای گرمی داشت و مثلا صدای نصرت رحمانی را دوست ندارند. شاملو چه گناهی کرده که مثلا صدای خوبی هم دارد؟ طیف طرفداران شاملو شامل طیف رنگارنگی است که هر کدام دلایل خود را دارند. بهخاطر پژوهشهای حافظشناسی او، به خاطر فرهنگ کوچه و برخی هم بهخاطر ایدئولوژی سیاسی و جهانبینی شاملو. به نظر من این قضیه بیشتر مربوط به چندوجهی بودن شاملو نسبت به نصرت است نه تبلیغات خود شاملو.»
فضای مجازی خواندن را از معنای نوشتاری خود فراتر برده است
یک وجه دیگر این رابطه را میتوان از نظرگاه ارتباطاتی نگاه کرد. وجهی که در آن به ذات خواندن نظر دارد و معتقد است که این کسب آگاهی گاه از طریق سنت شفاهی، گاه از طریق کتاب و گاهی نیز فضای مجازی صورت میگیرد. مهدی منتظرقائم، عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران با اشاره به تغییر ابزار کسب آگاهی در دورههای مختلف معتقد است: «انسان موجودی است ارتباطی؛ این همان بیان انسان اشرف مخلوقات، حیوان ناطق یا تنهاشدنی تاریخ است. از سویی دیگر تکنولوژیها، ابزار، شیوهها و روشهای عرضه جهان مادی به دیگران و دریافت آنها عامل و بستر اصلی تطور انسان است. در ۵دهه اخیر بستر و واسطه جدیدتری به وجود آمده است که همان فضای مجازی است. تکنولوژیهای جدیدی ظهور کردهاند که در بستر آنها میتوانیم نوشتار و عرضه را در این محیط داشته باشیم. عصر دیجیتال متضمن یکسری تغییرات بنیادی است که ما در ابتدای آن هستیم. ما جنبههای منفی را بیشتر از مثبت میبینیم و در فاز بحران هستیم. نظم جدید هنوز ظهور نکرده و این در حالی است که نظم قدیم فروپاشیده است. محیط دیجیتال خواندن را از بین نبرده است بلکه تکنولوژی دیجیتال خواندن متن مطلوب یکطرفه مبتنی بر نویسنده بالادست و خواننده با فاصله معرفتی زیاد با نویسنده را از بین برده است. این محیط شرایطی را ایجاد کرده است که شما مطالبی از افرادی همسطح خود بخوانید. این شرایط در چند مرحله تغییر کرده است که عبارت است از اینکه فاصله معرفتی بین نویسنده و خواننده تغییر کرده است. این به این معنا نیست که عمق دانش کم شده است، بلکه معرفت و عمق دانش قبلی هنوز منتقل نشده است. خواندن از معنای نوشتاری خود فراتر رفته
است.»
مدیرگروه رشته ارتباطات دانشگاه تهران با اشاره به ضرورت توجه همزمان به وجوه مثبت و منفی این پدیده بر این باور است که: «با آوردن چند مثال و شواهد نمیتوان در مورد مثبت و منفی بودن این پدیده نظر داد و باید بپذیریم که در آستانه یک تطور تاریخی هستیم. آنچه به آن علم میگفتیم، تغییر کرده است. یکی از مهمترین آسیبهایی که با آن روبهرو هستیم این است که شبکههای اجتماعی مبتنی بر رایانه مثل فیسبوک ادامه همان محتوای صنعت چاپ و نشر و شبکههای اجتماعی مبتنی بر موبایل ادامه همان بحث و گفتوگوهای متداول است. اینجا مفهوم خواندن به تنهایی معنا ندارد و این مفهوم ارتباط اجتماعی است که دارد معنا مییابد که مبتنی بر متن است. باید کلیات را بپذیریم و از بیان تکشاخصها به تنهایی خوشحال و ناراحت نشویم.»
مجید قیصری:
تبلیغات برعهده ناشر است نه نویسنده
در مقابل هنوز برخی از اهالی ادبیات با قبول وجوه مثبت فضای مجازی درباره خطراتی که این محیط برای نویسنده و شاعر میتواند داشته باشد، صحبت میکنند. بهعنوان مثال احمدپوری، مترجم در گفتوگویی با ایسنا درباره تأثیر گرفتن اهل قلم از مخاطبان خود در شبکههای مجازی میگوید: «از دیرباز تأثیر و تأثر بین نویسنده و مخاطب وجود داشته و هنوز هم وجود دارد اما شاید با ورود شبکههای مجازی سرعتش بیشتر شده است. رابطه متقابل مخاطب و نویسنده اثر همیشه وجود داشته است؛ به این معنا که نویسنده وقتی میزان بالای استقبال را میبیند جریان خلاقیتش را تنظیم میکند؛ اما اینکه تا چه حد بتواند استقلالش را حفظ کند، بحث دیگری است. چون درحال حاضر وسایل ارتباط جمعی و اینترنت این ارتباط را وسیعتر و قابل دید کرده و به آن شتاب داده است. اینگونه به نظر میرسد که نویسندگان از مخاطبان تأثیر میگیرند؛ وگرنه این تأثیر گرفتن هنرمند از مخاطب همیشه وجود داشته است. گاهی هنرمند تسلیم «بهبه و چهچه» مخاطب میشود و به خاطر همین ارزش هنریاش را پایین میآورد. وقتی چنین اتفاقی رخ میدهد رهبر فکری بودن اهل قلم نفی میشود.»
مجید قیصری، داستاننویس نیز با اشاره به تفاوت برخورد نویسندگان نسلهای مختلف با فضای مجازی معتقد است: «البته برخی نویسندگان علاقه وافری به لایک و فالوئر دارند اما بسیاری از نویسندگان در فضای مجازی شرکت نمیکنند و برای حضور در این فضا ابا دارند. برخی هم با نام مستعار به این شبکهها میآیند. در مقابل، کسانی با یک یا دو کتاب کانال شخصی تلگرام میزنند. خیلی از نویسندگان و شاعران کانال دارند. البته همین که زمانش را دارند خوب است و میتوانند از این فضا برای تبلیغ آثارشان استفاده کنند. البته من گمان میکنم تبلیغ کار ناشر است که کتاب را از طریق فضای مجازی معرفی کند. به نظر من نسل جدید بهتر از فضای مجازی استفاده میکند. البته نسل قدیم که بیشتر کار کرده خیلی در این فضا وارد نمیشود اما در کل امیدوارم نویسندگانی که در این شبکههای مجازی فعالاند، احتیاطشان را بیشتر
کنند.»
دیروز تقابل کتاب و تلویزیون بود
امروز تقابل کتاب و فضای مجازی
سیامک محبوب، مدیرکل برنامهریزی نهاد کتابخانههای عمومی کشور در جواب نگرانی برخی از اهالی ادبیات درباره فضای مجازی میگوید: «دنیایی که الکترونیک به ما ارایه داده است، ققنوس دنیای متن است. آنچه این میان فراموش شده است فرهنگ دنیای تلویزیون است. بحثهای قبل مربوط به تقابل کتاب و تلویزیون بود و حالا تبدیل شده است به اینترنت و کتاب. از نظر فنی این بحث تقابل نیست و دوباره متولد شدن متن مکتوب در فضای دیگر است. آنچه در بحث خواندن باید به آن توجه کرد این است که آیا خواندن، خواننده و خواندنی تغییر کرده است یا خیر؟ مولف در فضای مجازی تغییر کرده است. در فضای شفاهی تمام تکیه بر نویسنده یا مولف بود. با گذشت زمان و پیدایش کاغذ مولف قدرت دوچندانی گرفت؛ چرا که مولف میتوانست تفکر خود را در یک زمان با هزاران مخاطب به اشتراک بگذارد و آن را منتشر سازد. به عبارت دیگر دنیای چاپ، دنیای تبلور مولف بوده است. در دنیای دیجیتال مولف از بین میرود. متن فاخر در دنیای دیجیتال وجود ندارد، چرا که متن چندپاره شده است و به عبارت دیگر هدف تولید متن فاخر نیست. خوانندگان در فضای مجازی عمدتا جوان هستند و این گروه با متنهای چندپاره و مولف مرده سر و کار دارد. کوتاه کردن متن از ۵۰سال قبل و در قالب داستان کوتاه شروع شد و ربطی به دنیای مجازی
ندارد.»
برخی اما برخی کارکرد فضای مجازی را چیزی جز رساندن صدای اثر به گوش مخاطب میدانند و معتقدند که این دنیای جدید علاوه بر فرصتهای منحصربهفرد، تهدیدات بسیاری نیز ازجمله کالاییشدن سخیف اثر ادبی و کمعمق شدن آثار برای نویسندگان میتواند داشته باشد
انسان موجودی است ارتباطی؛ این همان بیان انسان اشرف مخلوقات، حیوان ناطق یا تنهاشدنی تاریخ است. از سویی دیگر تکنولوژیها، ابزار، شیوهها و روشهای عرضه جهان مادی به دیگران و دریافت آنها عامل و بستر اصلی تطور انسان است. در ۵دهه اخیر بستر و واسطه جدیدتری به وجود آمده است که همان فضای مجازی است. تکنولوژیهای جدیدی ظهور کردهاند که در بستر آنها میتوانیم نوشتار و عرضه را در این محیط داشته باشیم
منبع: شهروند