ارتباطات

اینترنت می‌تواند وضع مردم‌سالاری را بدتر کند

موبنا –  نقطه ابهام در جایی است که مشخص نیست، آیا فضای مجازی و اینترنت در نهایت به خدمت دموکراسی درخواهد آمد یا کمر به تضعیف و تخریب این نظام سیاسی محبوب و مقبول خواهد بست؟ به طوری که نقش‌آفرینی شبکه‌های مجازی در انتخابات‌های اخیر، این نگرانی را در بین فعالین مدنی و سیاسی ایجاد کرده که مبادا با رشد شبکه‌های مجازی توان تاثیرگذاری احزاب سیاسی به حداقل ممکن خود برسد و در عوض این فرصت برای فرصت‌طلبان ایجاد شود که ادعاهای عوامانه و غیرعقلانی در فضاهای مجازی دست به دست شود و در تصمیم‌گیری شهروندان در برهه‌های حساسی چون انتخابات اثر بگذارد و عقلانیت از جامعه کنار گذاشته شود. اگر این ادعا و گمانه‌زنی صحیح باشد می‌توان گفت، در چنین شرایطی توسعه اینترنت نه‌تنها به دموکراسی کمک نکرده بلکه به نحوی باعث توده‌ای و عوامانه شدن عرصه سیاست‌ورزی شده است؛ لذا این سوال جدی قابل تامل خواهد شد که اینترنت چه تاثیری بر آینده دموکراسی خواهد گذاشت؟ پاسخ به این سوال ساده و روشن نیست. به همین خاطر با احمد موثقی‌زاده، عضو هیات علمی علوم سیاسی در دانشگاه تهران گفت‌وگویی را ترتیب دادیم و از او درباره نسبت اینترنت و توسعه دموکراسی جویا شدیم. متن این گفت‌وگو در ادامه آمده است.

برخی معتقدند فضاهای مجازی می‌توانند همانند یک حزب سیاسی عمل کنند و خلأ نبود احزاب کارآمد در کشوری مانند ایران را پرکنند؛ شما چقدر با این ایده هم‌نظر هستید؟

شبکه‌های اجتماعی در فضاهای مجازی قادر نخواهند بود جای احزاب را پر کنند هرچند بر کسی پوشیده نیست که اینترنت ابزار کارآمدی برای اطلاع‌رسانی و آگاهی‌بخشی است و در سال‌های اخیر فضاهای مجازی بستری را ایجاد کرد‌ه‌اند که امکان انحصار و کنترل گردش اطلاعات را از بین برده ‌است و این واقعیت از نظر سیاسی اهمیت زیادی دارد. تجربه نشان داده که گسترش و توسعه شبکه‌های اینترنتی در کشورهای توسعه‌یافته و حتی توسعه‌نیافته باعث شده که نظرات مردم در بستری به نام اینترنت به گردش بیاید و دولت‌های استبدادی به راحتی امکان کنترل و مسدود کردن فضاهای تبادل عقیده و آرا را نداشته باشند.

اما اینترنت و شبکه‌های مجازی در انتخابات‌های اخیر ایران و حتی جهان اثرگذاری غیرقابل انکاری داشته‌اند؛ نقش‌آفرینی‌ای که شاید احزاب نداشتند. شما این اثرگذاری را ناشی از چه می‌بینید؟

اینترنت بستری برای آگاهی‌بخشی و اطلاع‌رسانی مردم با خودشان را فراهم آورده است. مثلا اگر بخواهیم به وجوه سیاسی توسعه اینترنت بپردازیم می‌توانیم به نقش‌آفرینی این ابزار در ایام انتخابات‌ توجه نشان دهیم. اگر قبل از توسعه فراگیر اینترنت مردم تنها در محافل رسمی و با مخاطبانی محدود امکان ارایه نظرات خود درباره مشارکت سیاسی داشتند اما با توسعه دسترسی جامعه به شبکه‌های مجازی این امکان برای اغلب مردم فراهم شد تا عقیده خود را درباره مقوله‌ای سیاسی (مانند انتخابات) ارایه دهند و به دیگران منتقل کنند. حال ممکن است در این میان کاندیدایی صدای این قشر را نمایندگی کند و به واسطه توسعه اینترنت بتواند برای خود پایگاه رای جذب کند اما این به این معنی نیست که اینترنت توانسته کارکردی مانند احزاب داشته باشد.

شما ابزاری مشابه اینترنت را سراغ دارید که توانسته باشد تا این حد در تحولات سیاسی نقش‌آفرینی کند؟

جامعه برای جبران بخشی از خلأ، فقدان احزاب را به روش‌های مختلف برطرف می‌کند. اگر امروز بحث جایگزینی شبکه‌های مجازی به جای احزاب مطرح می‌شود، سابق بر این درباره نقش‌آفرینی شعرا در ساختار سیاسی در دوره مشروطه صحبت می‌شد؛ گفته می‌شد آنها می‌توانند در شکل‌دهی به افکار عمومی موثر باشند و نگاه مردم را نسبت به مسائل سیاسی تغییر دهند. بعد از نقش‌آفرینی شعرا گفته شد، ‌رسانه‌ها می‌توانند به جای احزاب بنشینند و کارکردهای آن را انجام بدهند و حالا امروز ایده جانشینی شبکه‌های مجازی به جای احزاب مطرح شده است. این ایده در حقیقت در ادامه همان نگاه سابق است. اما واقعیت این است که احزاب کارکردهایی دارد که این ابزارها قادر به تامین آن کارکردها نخواهند بود.

احزاب چه کارکردی دارند که شبکه‌های مجازی نمی‌توانند آن را به دست بیاورند؟

احزاب فضاهایی رسمی هستند که این امکان را ایجاد می‌کنند تا صاحب‌نظران به صورت مسالمت‌آمیز و در بستری قانونی و عقلانی به تبادل نظر بپردازند. احزاب بحث‌ها و نقطه‌نظرات خود را در شرایطی مطرح می‌کنند که بتوانند به نتیجه برسند و در راستای جمع‌بندی مباحث خود سیاستگذاری و برنامه‌ریزی می‌کنند. از طرف دیگر احزاب برای دستیابی به برنامه‌ها و افق بلندمدت خود کادرسازی می‌کنند اما کارکردهای حزب در فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی قابل دستیابی و بازسازی نیست. در اینترنت تنها بخشی از کارکردهای حزب که به تبادل رای و شناسایی مسائل جامعه مربوط می‌شود قابل دستیابی است یا فضای مجازی تنها توانسته بستری برای کمپینینگ و فضاسازی‌های انتخاباتی را برای سیاستمداران فراهم آورد؛ قابلیتی که پیش از این توسط احزاب انجام می‌شد اما امروزه در اینترنت صورت می‌گیرد.

این استدلال که با گسترش فضای مجازی نیاز ما به احزاب کمتر خواهد شد، چه آسیبی را به همراه خواهد داشت؟

با وجود ظاهر فریبنده اینترنت، مفاهمه و اجماع در شبکه‌های مجازی به سادگی اتفاق نمی‌افتد. حتی این امکان وجود دارد که شایعه و تخریب که در شبکه‌های مجازی با سرعت بیشتری دست به دست می‌شود جامعه را نسبت به جریان‌های سیاسی بی‌اعتماد و بدبین کند. شایعه‌سازی و دروغ‌پردازی در اینترنت حتی می‌تواند مانعی برای تحقق دموکراسی کامل و مفاهمه باشد. ارگان رسمی یک حزب باید برای مدعیات خود سند و مدرک داشته باشد این در حالی است که در فضای مجازی کسی برای مدعیات سند مطالبه نمی‌کند در حالی که در این فضا ادعاهای بی‌پایه زیادی مطرح می‌شود که ذهن جامعه را نسبت به حقیقت دچار تردید و ابهام می‌کند.

به نظر شما توسعه روزافزون دسترسی شهروندان کشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه به اینترنت چه تاثیری بر آینده دموکراسی خواهد گذاشت؟

اینترنت و شبکه‌های مجازی، از احزاب و «دموکراسی نمایندگی» عبور خواهند کرد؛ اگر بخواهیم به این روند با دید مثبت نگاه کنیم، گسترش دسترسی شهروندان به اینترنت در نهایت می‌تواند به تحقق دموکراسی مستقیم منجر ‌شود و در حقیقت فضاهای مجازی این بستر را برای شهروندان ایجاد ‌می‌کنند تا بتوانند دیدگاه‌ و رای خود را به صورت مستقیم انعکاس دهند. در حقیقت توسعه اینترنت می‌تواند سهم دموکراسی‌های نمایندگی را در ساختارهای سیاسی کاهش دهد و مردم را به طور مستقیم ‌در تحولات و تصمیم‌گیری‌های سیاسی دخالت می‌دهد.

با رشد دسترسی شهروندان به اینترنت حتی در جنبش‌های اجتماعی شاهد تغییرات ساختاری هستیم. امروزه جنبش‌های اجتماعی بی‌سر و بدون پشتوانه حزبی یا رهبری جدی در حال شکل‌گیری است به طوری که در سال‌های اخیر برخی نمونه‌های آن را شاهد هستیم. توسعه فضای مجازی باعث شده تا جنبش‌های اجتماعی نوین فراتر از مرزهای ملی عمل کنند. اما با وجود همه این تحولات مثبت نباید از این موضوع غافل شد که هیچ یک از این فرصت‌های جدید نخواهد توانست جای خالی نهادهای رسمی و دولت را پرکنند. از سوی دیگر حوادث دهه اخیر نشان می‌دهد اینترنت می‌تواند در کشورهایی که فضای سیاسی بسته‌ای دارند نقش‌آفرین بوده و این قابلیت را حداقل به صورت بالقوه دارد.

شما در مجموع توسعه اینترنت را برای توسعه دموکراسی مفید می‌دانید؟

برای ما اینقدر روشن است که اینترنت نقش مثبت و مهمی در تقویت دموکراسی دارد. فضای مجازی تا حد زیادی از دموکراسی حزبی و نمایندگی عبور کرده است اما اینکه اینترنت چطور ما را به دموکراسی مستقیم خواهد رساند هنوز مشخص نیست؛ اینترنت معلوم نیست چطور می‌خواهد مردم را در فرآیندهای تصمیم‌گیری دخالت بدهد و بستر را برای تصمیم‌سازی آنها ایجاد کند. فضای مجازی روشن نمی‌کند که چطور می‌خواهد بستر مشارکت عینی را فراهم ‌آورد؛ مشخص نیست مردم عادی چطور درباره مسائل در بستر اینترنت می‌توانند نظر بدهند و نظرات آنها جمع‌بندی و به سیاستگذاری و اجرا تبدیل شود.

در تحولات اخیر مصر و تونس و… اینترنت نقش غیرقابل انکاری داشت اما در نهایت این کشورها به سمت دموکراسی نرفتند و دوباره گرفتار چرخه استبداد شدند. شما این مساله را چطور ارزیابی می‌کنید؟

این سوال تایید صحبت‌ها و نگرانی‌های من است که اینترنت در وجه سلبی می‌تواند آگاهی بدهد و ارتباط ایجاد کند ولی در وجه ایجابی مشکل‌ساز می‌شود، با توجه به ساختارهای متصلبی که وجود دارد و همین طور با توجه به اینکه بعضا ادعاهایی که در فضای مجازی مبادله می‌شود هیچ مبنای عقلانی پیدا نمی‌کند و به همین ترتیب این تصمیم‌گیری‌ها نهاد گونه نیست و شکلی توده‌ای و عوامانه دارد، بیم آن می‌رود توسعه اینترنت در چنین جوامعی با این زمینه‌های اجتماعی، اوضاع سیاسی و اجتماعی را بدتر کند. اینترنت باعث شکل‌گیری جنبش‌ها با حالتی از همه رییس بودن و جنبش‌های بدون سر شده است اما مبارزه سیاسی در جوامع در حال توسعه، نیازمند رهبران و نخبگانی است که توانایی ارایه بدیل‌های سیاسی داشته باشند. مثل همان انقلاب‌های سنتی که در کشورهای جهان سوم به شکست می‌انجامند این رویکردها هم از طریق ابزارهای اینترنتی مشابه همین حکم را دارد و شاید بتوان گفت به آشفتگی جهان سوم دامن خواهد زد و جوامع را دچار چندپارگی خواهد کرد. اینترنت در حقیقت در جوامعی که از پیش آسیب دیده هستند و قدرت و اندیشه در آنجا تولید و انباشت نشده است و طبقه متوسط ضعیفی دارد و فقر گسترده در آنجا وجود دارد حتی موجب تخریب جامعه مدنی خواهد شد؛ کمااینکه این مساله در خاورمیانه تجربه شد و در جامعه مدنی سرخوردگی ایجاد کرد و حتی توسعه دموکراسی را به حاشیه راند؛ ما نباید اینترنت را ابزاری منفک از بستر اجتماعی و سیاسی آن در نظر بگیریم. اینترنت در کشورهای در حال توسعه در محیطی پیچیده و تحت تاثیر مجموعه‌ای از عوامل اقتصادی و سیاسی عمل می‌کند. جوامعی که تا دهه١٩٨٠ نتوانستند به مرز توسعه برسند و تغییرات ساختاری خود را پیش ببرند با توسعه اینترنت در معرض آسیب قرار گرفتند و توسعه اینترنت نیز همبستگی آنها را گسیخته و آنها را از اهداف‌شان دور کرد.

امروز اغلب مردم به اینترنت دسترسی دارند؛ چه باید کرد این ابزار در راستای دموکراسی عمل کند و کشورها را از نظام‌های استبدادی رها کند؟

ما در دوری باطل قرار گرفته‌ایم. اینکه بپرسیم از کجا و چطور باید عمل کرد، پاسخی پیچیده خواهد داشت. اما روشن است اقدامات غیرمسالمت‌آمیز، دفعی و ناگهانی اوضاع را بدتر می‌کند. در زمانه کنونی ما چاره‌ای نداریم جز آنکه به مسالمت روی بیاوریم. همواره در طول تاریخ اقلیت‌هایی بوده‌اند که با صبر، مسالمت و ملایمت جامعه‌شان را نسبت به صبر و حرکات مسالمت‌آمیز آگاه کرده‌اند و به فکر آنها سمت و سو داده‌اند.

اینترنت چطور می‌تواند جریان‌های صلح‌طلب را توانمند کند؟

در هر جامعه‌ای دو دسته نیرو فعال هستند؛ در یک سو نیروهای مولد و سازنده ملی فعالیت دارند و در سویی دیگر نیروهای غیرمولد، ضدملی و ضدبشر اقداماتی را انجام می‌دهند. متاسفانه این هم حقیقتی است که امکانات دسته دوم بسیار زیاد است. اما نباید این واقعیت را هم نادیده گرفت که جهانی شدن به واسطه ابزارهایی مانند رسانه و اینترنت و شبکه‌های مجازی امکاناتی را برای گروه اول فراهم کرده تا آنها بتوانند در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی با صبر و صورت مسالمت‌آمیز ایده‌هایی را در معرض قضاوت افکار عمومی بگذارند و از ظرفیت‌های موجود در رسانه‌های جدید کمک بگیرند. اینترنت این فرصت را ایجاد کرده تا نیروهای مولد اهداف عام، ملی و انسانی خود را پیگیری و برای نیل به اهداف خودشان شبکه‌سازی کنند. تبادل نظر گروه‌های مختلف مولد در نهایت باعث خواهد شد که جریان تمامیت‌خواه از درون دچار تغییرات ارزشی شود و حتی از مواضع خود عقب‌نشینی کند. نیروهای مولد حتی می‌توانند در بستر اینترنت بین نیروهای همسو با خود همبستگی فراملی ایجاد و دسته دوم را به تدریج وادار به عقب‌نشینی کنند.

شما چقدر تحقق این هدف را در کشورهای خاورمیانه قابل انتظار می‌دانید؟

در کشورهای خاورمیانه تحقق این استراتژی سخت و دشوار است و به تعبیری جوامع این کشورها بیشتر تحت محاصره رژیم‌های حاکم هستند. رژیم‌های حاکم به طور مستمر و پایدار اجازه هیچ نوع تولید اندیشه و قدرت و فعال شدن عقلانیت و تولید قدرت توسط جامعه را نمی‌دهند و به همین خاطر جامعه مدنی را ضعیف نگه می‌دارند. فرجام این استراتژی را نمی‌توان پیش‌بینی کرد. اما جامعه مدنی وظیفه دارد ناامید نشود و تلاش خود را داشته باشد و این می‌تواند تاثیرگذار باشد. این پیام‌ را باید از طریق رسانه‌های مجازی به یکدیگر منتقل کنیم و هرکسی در هر جایی هست به سهم خودش کمک کند. اینترنت و فضای مجازی این امکان را برای صلح‌طلبان و دموکراسی‌خواهان ایجاد کرده است تا در نگاهی فراملی با جنگ و خونریزی مخالفت کنند و بذر عشق، دوستی و صلح را در جامعه بپراکنند. شبکه‌های مجازی باعث خواهد شد نگاه دید ما به مساله انسانیت، صلح و بشر فراملی شود و همبستگی‌ای فراملی در خصوص این مقولات ایجاد‌شود.

 منبع: اعتماد | بامداد لاجوردی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا