موبنا، ابوالفضل شاکری – در این میان مردم سردرگم و نگران از حوادث رخداده، اغلب یک سؤال را مطرح میکردند؛ چه شد در عرض چند روز کشورمان صحنه اعتراضات گسترده شد؟ چه شد این اعتراضات رنگ و بوی اغتشاش به خود گرفت؟ صحنهگردانان پشت پرده این ماجرا چه کسانی بودند؟ چطور به این سرعت تودههای مردمی تهییج شدند؟ اینها همه بخشی از پرسشهایی هستند که مردم نه پاسخ آن را از رسانه ملی گرفتند و نه دیگر رسانهها جواب درستی به آن دادند! همه کموبیش گزارشگر معرکه اخیر شدند، بیآنکه کمی تاملکرده و عمیقتر به ماجرا بنگرند. پیش از آنکه بخواهیم ابعاد ماجراهای اخیر و ابزارهای تهییج و بسیج تودههای مردم را بازگو کنیم؛ بد نیست کمی به گذشته بازگردیم. مرداد ماه دو سال پیش (یک ماه بعد از امضای برجام) همان زمان که خیلیها سرمست از امضای توافقنامه برجام بودند – جان کری وزیر خارجه پیشین ایالاتمتحده در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، جملهای کلیدی را در مقابل نمایندگان کمیته روابط خارجی مجلس سنا به زبان آورد. آن زمان که نمایندگان مجلس سنای آمریکا که از پذیرش تعهد ۱۰ساله ایران در برجام ظاهرا نگران و بیقرار بودند، با جمله طلایی جانکری خیالشان کاملاً از ایران و آینده برجام راحت شد! کری آن زمان در یک جمله کوتاه خیال همه را راحت کرد. کل مطلبی که باعث رفع نگرانی اعضای کمیته روابط خارجی سنا که ۱۶نفر از روسای سازمانهای اطلاعاتی آمریکا هم در آن حضور داشتند؛ این بود که آنان قصد دارند با توجه به جوان بودن هرم جمعیتی ایران، از طریق دو ابزار «اینترنت» و «گوشیهای هوشمند» سلطه خود را بر مردم و کشورمان تحمیل کنند و به قول ایشان “شما نگران ۱۰ سال دیگر نباشید.” آن زمان این جمله کلیدی حتی کمترین واکنشی را میان اغلب مقامات کشورمان در پی نداشت. کسی از خود نپرسید چطور میشود با اینترنت و گوشی هوشمند خوابهایی برای ایران اسلامی دید! اما حالا بعد از گذشت چند سالی از آن اظهارنظر، آن جملات معنا و مفهوم پیدا کردهاند. امروز کانالهای تلگرامی و هزاران وبسایت اینترنتی اخبار هدفمندی برای مخاطبان ایرانی مخابره میکنند. متأسفانه اغلب رسانههای داخلی نیز در ابتدای هر اتفاق مهمی که رنگ و بوی سیاسی و اعتراضی دارد، بیشتر تلاش میکنند تا سیاست سکوت خبری را دنبال کنند تا بلکه با این روش نخنما شده، مدیریت افکار عمومی را بدست بگیرند، اما اندکی بعد کاشف به عمل میآید که رسانههای نوظهور و غولهای رسانهای آنطرف آبی، کنترل افکار عمومی کشور را بدست گرفته، و رسانههای داخلی نیز قافیه را باختهاند. رسانههای داخلی بعد از واگذار کردن مدیریت افکار عمومی، حال تلاش میکنند تا واقعیتهای شکلگرفته را بازهم با همان روشهای رنگ و رو رفته بهگونهای تلطیف شده نمایش دهند، اما افسوس که دیگر مخاطبان، اعتمادشان را از دست دادهاند و دیشهای ماهواره را به سمت دیگری چرخانده و شنوای صحبتهای دیگران هستند. اتفاقاتی که دیگر برای همهمان تکراری شده است! از این موارد که بگذریم همه این رویدادهایی که در دو هفته اخیر کشورمان را درگیر کرد، یادآور دوران پرالتهاب سال ۸۸ است. زمانی که بازهم موبایل و شبکههای مجازی عرصه اطلاعرسانی کشور را دگرگون کرده بودند. مسئولان کشورمان با توجه به تجربهای که از اتفاقات سال ۸۸ داشتند، زمانی که دامنه اعتراضات گسترده شد، بازهم سادهترین راه ممکن را انتخاب کرده و در اولین اقدام تلگرام را فیلتر و اینترنت نیز تا حد توان کند و در مواردی غیرقابل استفاده شد! اما آیا این روش، تنها راهکار مقابله با یک بحران ملی است؟ مثلا اگر تلگرام بسته شد، نرمافزار دیگری نیست که بتوان آن را جایگزین کرد؟ بگذارید اینطور به ماجرا نگاه کنیم. چند ماه پیش چند اقدام تروریستی در قلب پایتخت همه را شوکه کرد. تروریستها از ماشین، خیابان و ابزارهای دیگری برای رسیدن به امیال پلیدی که در سر داشتند، استفاده کردند، حال اگر با این رویکرد برخی آقایان باشد، باید خیابانها، ماشینها و… را هم از دسترس خارج کنیم، چراکه بیم استفاده نادرست از آنها نیز میرود! اگر قرار باشد با چنین منطقی با اتفاقات ریز و درشت مواجه شویم که دیگر هیچ نوع امکاناتی نباید در کشور داشته باشیم؛ نه اینترنت، نه ماشین، نه موبایل و نه هزاران مورد دیگر، چرا که ممکن است از هر کدام از این امکانات استفاده نادرستی شود. فراموش نشود اختلال در سرعت اینترنت و برخی از شبکههای اجتماعی صدها میلیارد تومان خسارت به شرکتهای داخلی وارد کرد که ابدا هیچکس پاسخگوی آن نیست. بار مالی و اقتصادی که با فیلتر تلگرام و کند کردن اینترنت اتفاق افتاد، به این سادگیها قابل جبران نخواهد بود. از همه بدتر اینکه یک روز اعلام میشود فلان شبکه اجتماعی فیلتر و آنیکی رفع فیلتر شده و در کمتر از ۲۴ ساعت مجددا همهچیز تغییر میکند! انگار مسئولان تصور میکنند واقعا همه تقصیرها صرفا برگردن اینترنت و تلگرام است! چرا ما اتاق مدیریت بحران فضای مجازی و رسانهای برای چنین زمانهایی نداریم؟! چرا وقتی جان کری میگوید برای ایران خوابهایی دیدهایم، هیچکس آن را جدی نمیگیرد و برای آن برنامهریزی نمیشود؟ انگار حکایت زلزله اخیر در شرایط مختلفی در کشورمان مصداق پیدا میکند! تا چند روزی همه درگیر آن بودند و حالا گویی از خطر زلزله جستهایم و بازهمهچیز فراموش میشود. وقتی خیلیها از لجامگسیختگی گاهوبیگاه فضای ارتباطات کشور و قراردادی که با شرکتی چند ملیتی در حوزه زیرساختهای مخابراتی کشورمان آنهم پشت درهای بسته و در هیاهوی انتخابات ریاست جمهوری بستهشده، فریاد زده شد، هیچکس گوش شنوایی نداشت. چند نمونه را برایتان بازگو میکنیم تا متوجه بیتوجهی برخی آقایان مسئول به مسائل جاری این حوزه شوید. در سال ۸۸ که مردم و نظام آن هزینه سنگین را پرداخت کردند، ابزار ارتباطی اغتشاشگران سیمکارتهای بینامونشان یک اپراتور چندملیتی بود. اپراتوری که سیمکارتهای فلهای در میان قشرهای خاصی توزیع کرد تا کانال ارتباطی امنی برای همان افراد خاص فراهم آورد. آن زمان و بعد از آن نسبت به تبعات توزیع سیمکارتهای این اپراتور هشدار دادیم. هشدار دادیم که اگر روند فعلی ادامه یابد و نظارتی بر این اپراتور نباشد، هزاران مرتبه دیگر از این سوراخ گزیده خواهیم شد و شدیم، اما افسوس گوش شنوایی نیافتیم و امروز هم که بار دیگر فضای جامعه ملتهب شده، تنها راهکار فوری و دمدستی فیلتر کردن تلگرام یا کند کردن سرعت اینترنت آن هم برای همه شهروندان است. البته همه درک میکنند فیلترینگ به دلیل نگرانیهای موجود است، اما ایکاش بهجای محدود کردن دسترسی همه مردم به اینترنت، صرفا دسترسی مشترکین اپراتوری که دست در دست خارجیها دارد، محدود میشد. ایکاش بهجای بستن شبکههای اجتماعی، دست اپراتور چندملیتی از شریانهای اطلاعاتی کشور کوتاه میشد! نه اینکه فلان اپلیکیشن را ببندیم و مردم را از این طریق دست به دامن انواع فیلترشکنهایی کنیم که خود هزاران مورد امنیتی دیگر دارند! فراموش نکنیم مشکلاتی که امروز درگیر آنها هستیم، تنها نیازمند توجه به روشهای مدیریت بحران و پیشگیری از آن با کمی تامل است و پرسش اساسی از مسئولانی که رنج سنی اغتشاشگران را ۱۶ تا ۲۴ سال اعلام کردند، این است که آیا تاکنون بررسی و دقت کردهاید که اکثریت مطلق این افراد مشترکین کدام اپراتور مخابراتی کشور هستند!؟
نوشته های مشابه
«مزاحم نشويد» چه شد؟
27 شهریور 1387
پر فروش ترين گوشي هاي تلفن همراه در بازار ديروز تهران
14 مرداد 1387
همچنین ببینید
بستن
-
شوخی با دیالوگ احمدی نژاد در خنداونه18 مهر 1394