وایکینگها و دریاهای یخ زده شمالی بدون قطب نما! (+عکس)
موبنا – وایکینگها که از مشهورترین دریانوردان تاریخ محسوب میشوند برای قرنهای طولانی اقیانوس اطلس را تحت کنترل خود داشتند و دریاهای آزاد یخزده را تا هزاران کیلومتر در اختیار گرفته بودند تا از ایسلند تا گرینلند تحت سلطه آنها باشد و نکته جالب اینجاست که تمامی پیشرویهای آنها در دریاهای خروشان شمالیترین نقطه زمین بدون قطبنما صورت میگرفت. دانشمندان در آخرین بررسیهای خود دریافتند که وایکینگها این شاهکار بزرگ را در تاریخ رقم زدند. کشف این اتفاق یکی از بزرگترین پازلهای محققان برای سالهای طولانی بود. به هر حال، هم اکنون گروهی از محققان موفق شدند بر اساس شبیهسازیهای رایانهای به این سوال تاریخی بزرگ پاسخ دهند.
برای دهههای طولانی محققان بر این باور بودند «سنگ آهک» که در داستان وایکینگها بارها به آن اشاره شده است کلیدیترین عامل برای حرکت درست آنها در نقطهای از کره زمین بود که کمتر نور خورشید به آنجا میتابید. به طور مثال در یک افسانه قدیمی به نام «حمله پادشاه اولاف» چندین بار به سنگ آهک اشاره شده است. سنگ آهک افسانهای برای وایکینگها ابزاری بود که به کمک آن میتوانستند موقعیت دقیق خورشید را در آسمان پیدا کنند و حتی اگر در فصلهایی از سال که برای ماههای طولانی خورشید طلوع نمیکرد هم به کمک این سنگ محل دقیق خورشید را میافتند. وایکینگها این ابزار را «سنگ آفتاب» نام گذاشته بودند و قطبنمای جادویی آنها در هوای ابری و هنگام تاریکی شب هم به آنها کمک میکرد.
«استیون هاردینگ» یکی از محققان علوم بیوشیمی در دانشگاه نانتینگهام انگلستان در این خصوص گفت: «این همه گمانهزنی دانشمندان است که در مورد وایکینگها انجام دادهاند». نوع ویژه سنگ آهکی که وایکینگها از آن استفاده میکردند رنگ قرمز و طلایی داشته و شفاف بوده است. پروفسور هاردینگ میگوید که احتمال بسیار زیادی وجود داشته است تا این دریانوردان بزرگ سنگ آفتاب را در اختیار داشته باشند. این سنگ یک کریستال خشن، روشن و بزرگ بوده است که تا قرن شانزدهم میلادی در تجهیزات ناوبری انگلیسیها نیز مورد استفاده قرار میگرفت. بر این اساس چندان اشتباه نیست اگر گرفته شود که سربازان انگلیسی اساس دریانوردی خود را از وایکینگها آموختهاند.
حرکت با کریستالهای طبیعی که وایکینگها به آنها سنگ آفتاب میگفتند اتفاق لزوما مربوط به عصر جدید نیست. چندین نوع از مواد معدنی به خصوص بلورهای بسیار شفاف کربنات کلسیت، تورمالین و … میتوانند پرتو نور خورشید را برای ایجاد دو تصویر مجزا با نور پلاریزه شده از طریق پرتوهای مختلف را به نمایش بگذارند. با نگاه کردن به آسمان از طریق این کریستالهای سنگی و سپس چرخش آنها، در مقابل چشم انسان دو تصویر مجزا به همان اندازه روشن به نمایش درمیآیند و از این رو حلقههای نور به صورت قطبی در اطراف خورشید نمایش داده میشوند تا حتی در آسمان ابری نیز بتوانیم خورشید را مشاهده کنیم. شناسایی محل خورشید به دریانوردان امکان میدهد نقطه مرجع مطمئن در طول سفر در اختیار داشته باشند و برای مسافرتهای طولانی مسیر خود را گم نکنند.
ولی آیا این تکنیک در عمل میتواند برای دریانوردی مفید باشد؟ «گابور هوروات» متخصص بیوفیزیک در دانشگاه بوداپست در مطالعات قبلی نشان داد که پاسخ این سوال مثبت است. هم اکنون او و یکی ازهمکارانش به نام «دنیس سزار» بر مبنای مطالعه قبلی با دادههای موجود شبیهسازی رایانهای انجام دادند تا سفرهای دریایی صورت گرفته بین برگِن، نروژ و شهر هوارف در سواحل جنوبی گرینلند که حلقه وایکینگها را شکل میداد، بهتر و واقعیتر بررسی کنند. در این اقدام جدید مشخص شد چنین سفری یک مسیر مستقیم به سمت غرب را میپیماید و با سرعتی که کشتی وایکینگها حرکت میکرد، سه هفته طول میکشد تا به مقصد برسند. بررسیها نشان داده است کشتی وایکینگها با میانگین سرعت ۱۱ کیلومتر بر ساعت حرکت میکرد.
این گروه تحقیقاتی با شبیهسازی خود متوجه شد حدود ۳۶۰۰ وایکینگ در این مسیر سفر کردهاند و بیشتر سفر آنها در فصل بهار دریاهای یخبندان نزدیک به قطب شمال صورت گرفته است و با آغاز فصل سر در دریاهای آزاد، آنها در تابستان که طولانیترین روزهای سال در مناطق شمالی کره زمین است بیشترین پیش رویهای خود را انجام دادهاند. علاوه بر این شبیهسازیهای صورت گرفته سه عامل دیگر را هم در این زمینه بسیار موثر میداند: میزان پوشش ابر در آسمان که در طول روز متفاوت بوده است، نوع کریستالهای مورد استفاده به عنوان سنگ آفتاب، و مشاورههایی که دریانوردان قدیمی به آنها میدادهاند. در این بررسی هر زمان که یک ناوبر دریایی با استفاده از سنگ آفتاب مسیر را شناسایی میکرد، کشتی شبیهسازی شده مسیر خود را بر اساس آن تنظیم کرد و بر اساس همین فرضیه محققان توانستند یافتههای جدید در مورد وایکینگها به دست آورند.
زمانی که در سیستم شبیهسازی ناوبرها هر ۴ ساعت یک بار به کمک کریستال خود مسیر درست را تشخیص دادند، در ۳۲ تا ۵۹ درصد موارد کشتی آنها به درستی به گرینلند رسید. زمانی که شناسایی موقعیت دقیق خورشید از طریق کریستال سنگی توسط ناوبرها هر ۵ تا ۶ ساعت یک بار صورت گرفت، کشتی شانس بسیار کمتری داشت تا به مقصد برسد. محققان روز گذشته در انجمن سلطنتی علوم باز انگلستان اعلام کردند در سفرهای دریایی که مسیریابها میتوانستند در فواصل زمانی سه ساعت یا کمتر از آن موقعیت دقیق خورشید را شناسایی کنند، شانس رسیدن آنها به مقصد بین ۹۲ تا ۱۰۰ درصد بود.
محققان بر این باورند که علاوه بر فرکانسهای دریافتی برای خواندن مسیر، کلید موفقیت وایکینگها برای به انجام رساندن یک سفر موفق استفاده از سنگ آفتاب بوده است و البته این افراد در هنگام صبح و عصر در فواصل زمانی مشخص از این سنگ استفاده میکردند تا با هیچ مشکلی مواجه نشوند. این مسئله اهمیت بسیار زیادی داشت. زیرا مسیریابی به کمک سنگ آفتاب در هنگام صبح باعث میشد کشتی به سمت شمال هدایت شود و اگر مسیریابی در هنگام عصر صورت میگرفت باعث میشود دریانوردان کشتی را به سمت جنوب هدایت کنند و بر این اساس اگر اشتباهی در این زمینه رخ میداد، کشتی از مسیر رسیدن به گرینلند خارج میشد.
لاز به ذکر است هر سه نوع کریستال سنگی که محققان در این آزمایش مورد استفاده قرار دادند در شرایطی که با فواصل زمانی کمتر از ۳ ساعت این سنگها مورد استفاده قرار گرفتند، کشتی را با موفقیت به مقصد رساند. این سنگها از نوع کلسیت یک نوع کربنات کلسیم، کوردیریت یک نوع سیلیکات غنی شده آهن و منگنز، و تورمالین یک سیلیکات غنی شده بورون بود. در این میان مشخص شد کوردیریت موفقتر از سنگهای دیگر عمل کرد و بهتر از دیگر سنگها مسیر صحیح را نشان داد. با این وجود در شرایطی که از سنگها در فاصله زمانی ۵ تا ۶ ساعت استفاده میشد، سنگ معدنی کلسیت بهترین ابزار ناوبری برای وایکینگها بود.
لازم به ذکر است در دریاهای خطرناک آتلانتیک شمالی این ابزار بسیار ارزشمند بوده است. هاردینگ در این خصوص میگوید: «وایکینگها قایقرانانی بسیار فوقالعاده و ماهر بودهاند. در این دریاها اگر گم میشدید به طور قطع جان خود را از دست میدادید». برخی محققان میگویند که وایکینگهای مهاجم پس از عبور از جنوب غربی گرینلند توانستند خود را به قاره آمریکا برسانند و قرنها پیش از آنکه «کریستوف کلمب» به آنجا برسد آمریکا را کشف کنند.