فید

گفتگو با کاهانی، مرد همیشه معترض سینما

عبدالرضا کاهانی برای آن هایی که فیلم می بینند، مساوی است با اعتراض! کسی که در فیلم هایش مدام به اعتراض به وضع موجود در جامعه می پردازد (چه خوب چه بد). این اعتراضات برای برخی مدیران به معنای سیاه نمایی است. گرچه هنوز کسی نمی داند مرز بین نمایش واقعیت و سیاه نمایی کجاست! کاهانی به زعم بعضی، از آن دست فیلم سازانی است که دوست دارد با فیلم هایش در مرکز توجه باشد.

فیلم هایش کمتر به جشنواره فجر وارد می شوند و التبه خودش هم چندان از این اتفاق ناراضی نیست. «استراحت مطلق» آخرین ساخته او قرار بود در جشنواره سی و سوم فجر حضور داشته باشد. اما بعد از این که اعلام شد 16 مورد اصلاحیه خورده، کلا از روند جشنواره خارج شد. بعد از یک ماه در نهایت نام فیلم کاهانی ناگهان در فهرست فیلم های اکران نوروز گنجانده شد و فیلم با سانسورهای اعمال شده روی پرده رفت.

هشدار! جامعه در استراحت مطلق است

بعضی بخش های فیلم که به طور واضح جزو اصلاحیه های ارشاد است، خیلی تابلو سانسور شده اند و یک جورهایی به نظر می رسد نمایشی است برای نشان دادن اعتراض به سانسور. همین نحوه سانسور روی فیلم، از قضا یکی از جذابیت های فیلم هم شده! کاهانی یکی از کسانی است که با سانسور کارهایش حسابی مشکل دارد. (گرچه کسی را پیدا نمی کنید که با سانسور موافق باشد) این روش سانسور هم به گفته خودش اعتراضی است به تصمیم گیرندگان. با او درباره همه آن چه به «استراحت مطلق» مربوط می شود، گفت و گو کردیم. گرچه متن پیش رو هم با همان اتفاقی رو به رو شد که «اسراحت مطلق» شد!

اصلاحیه هایی که به فیلم خورده خیلی تابلو هستند. مثلا آن جایی که رضا عطاران درباره ریش حرف می زند. صدای بوق گذاشته اید و آن جایی که لخت فوتبال بازی می کنند، محو شده است. چرا به جای حذف کردن آن تکه ها، این تغییرات را انجام دادی؟ چرا این تکه ها را خیلی ساده در نیاوردید؟ برای نشان دادن اعتراض به سانسور؟

انتظار دارید به راحتی فیلم را سانسور کنم؟!

پس یک جورهایی مبارزه منفی است…

سانسور به فن فیلم لطمه می زند. تماشاگر باید بداند کدام صحنه ها حذف شده تا تلاش عوامل فیلم زیر سوال نرود.

مسئولان ذی ربط واکنشی نشان ندادند؟

فعلا که فیلم روی پرده است.

هشدار! جامعه در استراحت مطلق است

خب مسئله این جاست که آن بخش هایی که درباره اش حرف می زنیم، در صورت حذف هم مشکل بزرگی برای فیلم به وجود نمی آورند. حتی خودتان هم قبلا گفته بودید این صحنه ها بیشتر برای فضاسازی بوده است. پس چه نیازی بود که به این صورت نمایش داده شوند؟

اگر فضاسازی ها حذف شود، حتما فیلم صدمه می بیند. هر صحنه ای که در فیلم می بینید، دلیلی برایش وجود دارد. برای درآمدن فضای تلخ و توخالی فیلم نیاز به این صحنه ها داشتیم.

خب اصلا چرا این توخالی بودن را باید نشان داد؟ این که طرفداران شما می گویند این فیلم عبدالرضا کاهانی را اصلا دوست نداشتیم و هیچی نداشت، اصلا چرا کارگردان باید این هیچی بودن را نشان دهد…

قرار نیست با ساخت یک فیلم به تماشاگر بگوییم که ما چیزهایی را می دانیم که شما نمی دانید. ضمن این که فیلم های من همیشه با این نوع از واکنش ها مواجه بوده اند. همیشه عده ای هستند که دوست دارند و عده ای هم نه. در همین فضای پر از تناقض عده ای می گویند استراحت مطلق بهترین فیلم من است و عده ای هم از فیلم های گذشته نام می برند. من از این تقابل لذت می برم.

شما در مصاحبه ای گفته بودید فضاسازی های فیلم را برای ارتباط بیشتر مخاطب انجام داده اید و می خواستید خود مخاطب حرف فیلم را بفهمد. این چه حرفی بوده که حتی بعضی آن را نفهمیده اند و نتوانسته اند با فیلم ارتباط بگیرند، کسانی که زمانی با «بی خود و بی جهت» ارتباط خوبی گرفته بودند؟

آن ها که گمان می کنند حرف فیلم را نفهمیده اند، بیشتر متوجه مضمون شده اند. چرا ما این قدر تلاش می کنیم که کسی حرفی به ما بزند؟ من این رویه را نمی پسندم. لااقل در مورد فیلم های خودم چنین ادعایی ندارم. از «استراحت مطلق»، جز همان استراحت مطلق چه چیزی می توان آموخت؟ از این ها گذشته خود را در مقامی نمی دانم که به تماشاگر چیزی یاد بدهم. من خودم را یکی از همان تماشاگران می دانم. در حال تجربه کردن هستم پیرامون دیدگاهی که دارم. یک بار این دیدگاه در فضای لخت و طنازانه و کند «اسب حیوان نجیبی است» اتفاق می افتد و یک بار در فضایی با ریتم تند «استراحت مطلق».

هشدار! جامعه در استراحت مطلق است

در میان صحبت هایتان گفتید فیلم یک نوع بی تفاوتی در جامعه را نشان می دهد، در صورتی که اسم فیلم استراحت مطلق است. بین بی تفاوتی و استراحت مطلق تفاوت های زیادی است. به نظر می رسد این اسم، هویت دیگری به فیلم می دهد. شاید اگر اسم دیگری می بود، بهتر نبود؟

خب اگر اسم بهتری می بود، از همان استفاده می کردیم! من خودم اسم باز هستم، اسم فیلم برایم جذاب است و خیلی هم راحت پیدایش می کنم. اسمش را هم خیلی دوست دارم. کنایه است از استراحت مطلق افراد، ولی من بسطش دادم به کل جامعه.

این را در فیلم هم نشان داده اید؟

نه! آن طور که شما دوست دارید و مخاطب هم عادت کرده، نشان نداده ام. از این که چیزی را سرراست به مخاطب بگویم، خوشم نمی آید. دلم می خواهد مخاطب فیلم را ببیند و وقتی ازش بپرسیم درباره چه بود، نتواند توضیح کامل بدهد، ولی در دلش حرف های زیادی برای گفتن وجود داشته باشد. برای همین در این مدل فیلم سازی جزئیات اهمیت پیدا می کند. معلوم است که آن جزئیات مثل حرف زدن درباره ریش را نیم شود حذف کرد. وقتی این ها نباشد، شما متوجه می شوید که چه چیزهای مهمی درباره فیلم نبوده. تا کی زن و شوهر باید در آشپزخانه با هم حرف بزنند؟ یا…

برای همین فرامرزی را دعوت کردید؟

بخشی از دلیلش همین بود. چون می خواستم قلنج شکستن و حمام رفتن در بافت فیلم باشد و نیاز به حضور کسی داشتم که بتوانم از ماجرای سانسور عبور کنم. ولی فقط همین نبود. توانایی های فریده هم موثر بود. برای انتخاب بازیگر معیارهای مختلفی دخیل است.

این که شما از این صحنه ها در فیلم استفاده کردید برای این بود که مخالفتتان با قواعد نانوشته و کلیشه ای را نشان دهید؟!

نیاز فیلم من را به این سمت کشاند نه مبارزه با کسی یا جایی. بی کار نیستم فیلم بسازم فقط برای این که مبارزه کنم با سانسور و…

حالا که بحث بازیگران فیلم شد، یکی از نکات قابل توجه فیلم، بازی فوق العاده مجید صالحی بود. چطور کشف کردید مجید صالحی این قدر خوب می تواند نقش را بازی کند. به نظر می رسد بازی در چنین نقشی جزو لایه های پنهان اوست. نمی خواهم بگویم نقش خیلی خاصی بود، ولی از صالحی چنین بازی ای ندیده بودیم.

معتقد بودم صالحی این توانمندی و ویژگی را دارد که نقشی را بازی کند که دورتر از آن چیزی باشد که تا به حال بازی کرده. یک جور محترمانه نگاه کردن به بازیگران است و احترام گذاشتن به توانمندی شان.

هشدار! جامعه در استراحت مطلق است

در نشستی که دی ماه برای اکران «استراحت مطلق» داشتید، خیلی تند درباره جشنواره حرف زده بودید. چه چیزی باعث می شود حضور در این جشنواره برای شما ننگ باشد، اما هنوز که هنوز است، خیلی کارگردانان مثل مهرجویی یا کیمیایی فیلم هایشان را به این جشنواره ارائه می کنند. حتی اصغر فرهادی هم آخرین فیلمش را به جشنواره فرستاد…

نوع ستایشی که مسئولان از فیلم ها می کنند، بیشتر به مضامین مورد علاقه شان بر می گردد. یعنی احساس می کنند که این فیلم به این دلایل باید جایزه بگیرد که دارد حرفی را مطرح می کند که اگر ما هم فیلم ساز بودیم، همان را مطرح می کردیم و حرفی که آن ها مطرح می کنند، حرف یک سیاستمدار دولتی است. بیشتر به دنبال این هستند که بگویند همه چیز در آرامش است، مشکلی وجود ندارد، خیلی همه امیدواریم و بسیار پیشرفته ایم.

فیلم هایی هم که با این شیوه ساخته شده باشند، مورد توجه اند. من با پیشرفت مشکلی ندارم، با دروغ مشکل دارم. حتی در ترکیب های مختلف داوری هم همین اتفاق می افتد. این یعنی بی عدالتی، یعنی کیفیت فدای سیاست ها و شعارها می شود وحق به حق دار نمی رسد. من هم به این نتیجه می رسم نکند زمانی که به من توجه شد و جایزه دادند و به گروهم جایزه های زیادی داده شد هم همین طور بوده و من حق کسی را خورده ام که کیفیت فیلمش بهتر از من بوده، ولی احتمالا مدیران در فیلم من که به آن جایزه دادند، چزهایی پیدا کردند که احساس می کردند می تواند در لا به لای شعارهای آن ها بگنجد؟!

درواقع فستیوالی است که مضامین دولتی و سیاست ها خیلی بیرون زده و دیگر جای فیلم سازی مثل من نیست. اتفاقا من دلم می خواهد با مدیران هم سو نباشم، چون هم سویی با مدیران را بد می دانم! این که فیلم سازی کنار سیاست های یک مدیر قرار گیرد، غلط است. مخصوصا از نوع فیلم هایی که من می سازم. چون تو فیلم می سازی که یک معضلی را مطرح کنی. مطرح کردن معضل خیلی نمی تواند برای یک مدیر که طبیعتا خودش زیر سوال می رود، جذاب باشد. جایی که قرار است جایزه ای ناعادلانه به من داده شود یا نشود، جای من نیست. دیگران خودشان تصمیم می گیرند که به جوایزشان افتخار ک نند یا نه. من کاری با دیگران ندارم. این نظری است که من به آن رسیده ام و به اندازه کافی در این مسیر رنج کشیده ام.

منظورم این است که مثلا اصغر فرهادی هم جشنواره داخل را بایکوت نکرد.

سرنوشت آدم ها مثل هم نیست. به نظر دیگران احترام می گذارم.

هشدار! جامعه در استراحت مطلق است

یعنی فیلم بعدی را به جشنواره نمی دهید؟!

حتی دوست ندارم درباره جشنواره حرف بزنم، چه برسد به این که…

فکر می کنید فروش فیلم به چه مبلغی برسد، چقدر استقبال شده؟

از میزان استقبال مردم تاکنون راضی هستم. آن هم برای فیلمی که دقیقه 90 به اکران نوروز رسیده و طبیعی است امکانات و سالن های دیگر فیلم ها را نداشته باشد. مثلا نمایش فیلم ما در سینما آزادی متفاوت با دیگران است. تبلیغات محدودتری هم داریم. از این ها که بگذریم، فیلم را برای خودمان ساخته ایم که مردم هم ببینند. برخلاف فیلم هایی که فقط برای مردم ساخته می شوند. پس قطعا استقبال مردم خوب است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا