توصیه هایی استارتاپی برای شما!
موبنا – دلیل اصلی آن این است که بیشتر کارآفرینان نمیدانند که چگونه کسبوکار خود را از نقطهی الف به نقطهی ب ببرند. نقطهی الف ایدهی درخشانی است که در ذهن کارآفرین شکل گرفته است و نقطهی ب نیز وضعیتی است که آن کسبوکار امن، ساختاریافته و پولساز قلمداد میشود.
برای پیدا کردن راهحل این مشکل به بررسی مهمترین نکات برای راه اندازی استارتاپ پرداختهایم. با این مطلب از چطور همراه باشید تا به اتفاق یکدیگر ۱۰ روشی را که در راه اندازی استارتاپ به شما کمک خواهند کرد، مرور کنیم.
نکات حیاتی برای راه اندازی استارتاپ
پیش از بیان نکات باید بگوییم که بلاتکلیفی دشوار است. در بین استراتژیهای موجود، یکی از بهترین روشها برای ساختن استارتاپتان این است که در سریعترین زمان ممکن ایدهی خود را از ذهنتان به بازار بیاورید و کار را شروع کنید. زیرا «تأخیر» ویرانگر است و «سرعت» ناجی شماست. درادامه ۱۰ روش را برای راهاندازی سریعتر استارتاپتان معرفی میکنیم.
۱. فقط شروع کنید
براساس تجربهی من، شروع کردن مهمتر از درست شروع کردن است. اگر کسبوکار خود را شروع نکنید، هیچ اتفاقی نمیافتد. خودداری از راه اندازی استارتاپ چیزی است که یا باید آن را نادیده بگیرید یا با آن مقابله کنید. بنابراین …:
- اولین خط کد را بنویسید.
- آدرس سایت استارتاپ خود را ثبت کنید.
- طرح محصول خود را روی کاغذ بکشید.
- نمونهی اولیه را طراحی کنید.
هیچ چیزی جز خودتان درمقابل مسیر راه اندازی استارتاپ شما قرار ندارد. فقط اولین کاری که باید انجام شود را انجام دهید.
۲. هر چیزی بفروشید
برخی کارآفرینهایی دقیقا میدانند میخواهند چه چیزی بفروشند؛ برخی دیگر نیز هیچ ایدهای در این مورد ندارند. آنها فقط میخواهند چیزی بفروشند. پیشنهاد من در این مورد این است که هر چیزی بفروشید.
بسیاری از بزرگترین کارآفرینان دنیا چیز تازهای نفروختند. آنها فقط چیزهایی را که از قبل وجود داشت، بهشکلی بهتر یا بهشیوهای متفاوت فروختند:
- سم والتون (Sam Walton) صاحب وال-مارت همان چیزی را میفروخت که شما میتوانستید در ارزانفروشیها یا خواربارفروشیها پیدا کنید.
- تد ترنر (Ted Turner) تبلیغات تلویزیونی فروخت.
- هاوارد شولتز (Howard Schultz) قهوه فروخت.
- وارن بافت (Warren Buffett) کالاهای دیگران را خرید و فروش میکرد.
کارآفرینها همیشه افرادی خلاق و نوآور نیستند. شما حتی میتوانید کالای فرد دیگری را بفروشید. ریچارد برنسون (Richard Branson)، هواپیمایی ویرجین را در اوج ناامیدی راهاندازی کرد. او در حال رفتن به جزیرهی ویرجین برای قراری عاشقانه بود، اما پروازش کنسل شد. بنابراین او با وجود نداشتن پول کافی، یک پرواز خصوصی دربست گرفت. در ادامه میتوانید از زبان خود او بشنوید که پس از آن چه اتفاقی افتاد:
«من یه تختهسیاه کوچیک برداشتم و روش نوشتم «هواپیمایی ویرجین. ۲۹ دلار» و به سراغ افرادی رفتم که مسافر پروازی کنسلشده بودند. صندلیهای خالی رو به اونها فروختم، هزینهی هواپیمایی که دربست گرفته بودم رو دادم و همون شب همگی با هم به جزیرهی ویرجین رفتیم.»
پیام را دریافت کردید؟ به پیش بروید و چیزی بفروشید؛ هر چیزی که باشد.
۳. از دیگران مشورت بگیرید و بعد از آنها بخواهید تا پیشنهادشان را عملی کنند
وقتی کسبوکاری را شروع میکنید، مطمئنا پاسخ بسیاری از سؤالها را نخواهید دانست. برای مثال شاید نیاز داشته باشید که شرکتی ثبت کنید؛ اما چه شرکتی؟ شرکت سهامی، شرکت تضامنی، شرکت نسبی یا شرکت تعاونی؟
در این مورد میتوانید برای یافتن پاسخ، از وکیلی شایسته کمک بگیرید. ممکن است وکیل شما شرکت سهامی را پیشنهاد بدهد. اما بعد چه؟ از وکیل خود بخواهید تا این کار را برای شما انجام دهد. به این شکل شما فردی حرفهای را به دست خواهید آورد که پیشنهاد خودش را برای افزایش پول و بهبود کسبوکار شما پیادهسازی میکند. برای دستمزد هم نگران نباشید. شما میتوانید با اختصاص سهام به وی یا درنظر گرفتن روال پرداخت با تأخیر، خدمات او را جبران کنید.
وقتی به مسئلهای برمیخورید و پاسخ را نمیدانید، کسی را که اطلاعات و مهارت کافی در این مورد دارد، پیدا کنید. سپس وقتی او به شما مشورت و پیشنهادی درمورد مسئلهتان داد، از اون بخواهید تا آن را اجرایی کند. چه آن پیشنهاد درمورد روشهایی برای بهبود کسبوکار باشد، چه مکان تولید یا طراحی لوگو و مسائل مرتبط با حسابداری.
کسبوکار شما بیشتر از کمک، به دانش و مهارتی نیاز دارد که شما فرصت به دست آوردنش را دارید. از دیگران در کسبوکار خود استفاده کنید.
۴. نیروهای دورکار استخدام کنید
اگر میخواهید افرادی با بهترین استعدادها را با حقوق مقرونبهصرفه پیدا کنید، ممکن است پشت در دفترتان از آنها اثری نیابید. برای همین شاید بهتر باشد جهت دریافت بهترین کار، استخدام نیروهای دورکار را نیز درنظر داشته باشید.
۵. نیروهای پروژهای استخدام کنید
تبدیل شدن به یک کارفرما با استخدام کردن افراد دیگر، مشکلات زیادی را به همراه دارد. درواقع چنین کاری ممکن است به مانعی برای کاهش روند راه اندازی استارتاپ شما تبدیل شود. علاوهبر این، تعداد کمی از مردم مایل هستند که با استخدام شدن در یک استارتاپ تازهکار خود را در دریایی از مشکلات مربوط به آن استارتاپ غرق کنند.
به جای استخدام کردن کارمند برای استارتاپ خود، از نیروهای پروژهای استفاده کنید. تنها موضوع مهم این است که باید راهی برای پیدا کردن گزینهی شایسته و مناسب برای انجام خدمات موردنظر خود پیدا کنید. اجازه ندهید که در روال انجام کارها تشریفات خاصی رخ بدهد.
۶. یک همبنیانگذار پیدا کنید
راه اندازی کسبوکار علاوهبر کار سخت و اشتیاق، به الهامبخشی و مهارتهای یک بنیانگذار دیگر هن نیاز دارد. صندوقهای سرمایهگذاری جسورانه نیز بیشتر تمایل دارند تا روی استارتاپی سرمایهگذاری کنند که به جای یک بنیانگذار، گروهی از بنیانگذاران دارد. حتی داشتن سه همبنیانگذار با توجه به اینکه روال تصمیمگیری بهتر و واضحتری ایجاد میکند، اصلا زیاد نیست.
همبنیانگذاران میتوانند مهارتهایی را که در استارتاپ خود کم دارید، برای شما فراهم کنند و شما را بیشتر از چیزی که انتظار داشتید به پیش ببرند.
۷. با کسی کار کنید که شما را به سمت بینهایت سوق میدهد
یکی از دلایلی که استیو جابز توانست شرکت اپل را درجهت تبدیل شدن به یکی از نوآورترین شرکتها و ارزشمندترین برندهای جهان رشد دهد این بود که او دیگران را برای پیش رفتن تحت فشار قرار میداد. او رویکرد مدیریتی خود را اینگونه توضیح میداد:
«کار من این است که به دیگران آسان نگیرم. کار من این است که از آنها فرد بهتری بسازم. کار من این است که چیزهایی را از بخشهای مختلف شرکت درکنار یکدیگر قرار دهم، مسیر را مشخص کنم و منابع را برای پروژههای کلیدی تأمین کنم. من برای هدایت کردن افراد بزرگی که در اختیار داریم و ترغیب آنها به بهتر شدن، از روشهای سختگیرانهای استفاده میکنم.»
بله، ممکن است جابز خشن و نامهربان به نظر بیاید، اما او توانسته است تا در افراد چنان سطحی از کارایی را ایجاد کند که خودشان هم فکر نمیکردند در بهترین حالت بتوانند آن کارها را انجام دهند. شما میتوانید همین ویژگیها را در یک همبنیانگذار، همکار، دوست، مربی یا یک کارمند نیز پیدا کنید. مهمتر از همه، شما میتوانید همین کار را برای اعضای تیم خود انجام دهید و آنها را به سمت پیشرفت هدایت کنید. همانطور که جابز گفته است: «با انتظار انجام کارهای بزرگ از آنها، آنها را به سمت انجام کارهای بزرگ رهنمون خواهید کرد.»
۸. روی پول تمرکز نکنید
لزوما نگران این نباشید که درآمد از کجا میآید. یک محصول یا سرویس خوب همیشه راهی برای ایجاد ثروت پیدا میکند. تمرکز کوتهبینانه بر پول میتواند کسبوکار شما را به سمت خاموشی ببرد. چه این تمرکز روی سرمایهگذاری باشد و چه منابع مالی، وام و مدل قیمتگذاری ایدهآل. دست نگه دارید و ابتدا اجازه بدهید تا همه چیز در استارتاپ شما تکامل یابد. رشد، همان سرمایهگذاری نیست. رشد یعنی پیشرفت سریع، بهسختی تلاش کردن، فروختن، و انجام کارها بدون تقاضای پول.
۹. برای بازاریابی، پول و زمان هزینه کنید
بازاریابی یکی از بهترین کارهایی است که میتوانید برای کسبوکار خود انجام دهید. وقتی برای محصول یا خدمت خود بازاریابی میکنید، آن را درمقابل دیدگان کسانی قرار خواهید داد که آن را میخرند. بازاریابی به معنای هدر دادن وقت نیست. بازاریابی یکی از بهترین سرمایهگذاریهای اولیهای است که میتوانید در کسبوکار خود انجام دهید.
۱۰. با مشتریهای بالقوهی خود صحبت کنید
یک استارتاپ صرفا با بودن در ذهن کارآفرین، موجودیت پیدا نمیکند. یک استارتاپ با دیدگاه و نقطهنظر مشتریها و بهخصوص مشتریهای بالقوه موجودیت پیدا میکند.
اگر افرادی وجود دارند که محصول شما را میخرند یا استفاده میکنند، شما باید تمام چیزهایی را که میتوانید درمورد آنها، از آنها و برای آنها بیاموزید. محصول یا خدمت شما میتواند براساس پذیرش آنها بمیرد یا زنده بماند.
هرچه سریعتر درمورد مشتریان خود بیاموزید، زودتر میتوانید خدمات خود را برای آنها بهبود ببخشید.
نتیجهگیری
سریع شروع کردن به معنای سنجش اجباری استارتاپ شما نیست. سنجش استارتاپ چیزی است که با صرف دقت و وسواس زیاد در شرایطی متعادل و حسابشده ایجاد میشود.
سریع شروع کردن به معنای استفاده از تمامی منابع ممکن برای تمرکز بر تنها یک چیز است: شروع کردن. شروع کردن موضوع اصلی است. بعد از اینکه کسبوکار شما سر پا شد و شروع به کار کرد، هر چیزی ممکن است.
راه اندازی استارتاپ یک مسابقه است. هرچه سریعتر شروع کنید، بیشتر احتمالا دارد که برنده شوید.
منبع: چطور