اصلاح بانكداری جرات میخواهد؛ فرصتها رفت…
بهروزترینها– عدهای معتقدند که بانکها با مدیران پشتپرده سیاستهایی را اجرائی میکنند که دارایی مردم را به فرصتی برای بنگاهداری بانکها تبدیل و حالا این دارایی در خطر افتاده است. امروز نیازمندان محروم از تسهیلات بانکی و ثروتمندان پرنصیب از الطاف بانکها هستند و بانکداری بدون ربا و اسلامی هم خاک میخورد! در همین رابطه « آرمانملی» گفتوگویی با احمد حاتمییزد، کارشناس امور بانکی داشته که در ادامه میخوانید.
بیش از دو دهه است که موضوع اصلاح ساختار بودجه در کشور مطرح شده ولی اتفاقی در این حوزه نیفتاده است، مهمترین مشکلات در تغییر ساختار بانکها چیست؟
تغییر ساختاری که سالهای اخیر مطرح است به ایدههای در زمان احمدینژاد و مصباحیمقدم شباهت دارد که در کمیسیون ماده ۸۵ مجلس هم تصویب شد، ولی با تغییر دولت از احمدینژاد به روحانی این موضوع متوقف شد. الان هم به شکل دیگری این موضوع در مجلس در حال پیگیری است و گروهی پشت این تصمیمات اهداف سیاسی و صنفی خودشان را پیش میبرند و این طرحها هم هیچ کمکی بهبود وضعیت بانکها نمیکند. بانک امری تخصصی و مدرن است و نباید با سایر مسائل قاطی شود. برخی از افرادی که پشت اینگونه تغییرات هستند سعی میکنند کنترل منابع مالی مردم را در دست خود بگیرند و صرف رانتخواری خودشان کنند. تغییر بانکی باید بهدست متخصصان با تجربه و تحصیلکرده بانکمرکزی و نظام بانکی بهویژه آنهایی که تجربه تحصیل و کار در خارج از کشور را دارند، سپرده شود. وضعیت بانکداری ما بسیار عقب مانده و مصیبتبار است و دلیل آن این است که ما چهل سال است هیچ رابطه علمی و تجربی با دنیای خارج نداریم علاوه بر اینکه تحریمها هم فشار بسیاری به سیستم بانکی وارد کرده است. ما نه حاضریم از تجربه دنیا استفاده کنیم نه آمریکا اجازه میدهد که ما وارد مراحل پیشرفت تر بانکداری در کشورمان شویم و وضعیت بسیار نابسامانی داریم.
رئیس بانکمرکزی گفته است که بیش از ۹۰ درصد نقدینگی جامعـــه را بانکها تولید میکننــد، ایـن نقدینگی به چه صورتی از سوی بانکها تولید میشود؟
امروز هیچکس نمیتواند پولش را در خانه نگه دارد، بنابراین هرکس هر مقدار پول چه مشروع و چه نامشروع و چه خرد و کلان به ناچار در بانک نگهداری میکند، هر کاری هم انجام بشود حجم نقدینگی موجود در بانکها بیش از ۹۵ درصد نقدینگی در کشور خواهد بود. مردم به بانکها وابسته هستند ولی بانکها توان امانتداری مردم را ندارند و تحت فشارهای سیاسی یا قوانین نابجای مجلس در مورد تسهیلات تکلیفی عمل میکنند؛ ضمن اینکه فساد هم سراسر نظام بانکی را گرفته است و در نتیجه سپردههای مردم بهدلیل بنگاهداری بانکها و تحمیل تسهیلات تکلیفی در خطر است و ما نیازمند این هستیم که به سیستم بانکی نظم داده شود تا پول مردم به خطر نیفتد. بانکها نباید این همه مطالبات معوق داشته باشند ولی نظام بهحدی بههم ریخته است که قادر به ایجاد چنین نظم موثری در سیستم بانکی نیست.
ثمره سیستمی که در چهاردهه گذشته وجود داشته؛ چه بوده است؟
مطالبات معــوق یکی از بدترین اتفاقاتی که رخ داده است، یعنی پولهایی که بانکها یا تحت فشار سیاسی یا تحت فشار فسادی که در درون خودشان بوده یا ندانمکاریهایشان تسهیلات به کسانی دادند که بازنگشته است. متاسفانه تسهیلات بانکی بیشتر در دست افرادی است که اتفاقا از توان مالی بالایی هم برخوردار هستند و مردمی که نیاز به این تسهیلات دارند از دریافت آن بهدلیل همین سیستم بانکی نادرست باز میمانند، بنابراین پول و سرمایه بانک سوخته میشود؛ بانکها مانند بیماری هستند که با دارو به زور به سر پا نگه داشته شدهاند وگرنه با معیارهای بانکداری بین المللی برخی از بانکهای ما ورشکسته تلقی میشوند؛ برخی از بانکها مشکل کمبود سرمایه دارند. روابط بینالمللی برای کفایت سرمایه نیاز به تخصص دارد بهنظرم کسانی که نظام بانکی جدید را طراحی میکنند کوچکترین ایدهای راجع به این موضوعات ندارد چون نه در مورد آن تحصیل کردهاند و نه تجربه کافی را دارند ولی دنبال این هستند که فرماندهی کل نظام بانکی را بهدست بگیرند.
گفته شده انتشار اوراق ودیعه میتواند به مهار تورم کمک کند، این اوراق چگونه میتواند در این زمینه کمککننده باشد؟
اوراق ودیعه همان اوراق قرضه است، ریشه تورمی که در کشور وجود دارد کسری بودجه دولت است، یعنی دولت بهدلیل تحریم درآمد نفتی خود را از دست داده، بهدلیل رکود اقتصادی به اندازه کافی نمیتواند مالیاتستانی کند، بهدلیل نداشتن ارز واردات به کشور کم و درآمد گمرکات کاهش یافته است و در کل دولت نمیتواند هزینههایش را تامین کند. در نتیجه پول چاپ کرده کاری که بیش از سه دهه است انجام میدهند. با چاپ پول حجم نقدینگی را افزایش میدهند، بالابردن حجم نقدینگی در حالی که تولید به همان اندازه افزایش پیدا نکرده موجب تورم میشود؛ بنابراین اگر میخواهند تورم را حل کنند باید کسری بودجه را برطرف کنند، در این شرایط دولت بخشی از داراییهای خود را میفروشد تا کسری را تامین کند که کافی نیست. یکی از راههایی که دولت فکر میکند میتواند کمک میکند فروش اوراق قرضه است. دولت از مردم قرض میکند و بابت این قرض بهره بانکی هم میدهد، این اوراق قرضه کمک میکند بخشی از نقدینگی از خود جامعه گرفته شود؛ یعنی از مردم قرض میگیرند و خرج دولتها میکنند این اقدامی است که مانند چاپ پول به رشد تورم دامن نمیزند. اگر بتوانند از این طریق کسری بودجه را تامین کنند قطعا اقدامی ضدتورمی محسوب میشود؛ اما چقدر میتوانند از مردمی که در تامین مالی خودشان هم ماندهاند، پول قرض بگیرند؟ حتی آنهایی که ثروتمند هستند هم نمیتوانند کمک زیادی کنند چراکه یا به دولت اعتماد ندارند یا ترجیح میدهند پولش را در راههایی خرج کنند که درآمد بیشتری داشته باشد! بنابراین مقداری که میتوان از طریق اوراق قرضه تامین کرد، شاید در حدود ۱۰ تا ۱۵ درصد کسری بودجه را تامین کند و این نمیتواند همه کسری بودجه کشور را جبران کند. تورم زمانی کنترل میشود که نقدینگی افزایش پیدا نکند، با وضعیت موجود قطعا تورم ما امسال حتی با وجود استفاده از اهرم اوراق قرضه به بالای ۵۰ درصد خواهد رسید.
منبع: آرمان ملی