پشتپرده انگیزههای سران سعودی در بازار نفت
بهروزترینها؛ حسین راشدی– حالا کتابی منتشر شده که پرده از رازهای نفتی این کشور و اوپک در طول حدود ۴۰ سال گذشته برمیدارد. ابراهیم المهنا، نویسنده این کتاب، نقش پیامرسان نفتی و مشاور ارتباطات پادشاهی عربستان را بازی کرده است. در کتاب «رهبران نفتی» میبینیم که پشت ۴ دهه سیاستهای نفتی سعودی بعضا انگیزههای سیاسی و اقتصادی خارج از مکانیزم بازار بوده است؛ مثلا اینکه در سال ۲۰۰۸ بریتانیا پیشنهاد یک مکانیزم متشکل از تولیدکنندگان و مصرفکنندگان داده که قیمت نفت را بین ۶۰ تا ۹۰ دلار بر بشکه حفظ میکرد.
چنین پیشنهادی به گفته المهنا توسط گوردون براون، نخستوزیر وقت این کشور مطرح شده بود و «مداخله دولتی» جایگزین «دست نامرئی» بازار میشد. همچنین سعودیها در سال ۲۰۱۰ بدون اطلاع کسی تولید نفت خود را حدود یک میلیون بشکه در روز بالا بردند که به سیاست فریب نفتی سعودی اشاره دارد. علاوه بر این، عربستان در سال ۲۰۱۲ برای کمک به متحد دموکراتش در آمریکا اقدام به راه انداختن یک کمپین برای پایین آوردن قیمت نفت کرد که در پیروزی باراک اوباما در انتخابات ریاستجمهوری آن سال نقش داشت. رانت اطلاعاتی صندوقهای پوشش ریسک از طریق خبر گرفتن از عربستان درباره آینده بازار نفت نیز در کتاب تایید شده است. البته المهنا از پادشاه عربستان و حلقه نزدیکان خود چیزی نمیگوید که نکته منفی کتاب اوست. او همچنین سعی میکند در مورد وضعیت فعلی پردهپوشی کند اما تلویحا به تغییر اولویتهای این کشور و اهمیت گسترش نفوذ به کشورهایی مانند روسیه و چین اشاره میکند.
عربستان؛ فدرال رزرو دنیای نفت
خاویر بلاس، نویسنده ارشد بلومبرگ در گزارشی در مورد کتاب «رهبران نفتی» ابراهیم المهنا میگوید که والاستریت زبان فدرال رزرو (بانک مرکزی آمریکا) را دارد که مانند لهجهای از زبان انگلیسی است و ترکیبی از ابهام و پیامهای کدگذاریشده است. از سوی دیگر، بازار نفت به زبان سعودی حرف میزند؛ زبانی که ترکیبی است از ارتباطات پیچیده و گیجکننده که معمولا پشت درهای بسته ارائه میشود. این کتاب جدید از نظر بلاس مجموعهای از واژگان را درباره چهار دهه مداخله کلامی بزرگترین کشور تولیدکننده نفت جهان در قیمتها ارائه میکند.
عربستان سعودی معمولا سیگنالهای واضحتری نسبت به فدرال رزرو میفرستد، اما تصویرهای ارائهشده آن بهندرت عمومی بوده است. در عوض، مردی نزدیک به ۴۰ سال در سایه کار کرد تا پیامهای نفتی پادشاهی سعودی را شکل دهد. ابراهیم المهنا بهمثابه قدرتی پشت قدرت (سعودی)، مشاور مورد اعتماد ارتباطات چهار وزیر نفت عربستان سعودی از اواخر دهه ۱۹۸۰ تا همین اواخر و منبعی داخلی پشت بسیاری از گزارشها درباره اقدامات اوپک، کسی بود که در خلوت با بسیاری از صندوقهای پوشش ریسک و معاملهگران کالایی حرفهایی میزد. او که اکنون بازنشسته شده، در کتاب تازهمنتشرشدهاش رازهایی را در مورد مداخلههای زبانی عربستان افشا میکند. «رهبران نفتی» چند موضوع مهم را فاش میکند؛ از جمله زمانی که مقامات انگلیسی در سال ۲۰۰۸ «مکانیزمی» را برای حفظ قیمت نفت بین ۶۰ تا ۹۰ دلار در هر بشکه به ریاض پیشنهاد کردند که شامل کشورهای تولیدکننده و مصرفکننده میشد؛ ایدهای که المهنا آن را به نخستوزیر سابق بریتانیا گوردون براون نسبت میدهد، «دخالت دولتی» را جایگزین دست نامرئی عرضه و تقاضا میکرد. نویسنده کتاب همچنین توضیح میدهد که چگونه ابراهیم النعیمی، وزیر سابق نفت عربستان، طرح خود را برای مبارزه با رشد شیل آمریکا از طریق وارد کردن سیل عرضه در بازار در سال ۲۰۱۴، حتی از مقامات بلندپایه در ریاض مخفی نگه داشته است. المهنا مینویسد: «با وزارت دارایی و وزارت اقتصاد و برنامهریزی عربستان مشورت و به آنها اطلاعرسانی نشده بود.»
مقام سابق سعودی اما همچنان به رئیس خود یعنی پادشاه و دوستان او وفادار میماند و این امر صداقت و رکگویی او را محدود میکند. با این حال، کتاب او که ترکیبی از خاطرات و تحلیل تاریخی است به اندازه کافی اطلاعات به دست میدهد که برخی رازهای پشتپرده مخفی را برای خوانندگان افشا کند. علاوه بر این، از آنجا که اقتصاد جهانی با شوک نفتی شبیه به آنچه در دهه ۱۹۷۰ میلادی اتفاق افتاد مواجه است، زمان انتشار این کتاب فوقالعاده است. «رهبران نفتی» نشان میدهد که چطور ریاض مانند فدرال رزرو که هزینه استقراض را هدایت میکند، سعی میکند قیمت را با حرف و عمل بالا و پایین ببرد. المهنا مینویسد: «عوامل بنیادی بازار نفت بسیار مهم هستند، اما روانشناسی بازار هم به همان اندازه اهمیت دارد.» او ادامه میدهد: «در مواقع وقوع بحران و نااطمینانی، هیجانات عوامل بنیادی را تحتالشعاع قرار میدهد و بر رفتار سرمایهگذاران مالی در بازار نفت اثر میگذارد.»
سیاست فریب نفتی ریاض
المهنا همچنین سیاست فریب نفتی عربستان را که اغلب به کار گرفته آشکار میکند. به عنوان مثال، او بازگو میکند که چگونه یک دهه پیش، عربستان سعودی بهتنهایی، بدون حتی کشورهای تولیدکننده اوپک، تولید خود را تقریبا یک میلیون بشکه در روز افزایش داد. ریاض برای ماهها سطح تولید واقعی خود را مخفی نگه داشت و بازار را به این باور رساند که تولید بسیار کمتری نسبت به واقعیت دارد. او با اشاره به مشاورانی که اوپک از آنها به عنوان «منابع ثانویه» برای تخمین حجم تولید اعضای خود استفاده میکند، میگوید: «در اواسط سال ۲۰۱۰، تولید عربستان به ۹ میلیون بشکه در روز رسید، اگرچه برخی برآوردهای ثانویه حدود ۲/ ۸ تا ۳/ ۸میلیون بشکه در روز بود.» در بازار نفت، دروغهایی در مورد ارقام تولید نفت وجود دارد.
همکاری نفتی با اوباما
استاد سابق چرخش نفت عربستان در بهترین حالت توضیح میدهد که این پادشاهی چگونه باعث افت بازار در سال ۲۰۱۲ شد. در کتاب، درخواست کمک مخفیانه باراک اوباما، رئیسجمهور وقت ایالات متحده که در آستانه انتخابات بود، فاش میشود. در این فرآیند، او نهتنها نشان میدهد که چگونه ریاض میتواند بازار را از طریق درز اطلاعات به معاملهگران و روزنامهنگاران حرکت دهد، بلکه برخی از مانورهای دیپلماتیک مخفی بین کاخ سفید و پادشاهی سعودی را نیز فاش میکند. او درباره رویدادهای یک دهه پیش مینویسد: «بخش اول این طرح ملموس و مرتبط با مبانی بازار بود. عربستان سعودی به افزایش عرضه به بازار ادامه میداد.» بخش دوم طرح مربوط به روانشناسی یا هیجانات بازار بود. او توضیح میدهد که یک کمپین بینالمللی برای متقاعد کردن بازار مبنی بر اینکه قیمت نفت بسیار بالاست نیاز بود، و فاش میکند که چگونه مقامات سعودی در لندن و نیویورک «بیسروصدا با تحلیلگران، صندوقهای پوشش ریسک، بانکها و شرکتهای نفتی» ملاقات کردند.
این موضوع نشان میدهد که بسیاری از افراد در بازار کامودیتیها براساس اطلاعات داخلی معامله میکنند. این کار در دنیای والاستریت ممنوع است اما در بازار کالایی معمول است. خاویر بلاس در گزارش خود ادعا میکند: «در کازینو نفت، بسیاری با کارتهای نشانهدار بازی میکنند.» المهنا کمپین سال ۲۰۱۲ را یک موفقیت توصیف میکند و میگوید که قیمت نفت پایین آمد و اوباما برنده شد. این کتاب نشان میدهد که وقتی کاخ سفید و پادشاهی سعودی همسو هستند، ریاض مشتاق است تا چه حد باعث پایین آوردن قیمتها شود، حتی اگر این به معنای درآمدهای کمتر باشد. بااینحال، دشوار میتوان تصور کرد که در حال حاضر کمپین مشابهی به وجود بیاید. در دو سال گذشته ریاض و واشنگتن از هم فاصله گرفتهاند. اگرچه المهنا از نظر دادن در مورد شرایط فعلی امتناع میکند، اطلاعاتی کوچک در این مورد به سرمایهگذاران میدهد. در یکی از این موارد، او این واقعیت را آشکار میکند که عربستان رابطه با روسیه را حیاتی میداند. برای ولیعهد محمد بنسلمان، آینده آمریکا نیست، بلکه دنیای نوظهور است.
او میگوید: «شاهزاده جوان، پویا و جاهطلب است و اهداف واضحا آیندهنگرانهای دارد. او میخواهد عربستان سعودی را در همه جوانب، مهمتر از همه در نفت و گاز، به یک قدرت بینالمللی عمده تبدیل کند.» او توضیح میدهد چگونه محمد بنسلمان میخواهد نفوذش را به دیگر قدرتها مانند روسیه، چین و هند گسترش دهد. «رهبران نفتی» نقد خود به سیاست نفتی عربستان، بهخصوص در مورد دوره اخیر را کم دارد. با این حال، همچنان این کتاب بینشهای مفیدی را در مورد چگونگی ارتباط ریاض با بازار را ارائه میدهد و تلویحا گویای این مطلب است که عربستان به استفاده از منابع خود به عنوان سلاح اقتصادی و سیاسی در سالهای پیشرو ادامه خواهد داد.
–
منبع: دنیای اقتصاد