نقش تلفنهمراه در زندگي امروز و ضرورتهايش
به گزارش خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس، سابق بر اين، انسان كه پا به راه ميشد، اسباب و لوازم يكجانشيني را همراه نميكرد؛ زيرا سفر مقتضيات خودش را داشت. كوتاه و بلندش هم خيلي فرق نميكرد. با «بدرقه» شروع ميشد و خوشاقبال كه بودي، با «استقبال» هم به پايان ميرسيد.
اينها كلماتي هستند كه متعلق به منظومه پيشيني زبانند و اصولاً در زندگي امروز، محلي از اعراب ندارند. اصلاً قرار نيست مسافر از بابت سفرش، از انظار پنهان شود كه دلي تنگ نديدن و يا نشنيدن صدايش شود؛ فاتحه بخش بزرگي از دواوين شعراي قديم، با پديدهي تلفن همراه، خوانده شده است.
حالا ديگر بايد دلمان براي دلتنگيهاي ناشي از نديدن يار، تنگ شود نه براي نديدنش؛ فراغ و هجران با آن معاني مطول دل رعشهآور، در قوطي هيچ عطاري پيدا نميشود.
اينجاست كه فكر ميكنم با آمدن موبايل، بايد يكبار ديگر خودمان را، خود مجهز به موبايلمان را، براي خودمان بازتعريف كنيم و مقتضيات و ضرورتهايش را يكييكي قطار كنيم تا به منظومهاي برسيم كه هيچ شباهتي با بحور عروضي ندارد.
اينجاست كه نقش تلفنهمراه در زندگي امروزه آدميان، به نقش آدمي ميماند كه خود نقش خويش را بر بركه مهتابي ذهنياتش، با سنگ و چوبي كودكانه بههم ريخته است و آئينهاي ميجويد تا نقش واقعي خويش بدو سپارد.
از كهكشان گوتنبرگ تا كهكشان بل، گرچه بيش از چهار قرن فاصله است؛ اما حالوروز آدميزاد، اينقدر تغيير نكرد كه خودش را بهجا نياورد. درحاليكه گرچه از شاهكار بلِ آمريكايي و ماركوني ايتاليايي و … با امثال بيلگيتس آمريكايي، به يك قرن هم نرسيد؛ اما آنچنان روان بنههاي فردي و اجتماعي جوامع انساني را بههم ريخت كه اگر كسي حوالي اختراع بل، اتفاقاً سر از غار اصحاب كهف درميآورد و از اين چند دهه فاكتور ميگرفت، به سكه از سكه افتادهاش، هيچ بقالي حتي يك كاسه ماست هم نميداد.
در بادي امر، نتيجهي اين مقدمهي نسبتاً طولاني، اين ميشود كه صرفنظر از همهي عوامل درگير در قصهي موردبحث، ضربآهنگ تغييرات زندگي بشر در كلوني عصرجديد، با رويكرد به تلفن همراه است.
يادداشت از عباسعلي ابوالفضلي مدير كل روابط عمومي همراه اول