تبریک به خبرنگاران به سبک صدا و سیما !
سارا علایی: اخیرا مجریان جوان و البته جویای نام و نان صدا و سیما مهارت بسیاری در توهین به اقشار و افراد مختلف در جامعه پیدا کردهاند؛ از توهین احسان علیخانی مجری برنامه ماه عسل به دختران مجرد تا توهین علی ضیاء مجری برنامهای به مناسبت روز خبرنگار، به خبرنگاران! و جالب آنکه غالبا این توهینها در برنامههای زنده صدا و سیما ابراز می شوند. اینکه مجری یک برنامه رو به میهمان برنامه که از قضا خبرنگار نیز هست می گوید:” پس از آنکه بسیاری به حرفه خوانندگی روی آوردند، حال به نوعی شده است که هرکس از مادرش قهر می کند، میخواهد خبرنگار شود زیرا به تخصص نیاز ندارد.” هرچند جای بحث و اعتراض و خودزنی خبرنگاران ندارد چراکه در ماجرای اعتراضات به سریال” درحاشیه” یا “سرزمین کهن” این خبرنگاران بودند که سعی داشتند با انتقاد از کم شدن آستانه تحمل مردم در مقابل نقد سعی در بالابردن روحیه انتقادپذیری در جامعه داشتند و حالا اگر قرار باشد به خاطر یک اظهار نظر توخالی از سوی یک مجری، حنجره بدرند و ساعت ها و روزها و ماه ها در نقد توهین یک مجری به حرفهشان قلمفرسایی کنند کاری غیرحرفهای و غیرمنطقی خواهد بود اما ذکر چند نکته در باب این توهین و البته جهت تنویر افکار عمومی خالی از لطف نیست، هرچند شاید باز عدهای خرده بگیرند که چرا خبرنگاران به جای انعکاس مشکلات مردم سنگ خود را به سینه میزنند که این انتقاد را هم پیشاپیش باید به پای مظلومیت قشر خبرنگار بگذاریم.
نکته اول، منباب مجری جوان این روزهای صدا و سیماست که ره صدساله را یکشبه پیمود و درحالی از تخصصی نبودن خبرنگاری دم میزند که جالب است بدانید ایشان فارغ التحصیل رشته مهندسی مکانیک از دانشگاه آزاد کاشان است و پس از تماس های مکرر با برنامه های رادیویی، در نهایت موفق شد به عنوان مجری یک برنامه سفارشی مختص کنکور انتخاب شود! جالب آنکه این مجری پیش از این، لابی بازی را بخشی از کار حرفهای خود دانسته بود. به قول معروف خار را کف پای دیگران دیدن و جوالدوز را تو چشم خود ندیدن…
نکته دوم، در باب بررسی گفتههای ضیاء مبنی بر اینکه هرکس از مادرش قهر می کند خبرنگار میشود، است. همواره گفته شده و شنیدهایم که آدمی به دنبال راحتی و راحتطلبی است. یعنی تا بوده آدمی به دنبال زندگی راحت، کار راحت، تفریح راحت، خواب راحت و… خلاصه همه چیز راحت است.تاجایی که اصلا اگر فردی پیدا شود که بگوید به دنبال کار راحت و پردرآمد نیست باید به عقل او شک کرد. از سوی دیگر اینکه گفته میشود هرکسی از مادرش قهر کرد رفت فلان کاره شد هم برخاسته از همین حس راحتطلبی انسانهاست زیرا اصولا افرادی قهر میکنند که لوس هستند و باز هم اصولا افراد لوس هستند که بیشتر در پی زندگی و مشاغل راحت و البته پردرآمد هستند.
در سوی دیگر ماجرا شغلی وجود دارد به نام خبرنگاری؛ شغلی که کمتر کسی دوران بازنشستگیاش را دیده چون اگر از فرط استرس و فشار کاری در عنفوان جوانی سکته نکند حتما به مرض قند و اعصاب و خونریزی معده مبتلا میشود. تازه اگر به سن بازنشستگی هم برسد نه از حقوق بازنشستگی خبری است نه از بیمه و نه هیچ چیز دیگر. از سوی دیگر در بیان مشکلات و مصائب شغل خبرنگاری همین بس که مشکلاتش چکیدهای از مشکلات سایر مشاغل است. در ساعت و شیفت کاری خبرنگاران با پرستاران تا حدودی هم دردند؛ جمعهها سرکار، روزهای تعطیل سرکار، عصرها سرکار، شبها سرکار…. در سختی کار و باارزش بودن ثانیهها و داشتن استرس، کار خبرنگاران بیشباهت به کار پزشکان نیست؛ تاجایی که کمتر خبرنگاری (به معنای واقعی کلمه) به افتخار بازنشستگی نائل می شود…. خبرنگاری آنجایی شبیه شغل معلمی می شود که از صبح تا شب باید سروکله بزند؛ معلم با دانشآموزان، خبرنگار با مسئولان.در حقوق و مزایا و امنیت شغلی نیز نزدیکترین شغل به خبرنگاری، کارگری است که نصیبشان حداقل حقوق آن هم بدون مزایا و امنیت شغلی است. برای درک میزان فشار کاری کافی است یکبار خود را جای خبرنگارانی بگذارید که به امید روزی حلال راهی دفتر روزنامه یا محل کارشان می شوند اما با در بسته روزنامه یا خبرگزاری مواجه میشوند که به دلایل مختلف توقیف شدهاند! حال دیگر علاوه بر اینکه باید رزومه به دست در به در دنبال کار بگردید، از خیر حقوقهای معوق 3ماه پیشتان هم باید بگذرید.
همه این مسائل به کنار، در باب مظلومیت ناگفته و نانوشته شغل خبرنگاری همین بس که نگاهی به تقویم نشان میدهد بیشتر مشاغل در تقویم روزی را به نام خود ثبت کردهاند؛ از روز معلم و دکتر و پرستار تا روز نیروی دریایی، دامپزشکان، کارمندان و کارگران و … در همه این روزها اگر صدا و سیما چندین ویژه برنامه در این باره نداشته باشد لااقل یک برنامه دارد آن هم تنها در حد تمجید و تشویق و تقدیر و …. اما در مورد روز خبرنگار صدا و سیما امسال لطف کرد و یک ویژه نامه داشت که آنهم با توهین مجری به خبرنگاران ختم بخیر شد.
با وجود همه این مشکلات که به قول معروف شنیدنش کی بود مانند دیدن، تنها عاملی که باعث میشود فردی بار سنگین شغل خبرنگاری را به دوش بکشد یک کلمه است؛ عشق. این یعنی برخلاف اظهارات آقای مجری تخصصگرا، این شغل نیاز به عشق دارد در غیر این صورت هیچ آدم راحتطلبی تاب استرس و فشارهای کاری شدید شغل خبرنگاری در کنار حقوق و مزایای کم و نبود امنیت شغلی را ندارد.
سوما؛ در شغل خبرنگاری نیز مثل همه مشاغل موجود در دنیا در کنار سختیهای بی شمار اما عدهای هستند که با لابیگری و پارتیبازی و … وارد شدهاند؛ خبرنگارانی که نه تنها دغدغهای در قبال جامعه و مردم و مشکلات ندارند که تنها به دنبال رانتهای کلان و باندبازی و در نهایت پول هستند مثل بسیاری از پزشکان و مهندسان و وکلا و اساتید و کارمند و … هیچ تخصصی در شغلشان ندارند اما نام آن حرفه را به یدک میکشانند؛ در این میان معدود خبرنگارنماهایی نیز هستند که توانایی یک خط خبر نوشتن را هم ندارند اما سیستم نادرست موجود در جامعه آنها را در این حرفه قرار داده آن هم به واسطه یک پارتی یا… و نکته مهم اینکه دود متخصص نبودن این افراد در حرفه خبرنگاری در درجه اول به چشم خود فرد و البته مخاطبان و مسئولان در جامعه رفته است. پس اینکه بخواهیم عده قلیلی را تعمیم دهیم به همه افراد یک جامعه شغلی کاری غیرمنطقی به نظر میرسد چه برسد به اینکه این تعمیم از سوی مجری یک برنامه زنده نثار شود.
بعد از تحریر: جا دارد از علی ضیاء مجری جویای نام و جوان صدا و سیما تشکر کنیم که توهیناش به خبرنگاران باعث شد مظلومیت خبرنگاران و گفتن از مشکلات این شغل در میان انبوه مطالب و اخبار گوناگون روی یک صفحه از روزنامه جا خوش کند تا شاید کمکی هم شود به افرادی که از خانواده قهر کرده و قصد دارند خبرنگار شوند در حالی که با دانستن تنها گوشهای از سختیهای این شغل قید قهر کردن از خانه و خانوادهشان را بزنند یا به دنبال شغلی راحتتر و پردرآمدتر بروند.