میتوان گفت یکی از مهمترین مسائلی که این روزها ذهن خانوادهها وکارشناسان را درگیر خود کرده است، مسأله بیکاری جوانان است. این همان موضوعی است که به یکی از دغدغههای اساسی آنها و دست اندرکاران اجرایی تبدیل شده است، پس طبیعی است که بسیاری از جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی هنگام مواجهه با موضوع شغل آینده، وضعیت کار، درآمد و آرزوهای شان با نگرانی به آن واکنش نشان دهند. معضلی که اگر برنامهای منسجم و عزمی جدی برای رفع آن وجود نداشته باشد، میتواند مشکلات دیگری نیز به وجود آورد.
پاسخگویی به نیازهای نسل جوان
ایران دارای جمعیتی جوان است. حدود 60 درصد این جمعیت را جوانان تشکیل میدهند. این موضوع خود نشان دهنده اهمیت اشتغال جوانان و جدی گرفتن تبعات بیکاری در این نسل است. وجود حدود23میلیون و700هزار نفر از جمعیتی که در سن کار قرار دارند، میتواند هم فرصت و هم تهدید تلقی شود. فرصت از آن رو که پیشرفت جامعه را تضمین کرده و باعث موفقیت در بسیاری از عرصهها میشوند و تهدید نیز از آن رو که در صورت نداشتن برنامهریزی مناسب برای رفع مشکلاتشان ما را با چالشهایی مواجه میکنند.
به بیان دیگر این تعداد از جمعیت کشور هم اکنون در شرایطی قرار دارند که به آنها نیروی فعال اقتصاد گفته میشود. اگر بتوانیم بر طبق یک برنامه دقیق از نیروی کار خود بهترین استفاده را درجریان پیشرفت داشته باشیم، این ظرفیت بالقوه میتواند ما را به سمت فعالیتهای اقتصادی، تولیدی و درنتیجه ارتقای سطح اقتصادی و رونق و شکوفایی جامعه هدایت کند.
این در حالیاست که امروزه بحران بیکاری به یکی از مهمترین نگرانیهای خانوادهها تبدیل شده و بسیاری از آنان از این موضوع به عنوان مهمترین دغدغه خود یاد میکنند . این معضل از آن رو جدی است که اغلب خانوادهها دست کم با بیکاری یکی از جوانان خود روبرو هستند. در این میان بیکاری فارغ التحصیلان نیزبه اهمیت این موضوع افزوده است. کسانی که به امید موفقیت در آینده و حضور شایسته در جامعه به دانشگاه رفتند، اکنون پس از فارغ التحصیلی با پدیدهای به نام بیکاری مواجه شدهاند، این گونه است که میتوان ادعا کرد که در بازار کار ایران درس خواندن نتوانسته برای جوانان اشتغال به همراه بیاورد.
تحصیل، بیکاری جوانان و دغدغههای موجود
هر چه زمان میگذرد بر تعداد جوانان بیکار افزوده میشود و میزان دغدغهها نسبت به آینده نسل جوان جامعه بیشتر میشود. این گزاره تا زمانی که تصمیمی درست برای حل این معضل گرفته نشود همچنان به قوت خود باقی میماند.
گزارشهای موجود نشان میدهد که جمعیت بیکار تحصیلکرده کشور بیش از یک میلیون ودویست هزار نفر است. با وجود اینکه تا سال 75 تحصیلات میتوانست برای افراد، فرصتهای بهتر برای اشتغال فراهم کند، اما این روند از سال 75 به بعد برعکس شده و به شدت بر نرخ بیکاری کارجویان دارای تحصیلات دانشگاهی کشور افزوده شده است. این وضعیت در گفتههای چندی پیش معاون اشتغال وزیر تعاون و رفاه اجتماعی منعکس و ترسیم شده بود. توضیحات وی نشان میدهد که نرخ بیکاری در کشور 11 ونیم درصد است. همچنین درحال حاضر 22میلیون نفر شاغل در اقتصاد ایران حضور دارند و 5/2 میلیون نفر هم بیکار هستند و دوره انتظار برای ورود به بازار کار ایران 19ماه است.
حسن طائی، معاون اشتغال وزیر تعاون در تعریف بیکاری میگوید:« هرکس در طول هفته حتی یک ساعت هم فرصت شغلی نداشته باشد، بیکار محسوب میشود.»وی با اشاره به نرخ بیکاری دانش آموختگان میافزاید:« در حال حاضر نرخ بیکاری دانش آموختگان دختر 30درصد و پسران 82 درصد است.»
این اعداد نشان میدهد که بیکاری دانشآموختگان مسألهای جدی محسوب میشود و باید هر چه سریعتر نسبت به رفع آن تلاش کرد. موضوعی که در گفتههای معاون اشتغالزایی وزارت کار نیز منعکس و به آن اشاره شده است. در گفتههای وی چنین آمده است: «اقتصاد ایران نیازمند رشد بالای 7 درصد است تا بتواند مشاغل مورد نیاز دانش آموختگان را فراهم کند. همچنین سالانه حدود 800 هزار فارغ التحصیل داریم که اگر به همین منوال پیش رویم، باید سالی حدود 800 تایک میلیون شغل برای آنها ایجاد کنیم.»
کارشناسان، در بررسی دلایل بیکاری فارغ التحصیلان علاوه بر در نظر گرفتن تاثیر شرایط کلی اقتصاد به موضوعات دیگری نیز اشاره کرده اند که نمیتوان از میزان تاثیرات آن غافل شد. پذیرش بیش ازحد دانشجو بدون درنظرگرفتن بازار کار رشتههای تحصیلی و عدم تناسب آموزشی با نیاز بازار کار نیز مقدمه دیگری بر گسترش بیکاری جوانان بوده است.
فقدان مهارت نیز یکی از اصلی ترین علل بیکاری دانشگاهیان درکشور است. نگاهی به گزارشهای منتشر شده درباره کم و کیف وضعیت جوانان نشان میدهد که امروزه از 5/4میلیون دانشجوی در حال ورود به بازار کار66 درصد در حوزه کارشناسی قرار دارند. از این تعداد 5/1میلیون دانشجو در 21رشته و گرایش متمرکز شدهاند. همین است که میتوان بر اساس اظهارات معاون وزیر کار به عمق موضوع و چالش احتمالی ایجاد شده در نتیجه بیکاری فارغ التحصیلان پی برد. حسن طائی در بخش دیگری از گفتههای خود به این نکته اشاره کرده و یادآور شده بود: «ما در نظام آموزش وپرورش و نظام عالی کشورمان مشکل مهارت آموزی داریم، به نحوی که 90درصد فارغ التحصیلان ما هیچ کدام مهارت کافی ندارند.»
بروز رسانی بازار کار
اشتغالزایی و داشتن برنامه ملی برای رفع معضل بیکاری تنها به ایجاد ظرفیتهای جدید در سازمانهای موجود مربوط نیست. یک سوی دیگر ماجرا به ایجاد ظرفیتهای تازه در این بخش ، کارآفرینی و فراهم ساختن زمینههای لازم برای ایجاد مشاغل جدید وابسته است. حمایت از کارآفرین، تسهیل روند اداری برای اخذ مجوزهای کاری و حمایتهای مالی از کارآفرینها همه بخشی از موضوعاتی است که در رفع این مشکل تاثیر گذار هستند.
کارشناسان بازار کار عقیده دارند به همان میزان که فضای اشتغال کشور دچار تحولات اساسی نسبت به دهههای گذشته شده به همان میزان نیز دچار آسیبهای جدی شده است و باید در مسیر به روز رسانی کردن این تحولات حرکت کرد. آنها در بررسی دقیقتر موانع و مشکلات موجود به نتایج دیگری نیز رسیدهاند که توجه به آنها از اهمیت فراوانی برخوردار است.
به تعبیر کارشناسان دلایل متعددی را میتوان برای بیکاری شمرد که مهمترین آنها آماده به کار نبودن زیرساختهای لازم، ناتوانی بنگاههای اقتصادی در به کارگیری نیروی کار جدید، تاثیر واردات بیرویه انواع کالاها و بیتوجهی به تولیدات داخلی، تغییر مداوم قوانین و مقررات در کنار دست و پاگیربودن بخشی از این قوانین موضوعاتی است که در تحلیل این وضعیت به آنها اشاره میشود.
اگر بخواهیم برای رفع این معضل برنامهای اساس و جدی طراحی کنیم ، نیاز به یک سری راهحلهای اساسی و همگانی داریم که با مشارکت کارشناسان و اتخاذ سیاستهای درست و زود بازده امکان پذیر خواهد شد. فراموش نکنیم که در این شرایط ، وضعیت جوانان تحصیلکرده بیکار بیشتر از سایر اقشار دیگر نیازمند توجه و ارائه برنامههای تازه است.
همچنین نباید از یاد برد که بیکاری یکی از عوامل اصلی بروز و شکل گیری برخی از آسیبهای اجتماعی در جامعه است. در نتیجه هر چقدر بتوانیم سریعتر برای رفع آن گام برداریم، به همان میزان در کاهش آسیبهای اجتماعی و جلوگیری از گسترش آنها در جامعه نیز موفق خواهیم بود.