مادر خوب: مادرخانه نشین یا
دکتر راضیه نصیرزاده/ روانشناس بالینی
درواقع این روزها، فضای مجازی پر از تحلیل و تحلیلگران این ماجراست که هریک بسته به نگاه خود، یکی را قهرمان و دیگری را محکوم میکنند . به عنوان روانشناسی که چهار سال گذشته را صرف پژوهش در موضوع مادر_ کودک ، کرده ام و همواره دغدغه ام این بوده که یافتههای پژوهشیام را علاوه بر مجلات علمی، در جایی که بتواند توسط عموم افراد خوانده شود، منتشر کنم این یادداشت را مینویسم و خواندن این مطلب را به همه به ویژه والدین توصیه میکنم. شک نیست که زندگی مشترک افراد و آنچه در آن اتفاق می افتد و البته تحلیل این موضوع که چرا و چگونه مردی، میتواند همسرش که یک قهرمان ملی است، را از حضور در مسابقاتی که مدت ها برای آن سخت تمرین كرده، محروم کند، بخشی از حریم خصوصی افراد است. از سوی دیگر حتی اگرقانون درزمینهای دچارنقص باشد، نیزیک شبه و با هیجانهای شدید و موقتی نمیتوان آن راتغییرداد . بنابراین این یادداشت نه قصد ورود به حریم خصوصی و زندگی مشترک افراد را دارد و نه نقد قانون؛ بلکه صرفا یک تحلیل روانشناختی است و به قصد توجه دادن افراد به موضوع مهم مادر_کودک نوشته شده است. باید بپذیریم بین نقشهای مختلف و متعددی که زنان جامعه عهدهدار ایفای آن هستند، «مادریکردن» ازهمه سختتروارزشمندتراست. هرچندپژوهشهانشان دهنده آن است که این روزهاپدران نیزمیتوانندبه خوبی مادران ازفرزندان خود مراقبت كنند، اما همچنان در کشور ما مراقبت وپرورش کودکان، وظیفه مادران قلم داد میشود. ارزش مادری کردن از آنجا مشخص میشود که جامعه فردا توسط کودکانی اداره خواهدشد که مادران امروز، پرورش آنها را به عهده دارند. پس یقینا اهتمام به تربیت نسلی که چشم بر هم بگذاریم باید اداره جامعه را به وی بسپاریم، اهمیت ویژهای دارد؛ چنانچه این مهم با خانه نشین کردن مادران به دست می آمد؛ مسلما اکثرافراد جامعه به ویژه خود زنان موافق بودند تا به بهای خانه نشین شدن، نسل سالمی پرورش دهند. خانهنشینکردن زنان وسپردن مراقبت 24ساعته از فرزندان از آن رو چاره ساز نیست که همواره کیفیت مراقبت بر کمیت آن ارجحیت داشته است. از سوی دیگر مادران به صرف به دنیا آوردن فرزندان، نمیتوانند مادران به اندازه کافی خوبی باشند و اسباب و شرایط خاصی لازم است. به زبان سادهتر همان طور که یک مادر باید غذا خورده باشد تا شیری برای تغذیه فرزندش داشته باشد؛ باید نیازهای مادران برآورده شده باشدکه آنها بتوانند نیازهای فرزندان خود را برآورده كنند. مادری که نیازهایش برآورده نشده، مادر ناکام و سرخورده، مادری که از خود و زندگیش راضی نیست، هرگز نمیتواند برای فرزندش مادر به اندازه کافی خوبی باشد . میتوان زن را خانهنشین کرد، تحقیر کرد، اعتماد به نفسش را گرفت، کاری کرد که خودش باورش شود به هیچ دردی نمیخورد ولی در ان صورت باید منتظر باشیم که کودکی با همین مشخصات پرورش دهد. هویت یک زن بیش از هر چیز با روابطش شکل میگیرد بنابراین برای آنکه زنی بتواند مادر خوبی باشد، به حمایت اطرافیان به ویژه همسرش نیازمند است. مردی که رابطه گرمی با همسر خود دارد و برای شناخت نیازهای وی و برآورده كردن آنها تلاش میکند، علاوه بر بالا بردن کیفیت زندگی زناشویی خود، به مادر این فرصت را میدهد تا با راضی بودن ازخود و رابطه زناشویی خود، بتواند تکالیف مادرانه خود را نیز به نحوی بهینه انجام دهد. درواقع وقتی رابطه بین والدین گرم است این گرمابه سوی کودک نیز سرازیرمیشود و مادربا برقراری تعاملات گرم ورضایت بخش با فرزندش، زمینه ساز سلامت روان فرزند ميشود. در نهایت رو به سیاستگذاران نظام خانواده و پدران گرانقدر سرزمینم میگویم که اگر برای شماآرامش زندگی مشترک و تربیت فرزندانی صالح، سالم و شاد اهمیت دارند؛ کودکانی که مسیر رشد خود را به نحوی مناسب پشت سرگذاشته و در آینده عهده دار اداره جامعه ای سالم شوند، تاکید شما در ابتدا باید بر برآورده كردن نیازهای مادر این کودک باشد.
179/