اقتصادیخواندنی

مهندسي؛ روياي رنگ‌ باخته

صبا حسيني:  اين روز‌ها مهندسي ديگر مانند دهه‌هاي گذشته نيست. بر اساس گزارشي كه چند ماه پيش مجله فوربس منتشر كرده ايران پس از روسيه و آمريكا، سومين كشور جهان از نظر تعداد مهندسان است. اين واقعيت در بدو امر يك امتياز و افتخار قلمداد مي‌شود، اما وقتي پاي مهارت پايين برخي از مهندسان و بيكاري بالا در اين قشر به ميان مي‌آيد، باز هم اين مساله ثابت مي‌شود كه در سال‌هاي اخير بسياري خواسته‌اند به هر نحو شده مهندس شوند.

يكي از مهندسان متولد دهه 30 كشور، مجري ساخت بسياري از ساختمان‌هاي معروف تهران است. اين مهندس كه نمي‌خواهد نامش فاش شود درباره مهندس و شغل مهندسي به «آرمان» مي‌گويد: مهندس مثل پليس است. بايد توان بالايي در نظارت و هماهنگي امور مختلف داشته باشد. اگر ذهن طبقه‌بندي شده نداشته باشي و عادت نكرده باشي درست فكر كني نمي‌تواني مهندس شوي! او درباره شغل و عنوان مهندسي اين روزها مي‌گويد: زياد شدن دانشگاه‌ها و مراكز علمي آزاد و غيرانتفاعي و البته مدرك‌گرايي باعث شده بخش زيادي از مردم مهندس شوند. با وجود اين، من هنوز هم منكر باسوادي بعضي از مهندسان فعلي نيستم، اما هنوز هم مهندسي مثل من كه سال 46 از دانشگاه تهران مدرك گرفته با اين مهندسان فعلي زمين تا آسمان در كار و انديشه تفاوت داريم.

بايد وجدان داشته باشي وگرنه…

او مي‌گويد: بايد وجدان داشته باشي و متاسفانه خيلي‌ها مخصوصا وقتي جوان‌تر هستند طمع كرده و براي اينكه پول بيشتري به دست بياورند كارهاي تاسف‌باري انجام مي‌دهند. او مجري ساخت بيش از 500 پروژه و بيش از هزاران واحد مسكوني در كشور بوده است و هنوز هم در اين كار فعاليت داشته و مجري ساخت يكي از پاساژهاي بزرگي است كه در غرب تهران در حال تاسيس است. او مي‌گويد: ساخت و سازهاي جديد را كه نگاه كني مي‌فهمي از حدود 30، 40 سال قبل به اين طرف هيچ ساختماني به شكل مهندسي و با امنيت و اسلوب درستي ساخته نشده و اين را ما كه مهندس هستيم بهتر احساس مي‌كنيم. او ادامه مي‌دهد: همه هشدارهايي كه اين روزها مسئولان كشور درباره اينكه تهران روي بمب ساعتي است و زلزله تهران مي‌تواند به فاجعه منجر شود، مي‌دهند، درست است و همه اينها نتيجه درست درس نخواندن و بي سوادي و البته سودجويي برخي مهندسان و مجريان اين پروژه‌هاست. او مي‌گويد: فقط اين مهم است كه هر ساخت و ساز يك مهندس داشته باشد كه سالي چندبار به آن سربزند. خوب معلوم است با اين نظارت‌ها هيچ مهندسي بيشتر از سالي چند بار به يك پروژه سر نمي‌زند.

باز هم نتوانستند براي خودشان كسي شوند!

با يكي از اساتيد دانشگاه اميركبير تهران در رشته مهندسي مكانيك درباره شغل مهندسي و وضعيت دانشجويان اين رشته گفت‌وگو كرديم. به نظر محمدحسين ياس كار مهندسي، ذهن مهندسي شده مي‌خواهد. او مي‌گويد: به نظر من كساني بايد وارد اين رشته شوند كه به‌طور ژنتيكي اين استعداد در آنها وجود دارد. اين استاد دانشگاه مي‌گويد: همان‌طور كه من هيچ‌وقت نمي‌توانم شعر بگويم و با شعر و ادبيات ارتباطي برقرار كنم، نبايد به زور وقتي استعداد كاري در وجود كسي نيست او را مجبور به اين كار كنند. مهندس ياس معتقد است خيلي از خانواده‌ها تا چندسال قبل فقط براي اينكه جلوی دوست و آشنا پز بدهند و بگويند فرزندشان پزشك يا مهندس است آنها را به‌زور به سمت اين رشته‌ها سوق مي‌دادند در حالي كه به نظر من اين بچه‌ها وقتي به دانشگاه آمدند و در بهترين دانشگاه‌هاي تهران در رشته مهندسي درس خواندند بازهم چون فقط براي رهايي از فشار خانواده و به زور به اين رشته پناه آورده بودند، نتوانستند حتي در صورتي كه وارد بازار كار شده بودند، موفق شوند و آنها ماندند با يك عنوان مهندسي. اين استاد دانشگاه مي‌گويد: اين روزها برخي دانشجويان مخصوصا در رشته‌هايي مانند عمران براي گلايه پيش ما مي‌آيند و مي‌گويند رفتار برخی به گونه‌ای است که اهمیت این شغل را کم‌ارزش می‌دانند. مهندس ياس مي‌گويد: من در پاسخ آنها مي‌گويم نگران نباشيد، زيرا مردم جامعه ما سال‌هاست با دستاورد‌هاي مهندسان سر و كار دارند، و در زمینه خودروهاي طراحي شده ايراني كه ما مهندسان مكانيك يا ساختمان‌ها، پل‌ها و خيابان‌هايي كه مهندسان عمران و معماران ساخته‌اند نواقصی دیده‌اند و اين طبيعي است كه اين سوءتفاهم‌ها ايجاد شود. ولي مردم ما بايد قبول كنند خيلي از اساتيد برجسته و پختگان اين رشته هستند كه آرزو دارند دستگاه‌هاي مختلف اعم از شهرداري و صنعت به آنها اعتماد كنند و حداقل از آنها مشورت بگيرند، اما اين اتفاق نمي‌افتد. او مخترع يكي از قسمت‌هاي خودروی سمند است كه ايران خودرو اين ايده را از او گرفته و روي اين خودرو نصب كرده است. با اين وجود، اين استاد دانشگاه مي‌گويد: با ما به‌طور رسمي كار نمي‌كنند و البته اگر هم كار كنند دستمزد درستي براي اين استفاده عظيمي كه از فكر و ايده ما مي‌برند، پرداخت نمي‌كنند، در حالي كه در سراسر دنيا به مهندسان براي ايده دادن به شركت‌ها و دستگاه‌هاي مختلف سرمايه‌هاي كلاني از سوي دولت داده مي‌شود و همين سرمايه كلان و پرداختي بالايي كه دولت براي ايده و طرح‌هاي اين افراد پرداخت مي‌كند باعث مي‌شود آنها به راحتي بتوانند در جواني شركت‌هاي بزرگ تاسيس كنند و موفقيت و پويايي در بخش اقتصاد ايجاد شود. در ايران رابطه صنعت و دانشگاه در همه حوزه‌ها قطع است و به همين دليل اقتصاد ما راكد است. ما دانشگاهيان هيچ حمايت و همكاري درستي با دولت و بخش صنعت نداريم. اين مهندس مي‌گويد: در واقع دولت و مسئولان دستگاه‌ها با اين كار خودشان ضرر مي‌كنند، زيرا از اين طريق خودشان را از ايده‌هاي بزرگي كه توسط سرمايه‌هاي داخل كشور طرح‌ريزي شده محروم مي‌كنند. اين افراد از كشور مهاجرت مي‌كنند تا بتوانند در جايي ديگر فعالیت کنند.

خيل عظيم بيكاران

ماني 29 سال دارد و در رشته هوافضای دانشگاه تهران درس خوانده است. او اين روزها به قول خودش عملي بيكار است اما به‌لحاظ فكري بيكار نيست، چون درس مي‌خواند. از آنجا كه نتوانسته در رشته هوافضا كار پيدا كند مجبور شده در رشته MBA (مديريت كسب و كار) بخواند. مي‌گويد از بچگي پدر و مادرم فكر مي‌كردند من بايد يك آدم خاص و خارق العاده شوم و هنوز هم همين‌طور فكر مي‌كنند. آنها از بچگي مرا به كلاس زبان فرستادند و من از راهنمايي براي كنكور تست مي‌زدم تا در رشته عمران دانشگاه تهران قبول شدم. او مي‌گويد: من و دوستانم اين سال‌ها هر جا براي كار به آدرس‌هاي انواع آگهي‌هاي استخدامي رجوع كرديم، با خيل عظيم افرادي رو به رو شديم كه براي كار آمده بودند. براي مثال يك بار در يك شركت مهندسي غيرمطرح كه آگهي استخدام يك مهندس را منتشر كرده بود، در طي يك روز 200 مهندس عمران را ديدم كه براي كار به آن شركت مراجعه كرده بودند. همه اينها باعث شد اين شغل را ببوسم و سراغ رشته مديريت بروم. زبانم عالي است و اميدوارم موفق شوم در دانشگاه صنعتي شريف، MBA بخوانم.

اصرار بر تاسيس واحدهاي دانشگاهي جديد

يكي از مهندسان عمران و فوق ليسانس اين رشته كه در يك شركت مسئول يكي از واحدهاست و كار پيمانكاري مي‌كند درباره شغل مهندسي مي‌گويد: مهندسان ديگر در كشور ما ارج و قرب چندانی ندارند، چون دانشگاه‌هاي مختلف، افراد زيادي را در انواع و اقسام شاخه‌هاي مهندسي تحويل جامعه دادند. اين مهندس عمران مي‌گويد: پزشكان با سازماني عريض و طويل به نام وزارت بهداشت و سازمان نظام پزشكي سر و كار دارند و كارشان حوزه‌بندي شده است، در حالي كه در ايران كه بزرگ‌ترين كشور توليد و حتي صادركننده مهندس به سراسر دنياست فقط يك سازمان نظام مهندسي براي نظارت بر كار خيل عظيم مهندسان در كليه رشته‌ها وجود دارد. او مي‌گويد: كاش مسئولان وزارت علوم و وزارت كار در حالي كه شاهد خيل عظيم فارغ‌التحصيلان بيكار در رشته‌هاي مختلف مهندسي مانند مهندسي عمران هستند، اين همه بر تاسيس واحدهاي دانشگاهي جديد و فرستادن دانشجو به اين رشته‌ها يا افزايش ساير واحدهاي دانشگاهي اصرار نمي‌كردند.

179/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا