فید

پرهيز از رفتار مغرورانه

تكبر يك حالت انحرافي دروني است كه نشانه‌هاي آن به شكل‌هاي مختلف در زندگي انسان آشكار مي‌شود، در اين بخش از نصيحت لقمان، به دو نشانه تكبر و خودپسندي، اشاره شده كه بايد از آن پرهيز كرد: 1- رويگرداني خشم گون و غيردوستانه از مردم 2- راه رفتن مغرورانه و تكبرآميز در كنار مردم. اين دو خصلت كه از حالت زشت تكبر نشات مي‌گيرد، آسيب شديدي بر آداب صحيح معاشرت مي‌رساند، و چه بسا دوستي‌ها را به دشمني، و صفا و صميميت را به كدورت و خشونت تبديل نموده و باعث اختلافات و ناسازگاري‌هاي زندگي، به ويژه بين همسران، همسايگان و دوستان شود. ممكن است این پرسش مطرح شود که چرا لقمان در اين نصيحت، امور جزئي را مطرح كرده است؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه صفات و حالات زشت انسان، غالبا از راه و روش‌هاي جزئي او آشكار مي‌گردد، مثلا چگونگي سيگار كشيدن شخصي آن هم در ماه رمضان در انظار مردم، و خالي كردن دود آن به سوي آسمان، گر چه در ظاهر، جزئي است ولي نشان‌دهنده غرور ريشه‌دار او نسبت به خداي بزرگ، و دهن كجي گستاخانه او نسبت به مردم و جامعه است، و بيانگر آن است كه روح او به كانوني از انحراف و فساد تبديل شده است. و باز برای مثال جوش‌هاي مختصر و دمل‌هاي كوچكي كه در بخش‌هايي از بدن ديده مي‌شود، از نظر پزشك، نشان‌دهنده چرك‌هاي عظيم دروني است كه در ميان خون لانه گزيده‌اند و خود را اينگونه نشان مي‌دهند. اين نشانه‌ها، سوت‌هاي خطر براي درمان و اصلاح و پاك‌سازي نفس، از كانون‌هاي انحراف است. در حقيقت لقمان به جهانيان اعلام مي‌كند كه از طريق نشانه‌ها، حالت‌هاي دروني خود را بشناسيد، چرا كه چگونگي حالات دروني، به‌طور ناخودآگاه در چهره و رفتار و كردار انسان آشكار خواهد شد، چنانكه اميرمومنان علي (ع) در سخني فرمود: «ما اضمر احد شيئا الا ظهر في فلتات لسانه و صفحات وجهه؛ هر كس آنچه را در دل پنهان كند، از زبانش فرو ريزد، و در سيمايش خوانده شود» البته ناگفته پيداست كه منظور لقمان از نصيحت فوق، پرهيز از هرگونه مظاهر تكبر و غرور است، اما از آنجا كه صفت تكبر قبل از هر چيز خود را در حركات عادي و روزانه نشان مي‌دهد، انگشت روي دو مظهر خاص گذاشته شده است. اكنون شايسته است به تجزيه و تحليل اين دو نشانه و مظهر بپردازيم:

رويگرداني خشم‌گون

از آداب معاشرت صحيح اسلامي‌آن است كه انسان در برخوردها و مناسبات خود با مردم، اصول متانت و محبت را رعايت كند، رفتارش با سلام و لبخند مهرانگيز باشد، از روي بي‌اعتنايي و خشم آلود، از كنار مردم عبور ننمايد، چنين رويگرداني كه از تكبر و خودپسندي نشات مي‌گيرد، باعث تيره شدن روابط، سرد شدن كانون گرم پيوندها و احيانا موجب تخريب آن كانون خواهد شد. در تعبير لقمان آمده «و لا تصعر خدك للناس؛ با بي‌اعتنايي از مردم روي نگردان.» واژه تصعر از ماده صعر، در اصل، يك نوع بيماري است كه شتر به آن مبتلا مي‌شود، به‌طوري كه شتر گردن خود را كج مي‌نمايد. اين تعبير بيانگر آن است كه اينگونه برخورد با انسان‌ها، نشانه بيماري رواني و اخلاقي است، نوعي انحراف در تشخيص و تفكر است و هرگز يك انسان سالم، دچار اينگونه روش‌هاي پنداري و خيالي نمي‌گردد. مساله رويگرداني مغرورانه از مردم، يك جسارت و توهين است كه از آثار شوم آن كينه‌پروري و كاشتن بذر عداوت و دشمني است، و چنين كاري موجب تباهي اخلاق و شيوه‌هاي خداپسندانه انساني خواهد شد. حتي درباره دوري و فاصله گرفتن از كافران، خداوند به پيامبرش چنين دستور مي‌دهد «… واهجرهم هجرا جميلا؛ از آنها دوري كن، ولي دوري جميل و شايسته.» يعني دوري تو از آنها توام با دلسوزي و دعوت و ارشاد دوستانه – كه يكي از روش‌هاي تربيتي در مقاطع خاص است – باشد. اين دستور حاكي است كه در برخوردها، شيوه‌هاي جذب، بر طرد مقدم است، و مساله طرد، مربوط به موارد استثنائي و شرايط خاص است.

راه رفتن مغرورانه

يكي از مظاهر تكبر و خودخواهي كه لقمان پسرش را به پرهيز از آن دعوت كرده راه رفتن مستانه يا مغرورانه است، كه نشان‌دهنده حالت دروني زشت خودخواهي و خودبزرگ بيني است. اينگونه راه رفتن كه از آن به «مشي مرح» (با مستي و غفلت) تعبير شده، يك نوع بلند پروازي و خود برتربيني است كه موجب سركشي و طغيان شده و انسان را از مرز بندگي خدا خارج مي‌سازد، بر همين اساس خداوند مي‌فرمايد: «و عباد الرحمن الذين يمشون علي الارض هونا؛ بندگان خدا كساني هستند كه با تواضع و فروتني راه مي‌روند.» نيز مي‌فرمايد: «و لاتمش في الارض مرحا انك لن تخرق الارض و لن تبلغ الجبال طولا؛ و روي زمين با تكبر راه مرو، تو نمي‌تواني زمين را بشكافي، و طول قامتت هرگز به كوه‌ها نمي‌رسد.» اين تعبير سرزنش‌آميز الهي، براي شكستن غرور انسان است، كه او هرچه تكبر كند، نمي‌تواند زمين را بشكافد، يا طول قامتش را به ارتفاع كوه‌ها برساند، بنابراين با ديدن عظمت مخلوقات الهي، بايد خود را ناچيز بداند، و باد غرور را از مشك وجود خود خالي سازد، نه اينكه براي جلب‌توجه مردم به او، هنگام راه رفتن پا به زمين بكوبد، يا گردن بر آسمان بكشد .

179/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا