بازنده این انتخابات فقط تحریمی ها بودند
داوود حشمتي / روزنامه نگار: اگر به خواست رهبري مبني بر حضور حداكثري، همچنين دعوت براي حضور مخالفان خودشان در انتخابات براي تثبيت موقعيت كشور نگاه كنيد، بايد گفت كه اين يك بازي برد برد بود. نه بازي برد و باخت. اصلاح طلبان هيچ وقت نااميد و مأيوس نشدند. اما اين برد را اگر به بازي «برد-باخت» تبديل كنيم از ارزش آن فروكاستيم. خصوصا از ارزشهاي همان كسكه «نجيبانه» خواستهاش را بدون هيچ تريبون رسمي، «تكرار ميكنم»، بدون هيچ تريبون رسمي به گوش همه رساند. نتيجه سكوت نجيبانه سيدحسن خميني بود و نتيجه تلاش همه كساني بود كه شرافتمندانه اسير بازيها و فشار رسانهاي آنهايي كه خواستار تحريم انتخابات بودند نشدند و «تحت هر شرايطي»، (اما پرقدرت، پرتوان و با ايمان) وارد انتخابات شدند.اهميت انتخابات تهران در اين است كه نمايندگانش درگير بودجهها و سياستهاي حاكم بر دولتها نيستند. از همين رو هميشه قادرند پيشتاز تغيير جو حاكم بر مجالس باشند. از طرف ديگر اصولگرايان به خوبي خبر داشتند كه نتيجه انتخابات (خصوصا در تهران) چه اتفاق غمانگيزي را رقم زده است. براي همين به طور كاملا خودجوش بازي «ما برديم ما برديم» را در صفحه اول روزنامههاي يكشنبه به راه انداختند. اما درسوي ديگر، داشتن اخلاق برد اهميت زيادي دارد. اين جمله بسيار درستي است و بايد مرتبا تكرار كنيم: «پيروزي ما آن روزي است كه در آن هيچكس احساس شكست نكند». اگر قرار باشد نتيجه انتخابات تهران را عدهاي مصادره كنند و از آن نمادي از پيروزي بر كل نظام بسازند اشتباه فاحشي را رقم زدهاند كه نتيجهاي جز مأيوس كردن مردم در كوتاه مدت نخواهد داشت. از طرف ديگر فضاي كشور را در حركتهاي قانوني به سمت تقابل پيش خواهد برد. انتخابات تهران يك بازي برد برد بود. برد هم براي اصلاح طلبان و هم براي نظام. اصلاح طلبان نشان دادند كه تحت هر شرايطي به جمهوري اسلامي، (نه يك كلمه كم نه يك كلمه زياد) پايبند هستند و اين بايد از سوي هر دو طرف فهميده و مورد احترام قرار گيرد. اصلاحطلبان كار بسيار سختي را در تهران به انجام رساندند و از ميان دو مبارزه سخت (تحريميهاي خارج نشين و اصولگرايان) به پيروزي صندوق رسيدند. پيشتر در همين جريده از «بلوغ سياسي» مردم ايران نوشتم (قانون شنبه 8 اسفند) و مردم تهران نشان دادند از سياستورزي مبتني بر احساسات عبور كردند. در اين مسير صدالبته نميتوان نقش آنها كه از 88 دلوجانشان زخم خورده بود، اما در روز رايگيري در صف اول حاضر بودند را ناديده گرفت. فراموش نكنيد كه اين پايان راه نيست. اگر قرار باشد اين برد را تبديل به بازي حيثيتي براي اصولگرايان كنيد و از آن ابزار فشار بر رقيب بسازيد، اشتباه بزرگي را مرتكب شدهايد. اتفاقا حالا وقت جذب آنهايي است كه اشتباه كردند و صف خودشان را از تندروهاي راستافراطي جدا نكردند. صبر و متانت اصلاح طلبي توانست كار را به جايي برساند كه علي لاريجاني (با سابقه صداوسيماي دوران دوم خرداد) از اصولگرايان بپرسد: «اگر اصلاحطلبان ضدانقلابند،چرا میگذاریم فعالیت کنند؟» (ايسنا، 4/11/94) امروز فرصت ايجاد همدلي و البته مشخص كردن خطكشيها و مرزهاي كساني است كه دوست دارند همچنان با افراطيون همراه باشند.
همچنين نبايد فراموش كرد اين انتخابات در غياب دبيران كل مهمترين احزاب اصلاح طلب برگزار شد كه يا ردصلاحيت شدند يا نجيبانه (و براي عدم ايجاد حساسيت) در انتخابات ثبتنام نكردند، با اين حال تمام توانشان را براي مشاركت بالاي مردم به كار گرفتند و نتيجه هم به لطف و ياري خدا، فراتر از انتظارات بود. در مورد عدم رايآوردن اصولگرايان ميتوان بسيار حرف زد و جا دارد كه اين تلنگر به آن وارد شود كه از آن جهت ضربه خوردند كه خود را به افراطيون متصل كردند. اما به ياد داشته باشيم كه راه و آغوش اصلاح طلبي را بايد براي همه آنها كه به ايران ميانديشند باز گذاشت و همچنان شعار «زنده باد مخالف من» سرداد. «ايران براي همه ايرانيان» تنها يك شعار نيست، بايد آن را در عمل زندگي كرد.