به گزارش افکارنیوز، رمضانی میگوید: مدت ها بود که میخواستم آتوسا را خواستگاری کنم اما این کار برایم بسیار سخت بود. حتی فکر خواستگاری از دختر ناصر حجازی ترس و دلهره در دلم راه می انداخت . ناصر خان آنقدر جذبه داشت که نه تنها من بلکه هیچ کس دیگری هم جرات خواستگاری از دخترش را نمی کرد و…
اما به خاطر دلم، پا روی ترس گذاشتم و جلو رفتم . موضوع را به طریقی به همسر ناصر خان انتقال دادم تا با ایشان صحبت کند. اتفاقی که باعث شد تا من در روز تولدم به خواستگاری آتوسا بروم و زمانی که ناصر خان موافقت خود را اعلام کرد، انگار دنیا را به من دادند . شاید ناصر خان هم هیچ وقت نفهمید که بهترین هدیه تولد زندگیم را به من داده است.