فید

شادي پس از توافق

داوود حشمتی
بعد از خوانده شدن بيانيه لوزان در سوئيس، عده‌اي در تهران به شادي خياباني پرداختند. امروز هم در شرايطي قرار داريم كه خروجي وين از دو حالت خارج نيست؛ اول:‌ حصول توافقي بدون عبور از خطوط قرمز نظام (توافق خوب) دوم: عدم انجام گرفتن توافق.

درهردوحالت كنترل انتظارات اجتماعي بسيار حائزاهميت است. پرواضح است درحالت دوم آن كساني به شادي مي پردازند كه جزوكاسبان تحريم و فرصت‌طلبان سياسي هستند، امادرحالت اول چه بايد كرد؟ما از چه چيز بايد شاد باشيم؟ پيش ازورود به بحث بايد گفت اگراصلاح طلبي همچنان براين باور است كه روحاني و ظريف تمام تلاش‌شان را به كار بستند تا به وعده‌هاي خود عمل كنند، بايد اين روزها دست به كار شود ودرشبكه‌هاي اجتماعي (اعم از مجازي وحقيقي) ازدولت درباره خروجي اين توافق حمايت كند.

خروجي وين هر چه مي‌خواهد باشد، خواه توافق، خواه شكست مذاكرات. بايد قبول كرد كه مقصراصلي عدم توافق در اين شرايط دولت روحاني نيست و توجه داشت كه فرصت‌طلبان سياسي از يك سو و كاسبان تحريم وانزواي ايران ازسوي ديگر، مترصد اين فرصت هستند.فرصتي كه به آنها يك‌بار ديگر اجازه مي‌دهد برصدر بنشينند. بعد ازبيانيه لوزان عده‌اي درخيابان‌ها به شادي پرداختند.اغلب‌شان كساني بودند كه تحريم‌ها نه ب گونه آنها سيلي زده بود ونه به استخوان‌هايشان فشاروارد كرده بود.اصلالازم به توضيح نيست كه دغدغه دولت وهمه اصلاح‌طلبان دغدغه طبقه متوسط و ضعيف جامعه بايد باشد،كه هست.طبقه مرفه جامعه كه برخي خواسته (با گرده زدن خود به دولت قبل و دور زدن تحريم) و يا ناخواسته (افزايش ناخواسته دارايي‌هاي غيرمنقول‌شان) گليم خود را از آب بيرون كشيده ومي‌كشند. فشاراصلي تحريم‌هاروي دوش اكثريت جامعه بود كه حالا بايد از توافق احتمالي انجام شده خوشحال باشند.اماازچه چيز؟‌به باورمن يك ايراني ازبه دست آوردن حق سلب شده از هموطن خود بايد خوشحال باشد.

با امضاي توافق هيچ گشايش اقتصادي در كوتاه‌مدت وازسوي خارج صورت نمي‌گيرد. تنها جو رواني ثبات پايداري اقتصادي موجب مي شود تا سرمايه‌ها به جاي كاسبي و دلالي، به سمت فعاليت‌هاي اقتصادي باثبات‌تر و صنعت حركت كند.  لذا اين موضوع خوشحالي خياباني ندارد. از طرف ديگر تصور اينكه با انجام اين توافق بايد انتظار شرايط مشابهي چون روابط كوبا و آمريكا را داشت هم كاملا به دور از واقعيت است.

خوشحالي اصلاح‌طلبانه خوشحالي اين است كه ما توانستيم با تحمل سختي‌ها بار ديگر كشور را وارد مسيري كنيم كه خواستار«نه تهديد ونه تحريم»است.فراموش نكنيم كشورهايي كه مقابل ما قرار دارند، (خصوصا  آمريكا) همان‌هايي هستند كه درجواب«خراب كردن ديواربلند بي‌اعتمادي» پاسخ «محورشرارت» مي‌دادند.

اين قلم به موج‌سواري اصولگرايان براين جمله جورج بوش كاري ندارد، اما بايد توجه كنيم كه آمريكابه جاي گفتمان احترام متقابل، به عمد گفتمان«ممه ولولو»را برگزيد.شرايط در يك جمله اين بود: «شعار و تحقير» از يك طرف، «شعاروتحريم»ازطرف ديگر. بايد باور كرد كه شرايط تحريم‌ براي آمريكا نه تنها ضرر نداشت بلكه سود مضاعف بود. در اين وضعيت هم رژيم صهيونيستي رضايت داشت و هم آمريكا، به اين بهانه حداقل در دو سال گذشته نزديك 40 ميليارد دلار بانك‌هاي مختلف دنيا در قالب جريمه، كسب درآمد داشت. نكته جالب ماجرا اينجاست كه در بهترين حالت (براساس گفته‌هاي اغراق‌آميز نتانياهو) ايران بعد از توافق مي‌تواند به منابع مالي خود كه نزديك به 100 ميليارد دلار است دست پيدا كند. مقايسه 40 ميليارد دلار جريمه و 100 ميليارد دلار دارايي ايران مي‌تواند اهميت موضوع را روشن‌تر كند. با اين همه شادي اصلاح طلبانه از پيروزي گفتمان اصلاح‌طلبي است.

شادي به دست آوردن حق. شادي از اينكه جهان ناچار شد به راه‌حل‌هاي اصلاح طلبانه باز گردد. آنها كه نشستند تا اين توافق به سرانجام نرسد، همچنان مترصد فرصت‌اند. ما در حل پرونده هسته‌اي دو گفتمان ودوروش را در طي اين سال‌ها به نمايش گذاشتيم. گفتماني كه كار كرد قطعنامه‌ها را «پاره كردن قطعنامه‌دان» طرف مقابل و بي‌ارزش مي‌دانست، خود در شهريور 90 و در شرايطي كه تنها دو ماه از تحريم نفت و بانك مركزي گذشته بود، از شعب ابي‌طالب سخن به ميان آورد. در مقابل گفتمان اصلاح طلبي معتقد بود كه مي‌توان هم تهديد را رفع كرد، هم پرونده را از شوراي امنيت بيرون كشيد و هم تحريم‌ها را لغو كرد.

فراموش نكنيد كه دولت روحاني كشور رادردوسال گذشته باهمان شرايط اداره كرد كه دولت قبل دو سال پاياني خودش را در آن گذراند. شرايطي كه تورم به 40 درصد رسيدونرخ مسكن، ارزوطلا ثانيه به ثانيه بالا مي‌رفت.  خروجي وين هر چه مي‌خواهد باشد، بايد از دولت و ظريف حمايت كرد. اين حمايت، در واقع حمايت از گفتمان اصلاح‌طلبي است كه خواهان ارتباط عزتمندانه و به‌دور از هوچي‌گري در سياست خارجي است و بايد حسرت خورد، براي روزهايي كه از دست رفت. روزهايي كه در آن رئيس‌دولت وزير خارجه‌اش را در سفر ديپلماتيك عزل مي‌كرد. خوشحالي اصلاح‌طلبانه خوشحالي از حل مسائل با آمريكا نيست، خوشحالي به دست آوردن حق مردم، به روشي درست‌تر منطقي است. خوشحالي از بهتر شدن شرايط براي توده مردم، نه آنها كه نگران اين هستند كه پورشه و مازاراتي شان قديمي شده است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا