سفر اوباما به تهران؟!
این اقدام سخنگوی رسمی وزارت خارجه آمریکا موجی از حیرت را در بین جناحهای سیاسی پدید آورد و افرادی که به محتوای مصاحبه توجهی نداشتند بر طبل عبور از خطوط قرمز کوبیدند البته خط قرمزی که خود ترسیمکننده آن بودند و ارتباطی با سیاستهای کلی نداشت.
مصاحبههای آلن ایر با رسانههای ایران ادامه پیدا کرد و همراستا با آن، صدای طبل مخالفت تندروها هم بیشتر شد مثلا در اردیبهشتماه امسال وی با یک خبرگزاری مصاحبه کرد که از سوی برخی رسانهها تحمل نشد. یک سایت اصولگرا نوشت؛ «درحالی که تا پیش از این رسانههای ارزشی و اصولگرا از مصاحبه با «آلن ایر» و وجههدادن به وی بهعنوان سخنگوی فارسیزبان وزارتخارجه آمریکا پرهیز کردهاند اما یک خبرگزاری ارزشی در اقدامی نادرست این تابو را شکست.» استدلال این سایت در تقبیح مصاحبه با آلن ایر هم جالب بود چنانکه نوشت؛ «این خبرگزاری در مصاحبه خود با آلن ایر از وی سوالاتی نیشدار درباره تحولات منطقه و تجاوز عربستان به یمن پرسیده و او را به چالش کشیده است غافل از اینکه اصل مصاحبه با وی نوعی مشروعیت دادن به آلن ایر بهعنوان کانال ارتباطی وزارتخارجه آمریکا با مردم ایران است.» چندی پیش هم یک سایت اصولگرا نوشت؛ «یکی از مقامات وزارت امورخارجه آمریکا در گفتوگو با رادیو اروپای آزاد اعلام داشته بود: «دولت ایالات متحده به دنبال آن است تا از طریق سخنگوی فارسیزبان خود و دیگر راهها، ازجمله رسانهها، با مردم ایران تعامل کند.» در میان انبوه انتقادات به مصاحبههای سخنگوی فارسیزبان وزارت خارجه آمریکا با رسانههای داخلی ایران سوالی مطرح میشود که بهتر است منتقدان بدان هم پاسخگو باشند. آیا مقامات ایرانی با رسانههای آمریکایی تا به امروز مصاحبه نکردهاند؟ جالب اینکه خبرنگار ای.بی.سی آمریکا با محمود احمدینژاد مصاحبه کرد و آنچه از سوی این خبرنگار آمریکایی پس از انتشار این مصاحبه منتشر شد، میتوانست دلواپسان را نگران کند چنانکه استفانوپلوس نوشت؛ «کافی است بگویم برخی مسائل در بالاترین حد مورد قبول دولت ایران است که نیاز به بحثها و مطالعات دیگری دارد.» چرا در آن زمان دلواپسان سکوت کرده بودند؟ یا درمورد دیگری سایتی دیگر نوشت؛ «خبرنگار شبکه آمریکایی سی.ان.ان، نیمهشب گذشته و پس از پایان مذاکرات 1+5 با ایران در مسکو، مصاحبهای اختصاصی از سعید جلیلی گرفت که به علت استحکام مواضع وی، تاکنون از پخش آن طفره رفته است.»
آمریکا مشتاق توافق؟
از سوی دیگر باید این سوال را داشت که پایان 12سال مذاکره برای پرونده هستهای که هدف آن اثبات حق مسلم کشورمان در دستیابی به انرژی هستهای برای مصارف صلحآمیز است، چگونه باید میشد. آمریکا بارها در این مسیر کارشکنی کرده و به هیچ روی نباید به دولتی که بارها در تجربیات گذشتهاش با ملت ما از در ناسازی و خدعه و نیرنگ درآمده اعتماد کرد با این وجود دولت ایران با قبول مذاکره با این کشور و دیگر همپیمانانش به جهانیان نشان داد ملت ایران اهل تعامل و مذاکره هستند هرچند اجازه نمیدهند از این حسننیت کسی سوءاستفاده کند. ایران بارها تاکید کرده که اختلافات باید از مجرای صحیح دیپلماتیک حلوفصل شود. آمریکاییها اما ظاهرا میخواهند نشان دهند بیش از دیگران به توافق اشتیاق دارند. 29 اسفند سال گذشته بود که در جریان مذاکرات هستهای جان کری، وزیر امورخارجه آمریکا، ارنست مونیز وزیر انرژی آمریکا و وندی شرمن مذاکرهکننده ارشد آمریکا به محل اقامت برادر رئیسجمهور در لوزان سوئیس رفتند و به شکل حضوری درگذشت مادر رئیسجمهور را به حسین فریدون و برادر رئیسجمهورش تسلیت گفتند.
شاید سنجش حساسیت ایران
اکنون آنچه ساندی تایمز منتشر کرده شاید یک خبر جهتدار باشد اما درج چنین خبری میتواند معنای دیگری هم داشته باشد که یکی از اهدافش ایران است. خبری که دیروز جماران به نقل از ساندیتایمز منتشر کرد چنین بود: «باراک اوباما رئیسجمهور آمریکا قصد دارد در سال 2016 به تهران سفر کند. او قصد دارد در این سفر از سرگیری روابط دیپلماتیک با ایران را اعلام کند. به نوشته این روزنامه، روابط دیپلماتیک ایران و آمریکا از سال 1359 قطع شد و دو طرف هماکنون برای دستیابی به توافق بر سر برنامه اتمی تهران، تماسهای مستقیم دارند.» به نظر میرسد هدف از انتشار چنین خبرهایی در این برهه حساس از مذاکرات معطوف به اهداف سیاسی خاص است که میکوشد توپ را به زمین ایران بیندازد در صورتیکه ایران هیچگاه دشمنی آمریکا را فراموش نمیکند و حتی در مذاکرات نیز همگان میدانند که پافشاری و منطق ایران امروز آمریکا را مجبور کرده در موضعی قرار بگیرد که بیش از گذشته به عزت و قدرت ایران احترام بگذارد. همچنین بازیهای رسانهای غرب تاثیری در اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ندارد و باید به منتشرکنندگان چنین اخباری گفت ملت ایران بیدارند و هیچگاه اسیر چنین جوسازیهایی نمیشوند.