محمد آقایی فرد
خبرنگار: سلام آقای شجاعی!
مسعود شجاعی: سلام. از طرف کدوم باشگاه تماس میگیرید؟
خبرنگار: باشگاه طنزپردازان جوان!
مسعود شجاعی: ایرانیه؟
خبرنگار: بله، در واقع ما چند نفر پا به سن گذاشته هستیم ولی دوستان اصرار دارند به ما بگویند جوان، ما هم با این موضوع کنار آمدیم ولی انصافا آنقدر هم که فکر میکنید جوان نیستیم.
مسعود شجاعی: یعنی پیشکوستانه؟
خبرنگار: نه دیگه در اون حد، فقط جوان نیستم.
مسعود شجاعی: مربیتون کیه؟
خبرنگار: خانم آقایی!
مسعود شجاعی: مدرکشون چیه؟
خبرنگار: اطلاعی نداریم! اگر اجازه بدید چندتا سوال بپرسیم ازتون!
مسعود شجاعی: بله خواهش میکنم، قرارداد من فعلا به پایان رسیده و منتظرم پیشنهادات برسه و بررسیش کنم. شما چقدر میدین؟
خبرنگار: جانم؟
مسعود شجاعی: پول دیگه، برای یک فصل چقدر میدین؟
خبرنگار: ببخشید ما خیلی اوضاع مالی مون خوب نیست ولی اگر ضروری باشه میتونیم از بچهها براتون قرض بگیریم. فقط یک سوال؛ اونجا برای مصاحبه پول میدن؟
مسعود شجاعی: مگه شما خبرنگارین؟
خبرنگار: بله!
مسعود شجاعی: نباید از همون اول خودتونو معرفی میکردین؟
خبرنگار: قربونت برم شما اجازه دادی من
احوال پرسی کنم؟
مسعود شجاعی: تند تند سوالاتتو بپرس باشگاهها زنگ میزنن پیشنهاد میدن.
خبرنگار: ببخشید جسارتا چرا گفتید توی تیمهای ایرانی بازی نمیکنید؟
مسعود شجاعی: سوال خوبی پرسیدید. ببینید من کلا دوست دارم وقتی به ایران برگردم که هیچ پیشنهاد دیگهای نداشته باشم. همانطور که اطلاع دارید پیش از این هم بازی نکرده بودم.
خبرنگار: ببخشید ولی شما قبلا توی صنعت نفت و سایپا هم بازی کردید.
مسعود شجاعی: سایپای ایران؟
خبرنگار: مگه سایپای جای دیگه هم داریم؟
مسعود شجاعی: چرا نداریم؟ مثلا سایپای آلمان.
خبرنگار: خیر، شک نکنید سایپای دیگری نداریم.
مسعود شجاعی: سایپای کرواسی!
خبرنگار: نداریم.
مسعود شجاعی: ترکمنستان؟
خبرنگار: نداریم، سایپا فقط متعلق به ایران است.
مسعود شجاعی: به هرحال از این بحث بگذریم. من ایران بیا نیستم، اینجا فوتبال را خیلی حرفهای دنبال میکنم، هوا هم خوبه، چطوری هانی؟
خبرنگار: جانم؟
مسعود شجاعی: ببخشید با شما نبودم!
خبرنگار: میخواهید بعدا تماس بگیرم؟
مسعود شجاعی: خیر، لزومی نداره، هم تیمیمو دیدم یه احوالی ازش پرسیدم. ایرادی که نداره؟
خبرنگار: از نظر ما خیر، ولی اگر اتفاقی به ایران برگشتین حتما در رفتارتون تجدید نظر کنید.
مسعود شجاعی: چطور؟
خبرنگار: بگذریم. جایی گفته بودین وقتی به ایران بر میگردین که پیشنهادی نداشته باشین.
مسعود شجاعی: بله.
خبرنگار: به نظرتون یک مقدار اعتماد به نفستون بالا نیست؟
مسعود شجاعی: خیر، چطور؟
خبرنگار: همینجوری، گفتیم بپرسیم ببینیم خدای نکرده مشکلی ندارید؟ چربیتان نرمال است؟
مسعود شجاعی: به نظرم میخواهید یک حرفی بزنید و شک دارید. درست حدس زدم؟
خبرنگار: ما که نه ولی شاعر می فرماید: مشو غِرَّه به امروزت که از فردا نِه ای آگه!