فید

فرصت طلایی تحریم 5 و 8 ساله تسلیحاتی ایران برای اسرائیل

یک اندیشکده صهیونیستی در مقاله‌ای به تحلیل توافق هسته‌ای شش قدرت بزرگ جهان با ایران و ۳ سناریوی و پیامدهای ناشی از آن برای اسرائیل پرداخت.

اندیشکده مطالعات امنیت ملی در مقاله‌ای به قلم عاموس یادلین رئیس این مؤسسه می‌نویسد: توافق موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) برنامه هسته‌ای ایران توافقی به شدت مشکل‌ساز است که تهدیداتی را برای امنیت ملی اسرائیل در پی خواهد داشت. این توافق به احتمال بسیار زیادی اجرایی شده و اقدامات عملی آن به اجرا گذاشته خواهد شد، و به نظر می‌رسد که در این مقطع، اسرائیل توانایی کمی برای تأثیرگذاری در این فرآیند دارد.

زمان بدون تایید محتوا و ادعاهای مطرح شده در این گزارش، ترجمه کامل آن را صرفا جهت اطلاع نخبگان، کارشناسان، پژوهشگران، دانشجویان و تصمیم‌گیران عرصه سیاسی کشور از رویکردها و دیدگاه‌های اندیشکده‌های غربی منتشر می‌کند و دروغ پراکنی‌ها، اطلاعات نادرست، اتهامات و القائات این گزارش‌ مورد تأیید زمان نمی‌باشد.

• اسرائیل باید از مداخله در نظام سیاسی آمریکا خودداری کند•

بنابراین اکنون ایالات‌متحده آمریکا و اسرائیل باید برای سناریوهای مشکل‌زایی که ممکن است در نتیجه‌ی توافق بروز کنند، آمادگی داشته باشند. اسرائیل باید در رابطه با یک شیوه مشترک و هماهنگ برای مقابله با تهدیدات ناشی از توافق به تفاهماتی با آمریکا دست یابد، و این تفاهمات باید از طریق یک توافق جانبی بین این دو تثبیت شود. اسرائیل باید از سال‌های پیش‌رو بهره گرفته و خود را برای خطرات میان‌مدت و درازمدت ناشی از این توافق آماده کند و داشتن آمادگی در مورد احتمال اشاعه‌ی بیشتر هسته‌ای در خاورمیانه نیز ضروری به نظر می‌رسد. سرانجام، با وجود دیدگاه سخت و جدی اسرائیل نسبت به این توافق، اسرائیل باید از مداخله در نظام سیاسی آمریکا خودداری کند.

• کشورهای ۱+۵ معتقد بودند در صورت عدم توافق، رژیم تحریم‌ها فرو خواهد ریخت•

موضع دولت ایالات‌متحده مبنی بر اینکه این بهترین توافق ممکن است، نشانگر دو فرضیه‌ای است که همه شش قدرت مذاکره‌کننده با ایران پذیرفته‌اند. کشورهای ۱+۵ معتقد بودند که اگر توافقی حاصل نشود، رژیم تحریم‌هایی که علیه ایران وضع شده فرو خواهد ریخت و قدرت‌های مذاکره‌کننده هیچ اهرم فشار چشمگیری نخواهند داشت که بتواند علیه تهران مورد استفاده قرار گیرد. به علاوه، در جریان مذاکرات، گزینه نظامی عملاً توسط ایالات‌متحده حذف شد- و این تضعیفِ موضوع اصلی اعمال فشار بر رژیم ایران را به دنبال داشت. در طی مدت مذاکرات، دولت اوباما بر این مسئله پافشاری کرد که جنگ تنها جایگزین توافق است و مردم آمریکا تحمل بروز یک جنگ دیگر در خاورمیانه را نخواهند داشت. این موضع‌گیری‌ها هم از دیدگاه عملیاتی و هم از دیدگاه تاریخی به شدت مشکل‌زاست. برای خنثی کردن قابلیت هسته‌ای یک کشور به شیوه دقیق و مشخص و بدون تشدید اوضاع، راه‌های گوناگونی وجود دارد.

• مذاکرات با توافقی به پایان رسید که به مواضع ایرانی‌ها بسیار نزدیک‌تر بود•

با توجه به اینکه در مراحل اولیه گفتگوها، ایالات‌متحده اساساً احتمال حمله نظامی را رد کرده و برای ایرانی‌ها روشن نمود که علاقه‌مند به دستیابی به یک توافق «میراث» است، موضع این کشور در مذاکرات ضعیف بود. در نتیجه، به‌طور خاص ایران، که به مراتب بیش از دولت {آمریکا} به توافق نیاز داشت، در رابطه با موضوعات مورد بحث از زمان توافق لوزان در آوریل ۲۰۱۵ (تحقیق و توسعه در زمینه سانتریفیوژهای پیشرفته؛ ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای (پی‌ام‌دی)؛ و به خصوص موضوع نظارت «هر مکان، هر زمان» به عنوان درخواست اولیه گروه ۱+۵) به پیشرفت‌هایی دست یافت. در نهایت، مذاکرات با توافقی به پایان رسید که به مواضع ایرانی‌ها بسیار نزدیک‌تر بود. این سازوکار، چنانکه در طی مذاکرات آشکار شد، آینده خوبی را از چگونگی رسیدگی به نقض توافق توسط ایرانی‌ها نوید نمی‌دهد. این توافق و به ویژه ابعاد مشکل‌ساز آن باید در سه سطح مورد ارزیابی قرار گیرد: بعد هسته‌ای کوتاه‌مدت، بعد هسته‌ای بلندمدت و فعالیت‌های متداول و منفی ایران در خاورمیانه.

•توافقی که به موجب آن ایران نتواند به غنی‌سازی اورانیوم بپردازد واقع‌بینانه نیست•

توافق در سطح هسته‌ای کوتاه‌مدت، چند عامل مثبت را شامل می‌شود. این توافق برنامه هسته‌ای ایران را در حد یک زمان گریز یک‌ساله به عقب رانده و محدوده این برنامه را کاهش می‌دهد، این برنامه تحت یک رژیم راستی‌آزمایی قرار خواهد گرفت که به مراتب از سیستم کنونی تهاجمی‌تر است و دسترسی به تأسیسات نظامی را نیز شامل می‌شود. تهدید تسلیحات هسته‌ای ایران، دست‌کم برای ده سال آینده کاهش یافته است. اگرچه ایران زیرساخت‌های هسته‌ای قابل توجهی را حفظ می‌کند، اما این تأسیسات را باید با زیرساخت‌هایی که در پایان سال ۲۰۱۳ و قبل از توافق موقت وجود داشت مقایسه کرد. اگر هیچ توافقی به دست نیامده بود، زیرساخت‌های موجود در سال ۲۰۱۳ گسترش بیشتری می‌یافت تا حدی که بدون وجود رژیم بازرسی‌های مناسب، به قابلیت گریز فوری دست می‌یافت. مقایسه توافق کنونی با یک «توافق رؤیایی» که به موجب آن ایران نتواند به غنی‌سازی اورانیوم بپردازد واقع‌بینانه نیست.

• تأثیر کوتاه‌مدت و بلندمدت توافق هسته‌ای ایران بر آرزوهای هسته‌ای دیگر کشورهای منطقه•

اما تصویر میان‌مدت و بلندمدت به مراتب تاریک‌تر و تهدیدآمیزتر است. این توافق، وضعیت حقوقی ایران به عنوان یک کشور دارای توان ساخت سلاح هسته‌ای را قانونی می‌کند. این وضعیت به دنبال برداشتن محدودیت‌های موقت بر گستره‌ی برنامه، حتی بیش از این تثبیت خواهد شد و زمانی که ایران اجازه راه‌اندازی تعداد نامحدودی سانتریفیوژ پیشرفته را داشته باشد، به غنی‌سازی نامحدود اورانیوم ۲۰ درصد ادامه داده و به تهیه مجدد پلوتونیوم روی خواهد آورد. چنانکه رئیس‌جمهور ایالات‌متحده نیز تصریح کرد، در چنین شرایطی ایران تنها یک زمان گریز نزدیک به صفر برای ساخت بمب {هسته‌ای} خواهد داشت. استانداردها و معیارهایی که برای ایران مورد موافقت قرار گرفته، هم در کوتاه‌مدت و هم در درازمدت، مقابله با آرزوهای هسته‌ای دیگر کشورهای منطقه را دشوار خواهد کرد، کشورهایی که ممکن است با توجه به این توافق، خواستار حق خود برای دستیابی به قابلیت‌های هسته‌ای مشابه باشند.

• توافق در ابعاد غیرهسته‌ای نیز برای امنیت ملی اسرائیل چالش‌برانگیز است•

به همین ترتیب، توافق در ابعاد غیرهسته‌ای نیز به شدت مشکل‌ساز است و چالش قابل توجهی را برای امنیت ملی اسرائیل مطرح می‌کند. با برداشته شدن تحریم‌ها، جریان فوری بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار به ایران به علاوه‌ی میلیاردها دلار دیگر در دهه آینده تسهیل خواهد شد. حتی اگر بیشتر این منابع در اقتصاد ایران سرمایه‌گذاری شود، مقادیر کافی از آن برای تقویت نیروهای نظامی متعارف ایران؛ گسترش صنعت دفاعی ایرانی‌ها؛ و پشتیبانی از حفظ رژیم بشار اسد در سوریه باقی خواهد ماند. همه این‌ها به پیشبرد آرزوهای هژمونیک ایران و فعالیت‌های خرابکارانه این کشور در منطقه کمک خواهد کرد. تنها کسری از این مبلغ برای سه برابر کردن بودجه سالانه سازمان‌های تروریستی نظیر حزب‌الله، حماس و جهاد اسلامی فلسطین کافی خواهد بود.

• برداشته شدن تحریم تسلیحاتی ایران تردیدهای قابل توجهی را مطرح کرده است•

اظهارات رئیس‌جمهور اوباما مبتنی بر اینکه هدف از توافق برجام، تنها رسیدگی به موضوع هسته‌ای {ایران} است که جدی‌ترین و نگران‌کننده‌ترین تهدید این کشور به شمار می‌رود، تنها در صورتی معتبر خواهد بود که در کنار توافق وین، یک سیاست دیگر نیز برای مقابله مؤثر با تهدیدات غیرهسته‌ایِ نشأت‌گرفته از ایران اجرایی شود. بخش‌های الحاقی توافق وین که در لوزان مورد بررسی قرار نگرفته بود- مانند برداشتن تحریم تسلیحاتی ایران پس از پنج سال و تحریم قطعات موشک‌های بالستیک پس از هشت سال- همگی تردیدهای قابل توجهی را در رابطه با توانایی جدا کردن موضوع هسته‌ای و دیگر فعالیت‌های منفی ایران مطرح می‌کنند. بنابراین مسئولیت اثبات این ادعا که ایالات‌متحده به بهای هم‌پیمانان سنتی خود {در منطقه} به سمت ایران چرخش نداشته، به عهده دولت آمریکاست.

• با وجود دشوار بودن پیش‌بینی رویدادهای آینده خاورمیانه، سه سناریو محتمل است•

– سه سناریوی احتمالی

وقایع سال‌های اخیر در خاورمیانه، دشوار بودن پیش‌بینی رویدادهای آینده را مورد تأکید قرار می‌دهد. خیزش‌های منطقه‌ای در خاورمیانه؛ ظهور داعش؛ فروپاشی ساختار دولت در کشورهای سوریه، عراق و لیبی؛ بحران اوکراین؛ و رویدادهای غافلگیرکننده دیگری که این دشواری را به خوبی نشان می‌دهند. با این وجود، باید چند سناریوی اساسی برای آینده ترسیم نمود تا برای یک واکنش فراگیر و قابل اعتماد به تهدیدهایی که این حوادث مطرح می‌کنند، آمادگی ایجاد شود. در زمینه ایران، باید برای سه سناریوی عمده و مهم آمادگی داشته باشیم.

• «سناریوی تغییر»؛ سناریویی که احتمال تحقق آن به شدت کم است•

– اولین و خوش‌بینانه‌ترین آنها «سناریوی تغییر» است.

که به موجب آن ایران دستخوش یک تغییر داخلی شده و تا پایان دوره توافق، به تدریج به یک کشور کمتر تندرو تبدیل می‌شود. اگر نسل جوان‌تر این کشور در رهبری ملی وارد شده و تندروهای افراطی با چهره‌های لیبرال‌تر و اصلاح‌طلب‌تر جایگزین شوند، این فرآیند می‌تواند به‌طور طبیعی روی دهد. در این صورت، ممکن است رژیم جدیدی- که نسبت به اسرائیل و غرب خصومت کمتری داشته باشد- به قدرت برسد. متأسفانه احتمال تحقق این سناریو به شدت کم است، چرا که مراکز قدرت در ایران در کنترل رهبران مذهبی و سپاه پاسداران است که از طریق این توافق تقویت خواهند شد.

• آیا ایران مانند کره شمالی، پس از چند سال تعهدات خود تحت توافق وین را نقض خواهد کرد؟•

– دومین مورد «سناریوی کره شمالی» است.

که در آن ایران تعهدات خود تحت توافق وین را پس از چند سال نقض کرده و اقدام به ساخت بمب هسته‌ای می‌کند، شبیه به آنچه چند سال پس از امضای توافق مشابهی با کره شمالی در این کشور اتفاق افتاد. در آینده، هر زمانی که ایران به این نتیجه برسد که مزایای راهبردی گریز به سمت ساخت بمب هسته‌ای فراتر از خطراتی است که انتظار می‌رود واکنش غرب را در پی داشته باشد، بدون هیچ تردیدی ساخت بمب را انتخاب خواهد کرد. این سناریو بعید به نظر می‌رسد، اما ناممکن نیست. در چنین صورتی، تغییر چشمگیری را شاهد خواهیم بود. بنابراین اسرائیل و غرب باید قابلیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی خود را حفظ کرده و مانع از گریز ایرانی‌ها به سمت ساخت بمب هسته‌ای شوند.

• محتمل‌ترین و خطرناک‌ترین سناریو، صبر و پایبندی ایران به توافق خواهد بود!•

– سناریوی سوم «سناریوی صبر راهبردی» است.

که به موجب آن ایران بر مبنای این تفاهم که پس از ۱۰ تا ۱۵ سال به عنوان کشوری با توان ساخت سلاح هسته‌ای و زیرساخت‌های هسته‌ای گسترده و نامحدود رسمیت خواهد یافت، به توافق پایبند خواهد ماند. این محتمل‌ترین و خطرناک‌ترین سناریو است. در طی مدت توافق، ایران همچنان برای دستیابی به برتری منطقه‌ای سخت تلاش خواهد کرد و منابع مالی آزادشده در اثر برچیده شدن تحریم‌ها را برای عمق بخشیدن به توانایی‌ها و تجارب فنآورانه خود در حوزه هسته‌ای مورد استفاده قرار خواهد داد. این به ایران امکان می‌دهد پس از پایان محدودیت‌های الزام‌آور قید شده در توافق، هر زمان که مناسب تشخیص دهد، به زمان گریز نزدیک به صفر دست یابد.

• اسرائیل باید برای مقابله با تهدیدات ناشی از توافق به تفاهماتی با آمریکا دست یابد•

– پیشنهاد‌های سیاسی

پیشنهاد اول، ایالات‌متحده و اسرائیل باید برای سناریوهای مشکل‌سازی که در بالا مورد اشاره قرار گرفت («سناریوی کره شمالی» و «سناریوی صبر راهبردی») آمادگی داشته باشند.

اسرائیل باید در رابطه با یک شیوه مشترک و هماهنگ برای مقابله با تهدیدات ناشی از توافق به تفاهماتی با آمریکا دست یابد. چنین توافقات و تفاهماتی باید حوزه‌های زیر را شامل شوند: همکاری اطلاعاتی برای جبران خطاهای حوزه بازرسی؛ تعریف روشنی از آنچه نقض توافق را دربرمی‌گیرد؛ سازوکارهای واکنش در صورت بروز تخلفات؛ و یک بسته امنیتی کمکی برای بالا بردن توانایی اسرائیل هم در مقابله با تهدیدات ناشی از تقویت ایران و نمایندگان تروریست این کشور و هم برای ممانعت از گریز ایران به سمت ساخت بمب {هسته‌ای}.

• یک توافق فرعی؛ زمینه‌ساز نوعی واکنش هماهنگِ در برابر سناریوهای مشکل‌ساز آینده•

این تفاهمات باید از طریق یک توافق جانبی بین آمریکا و اسرائیل تثبیت شود.

از آنجایی که اسرائیل امضاکننده توافق وین نبوده و خود را متعهد به آن نمی‌داند، این توافق فرعی زمینه‌ساز نوعی واکنش هماهنگِ دو کشور در برابر سناریوهای مشکل‌ساز آینده خواهد بود. در مورد «سناریوی کره شمالی»، با توجه به اعلام رئیس‌جمهور اوباما مبنی بر اینکه اجازه نخواهد داد ایران به تسلیحات هسته‌ای دست پیدا کند، باید توافقی با ایالات‌متحده انجام شود که در رابطه با چگونگی ممانعت از ایران برای اقدام به دستیابی به بمب هسته‌ای باشد. این اعلام {اوباما} باید مبنای یک توافق راهبردی واقعی با ایالات‌متحده شود. اما در واکنش به «سناریوی صبر راهبردی»، این توافق باید چگونگی مقابله ایالات‌متحده و اسرائیل با ایرانی را دربرداشته باشد که تغییری در ماهیت آن به وجود نیامده، به فعالیت‌های خرابکارانه خود در خاورمیانه ادامه می‌دهد و در حالی که تهدید متداول مرزهای اسرائیل را افزایش داده، نابودی این کشور را خواستار است.

• اسرائیل باید از مهلت پنج سال آینده برای آماده‌سازی نیروهای دفاعی خود استفاده کند•

پیشنهاد دوم، اسرائیل باید از سال‌های پیش‌رو بهره گرفته و خود را برای خطرات میان‌مدت و درازمدت ناشی از این توافق آماده کند.

حال که توافقی امضاشده که وضعیت راهبردی اسرائیل را وخیم‌تر کرده، نیروی اسرائیل باید به شیوه‌ای شکل بگیرد که بتواند به همه ابعاد این تغییر منفی واکنش مؤثر نشان دهد. پنج سال آینده یک مهلت برای اسرائیل خواهد بود و می‌تواند برای آماده‌سازی نیروهای دفاعی و دولت اسرائیل در برابر چالش‌های مورد انتظارِ میان‌مدت و بلندمدت مورد استفاده قرار بگیرد. ایران در طی پنج سال ابتدایی توافق تحت تحریم تسلیحاتی باقی خواهد ماند و می‌توان انتظار داشت که با احتیاط بیشتری عمل کند. این وقفه به اسرائیل فرصت خواهد داد تا با ایجاد سامانه‌های ضدموشک و ضدراکت، نیروی لازم برای دفاع بهتر در برابر موشک‌های سطح به سطح و راکت‌ها را به وجود آورده و گزینه راهبرد نظامی را در برابر ایران بهبود بخشد.

• اسرائیل باید برای جلوگیری از اشاعه هسته‌ای در خاورمیانه با جامعه بین‌المللی همکاری کند•

پیشنهاد سوم، داشتن آمادگی برای احتمال اشاعه بیشتر هسته‌ای در خاورمیانه ضروری است.

طبق بندهای توافق وین، ایجاد یک زیرساخت گسترده هسته‌ای در ایران قانونی بوده و این، امکانِ گریز سریع این کشور به سمت ساخت بمب هسته‌ای را فراهم می‌آورد، در نتیجه این نگرانی وجود دارد که این سطح از توسعه هسته‌ای به یک استاندارد منطقه‌ای تبدیل شود. بنابراین انگیزه کشورهای حاشیه خلیج فارس برای دستیابی به قابلیت‌هایی مشابه با ایران، هم به دلیل نگرانی از توان هسته‌ای ایران و هم به سبب نیاز به برابری افزایش خواهد یافت. اسرائیل باید نشانه‌های چنین رویدادهای مشکل‌سازی را با دقت دنبال کرده و برای جلوگیری از آنها با جامعه بین‌المللی همکاری کند.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا