خواننده «مثنوی معنوی» خسته نمیشود
وی با بیان اینکه از سال 2000 تا 2008 میلادی در آمریکا از میان شعرهای شاعران مختلف جهان، بیشترین ترجمه و نشر بر روی کتاب «مثنوی معنوی» مولوی انجام شده است، اظهار کرد: اکثر کشورهای همجوار ایران مدعی مولوی هستند که این صرفاً یک ادعاست و تمام آثار مولانا به فارسی است.
عضو هیئتعلمی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه ایلام «مثنوی معنوی» را شاهکار ادبیات جهان معرفی کرد و گفت: مولوی راه رسیدن به خداوند را پاکی و طهارت در قالب تمثیل بیان میکند که نشان از اندیشههای عمیق این شاعر و عارف ایرانی دارد و کسانی که اهل تحقیق، تفحص و تفسیر در آیات قرآنی هستند و در بیان آنها میخواهند از ادبیات داستانی در جهت انتقال معانی بهره ببرند ناگزیرند به «مثنوی معنوی» مولوی مراجعه کنند.
وی جایگاه مولوی در ایران را به حدی ارزشمند دانست که از سال 2007 چندین مرکز فرهنگی با هدف تبیین شخصیت مولوی دایر شد و در کنار کنگرههای مختلف نشریهای به نام «مولویپژوهی» به همت دانشگاه تربیتمعلم آذربایجان (شهید مدنی) در حال چاپ و نشر است.
شوهانی به ارائه سه مقاله بینالمللی و یک مقاله علمی پژوهشی خود در کنگره ایران اشاره کرد و گفت: وقتی در سطح جهان در مورد شخصیت مولوی پژوهشهای گوناگونی صورت میگیرد پس درستتر این است وقتی خود را صاحب مولوی میدانیم پژوهشها، پایاننامهها، کنگرهها و همایشهای متنوعی بخصوص در سطح دانشگاهها در تبیین شخصیت این شاعر عارف شکل گیرد چراکه نتایج این پژوهشها باعث تقویت بنیه ادبیات و شعر پارسی که ریشهای کهن دارد میشود.
شوهانی شیوه داستانپردازی مولوی در اثر معروف خود را دلیلی بر شاخص بودن این اثر دانست و گفت: مثنوی در زبان فارسی قالبی است که از داستان بهعنوان ابزاری برای رسیدن به هدف که هدایت انسان بهسوی خداوند است استفاده کرده است.
استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه ایلام بهترین وجه امتیاز قالب مثنوی را شیوه داستانگونه آن عنوان و تصریح کرد: ویژگی بارز نقل حکایتهای مثنوی تودرتو بودن و حالت پند و اندرز آنها به شکل روان و شعرگونه است و داستان وی به دلیل بهکارگیری تمثیل دچار پیچیدگی میگردد که نشان از ذهن درگیر مولوی در آن وادی دارد و هنوز داستان اول را به پایان نرسانده بدون اینکه خواننده متوجه شود به داستان دیگر وادی معرفت وارد میشود.
شوهانی ادامه داد: شیوه بیان مثنوی مولوی به حدی قشنگ، آهنگین و صاحب وزن است که نقص در آن راه پیدا نمیکند و در اثنای پارهای از داستانها ضمن عذرخواهی از اینکه داستانها را به پایان نبرده، داستان دیگری را آغاز میکند. هرچند امروزه بر این شیوه داستانگویی ایراد وارد میشود اما بیان مولوی و معارف بهگونهای است که با توجه به تکثر داستانها در یک مثنوی که تکثر شخصیتها را به دنبال دارد بههیچوجه خواننده احساس خستگی نمیکند.
وی در پایان تأکید کرد: بیان معارف در داستانپردازیهای مولوی شاخصه اصلی اثر اوست و اگر شاعران و ادیبان این روش را به کار گیرند اثرشان دلچپسبتر خواهد شد.
176/