هر فيلم يك كشته داشت
حسام نصيري/ منتقد سينما: نشستهای روز سوم با حاشیه همراه شد و صحبتهای هنگامه قاضیانی، بازیگر «دلبری» و علیرضا غفاری که مجری نشستهای روز گذشته بود باعث مجادله لفظی بين این دو شد. همچنین در نشست «آخرین بار کی سحر رو دیدی؟» بازیگران اصلی به دلیل مشکلاتی که با تهیه کننده فیلم داشتند حضور پیدا نکردند. برای فیلم «قیچی» که در بخش هنر و تجربه به نمایش درآمد باوجود تعداد زیادی که در سالن حضور داشتند اما عدم تشویق فیلم در انتها، نشان از عدم رضایت تماشاگران داشت. برای فیلم «ابد و یک روز» جمعیت زیادی به مرکز همایشهای میلاد مراجعه کردند به طوری که بعد از پایان فیلم در فضای بیرون از سالن امکان حرکت کردن به سختی میسر بود. بعد از پایان فیلم تماشاگران مدت زیادی را به تشویق پرداختند و عوامل این فیلم خصوصا بازی بازیگران از جمله پیمان معادی و نوید محمدزاده را مورد تمجید قرار دادند. برای فیلم «هفت ماهگی» جمعیت حاضر وارد سالن شدند، تعداد دارندگان کارت در این دوره به حدی است که برای اولین بار طی این سالها اعلام شد ظرفیت بالکن هم کاملا پر شده و از ورود تماشاگران ممانعت شد و تعداد زیادی موفق به تماشای فیلم نشدند. این فیلم هم در پایان تشویق تماشاگران را به همراه نداشت. آخرین سانس روز سوم به «ایستاده در غبار» اختصاص داشت که تا ساعت 30 دقیقه بامداد ادامه داشت. باوجود فضای این فیلم، دفاع مقدسی که به مستند شباهت داشت اما تعداد زیادی تا انتها به تماشای فیلم نشستند و از کار رضایت داشتند. محمد حسین مهدویان، کارگردان این فیلم نسبت به کیفیت صدای فیلم اعتراض داشت و معتقد بود بسیاری از دیالوگها مفهوم نبوده است. صحنه کشیدن سیگار همچنان پای ثابت فیلمهاست و در هر چهار فیلم حتی در صحنه کوتاهی از «ایستاده در غبار» دیده شد. از نکات قابل توجه دیگر در روند اکثر فیلمهای روزهای گذشته در سه فیلم روز سوم هم شاهد کشته شدن شخصیتهایی از فیلمهای به نمایش درآمده بودیم. همچنین از سه فیلم مشترک بخشهای نگاه نو و سودای سیمرغ دو فیلم «ابد و یک روز» و «ایستاده در غبار» در یک روز به نمایش درآمد. عوامل فیلم «قیچی» در مراسم فرش قرمز این فیلم برای عباس غزالی، بازیگر اصلی شان جشن تولد گرفتند. عبدا… اسکندری، محمد خزاعی، عادل فردوسی پور، اکبر زنجانپور، غلامرضا رمضانی، محمد رضا شرف الدین، هومن سیدی، حبیب ایل بیگی، حسین پاکدل، ریما رامین فر، عاطفه رضوی، مسعود اطیابی، علیرضا شجاع نوری، پیمان معادی، پگاه آهنگرانی، باران کوثری، احمد مهرانفر، رابعه مدنی، طناز طباطبایی، محمد حسین فرحبخش، نرگس آبیار، مازیار میری، امیر جعفری، نوید محمد زاده و ابوالقاسم طالبی از چهرههای جدید روز سوم در کاخ جشنواره بودند.
هفت ماهگی
کارگردان :هاتف عليمرداني
امتیاز: صفر ستاره
باران کوثری و حامد بهداد، بازیگران اصلی این فیلم هستند و فیلمبرداری آن در ساختمانی بازسازی شده در یوسفآباد در حال انجام است.تهیه کنندگی «هفت ماهگی» را منصور لشکری قوچانی برعهده داشته و مطابق با گفتههای خودش برآورد بودجه اش برای این پروژه حدود یک میلیارد تومان بوده است.
مدیریت تصویربرداری فیلم را محمود کلاری انجام داده و کامیاب امین عشایری نیز کار طراحی صحنه را انجام داده است. امیر ادیب پرور هم به صورت همزمان با فیلمبرداری کار تدوین را انجام ميدهد نشیبی بلند در کارنامه فیلمساز.بسیار عقبتر از فیلم قبلی«کوچه بی نام». اساسیترین مشکل فیلم قبلی«کوچه بینام» که پایانبندی نامتجانس و بیربطش است اینجا هم وجود دارد. پایانبندی فانتزیوار در دل یک ملودرام باسمهای و بیروح.بازیهای بد بازیگران بیش از آنکه متوجه خودشان باشد به فیلمنامهای با الگوی فیلمفارسی و کارگردانی بالیوودی فیلمساز مربوط است. در واقع فیلم بیشتر شبیه سریالهای ترکیاي است که مادر خانواده نگاه میکند.-البته که صاحب این نوشتار هیچگاه سریال ترکی ندیده و چنین استدلالی تنها بر شنیدهها و خواندهها استوار است-.غیر از زن محوری(باران کوثری) باقی آدمهای ناهمجنس فیلم رابطههای پنهانی با یکدیگر دارند.دیالوگهای فیلم بسیار بد نوشته شده مثلا به این دیالوگ شاهکار دقت کنید.هانیه توسلی:مردِ خوب مثل جای پارکِ یا همیشه پُر یا باید جلوی در خونه مردم پارک کنی.
حامد بهداد: بعضی وقتام باید دوبله پارک کنی. من الان جای پارکم. غامضترین مشکل فیلم ریشه در هسته محوری شکلگیری داستان دارد. اساسا روشن نیست که مشکل زوج بهداد-کوثری چیست که به پروپای هم میپیچند.همچنین شخصیتپردازی وجود ندارد. داستان خیلی دیر شروع میشود و آنهم با پیش پاافتادهترین شكل ممکن. سانحهای در جاده سبب شکلگیری معمایی پیرامون زن حامله میشود. جست وجویی که با روشن شدن پاسخ معما زمینهساز بروز سانتیمانتالیسميفیلمفارسی وار میشود.
ایستادن در غبار
کارگردان :محمدحسين مهدويان
امتیاز: سه ستاره
فیلميخوب و غافلگیرکننده.نخست آنکه با یک فیلم داستانی با فرمتی ساختارشکنانه و نو مواجهیم و فیلم بههیچ وجه مستند نیست. گرچه در مواجهه ابتدایی ساختار راوی محورش چنین حسی را القا میکند که در حال تماشای مستند بیوگرافی-داستانی هستیم و امتیازش در بازسازی همه صحنههاست اما اینطور نیست. در واقع مهدویان فیلميداستانی با ساختاری متفاوت و بدیع ساخته.در تمامينماهای فیلم دیالوگهای بازیگران شنیده نمیشود و جای آن راویهای متفاوت داستان را نقل میکنند.«ایستادن در غبار» فیلم-بیوگرافی متهورانهای است که به تمجید از ارزشهای تجریدی چون ایثار،شجاعت، وظیفه در برابر میهن و وطن که برای عموم مردم قابل لمس است، میپردازد.موضوع فیلم زندگی شهید احمد متوسلیان از آغاز تا پایان تراژیکش است. قدرت فیلم در ارائه روایتهای دسته اول و مستقیم و بیواسطه از اطرفیان و خانواده شهید متوسلیان است. فیلم در سطح بصری هیچگاه از تصاویر آرشیوی استفاده نمیکند و در سطح شنیداری هم تنها برای شهید متوسلیان از صدای آرشیوی و واقعی او استفاده میکند. فیلم با نمایی که قهرمان داستانش در خط مقدم جبهه گوشی بیسیم را بلند کرده تا بخشی از واقعیت مرگبار را به گوش شنوندهاش برساند شروع میشود.شاید بزرگترین ضعف فیلم که سیر هیجانانگیز داستان را کميمختل میکند بازی بازیگری است که در نقش شهید متوسلیان بازی میکند. بازی متناسب، همجنس و هماهنگ با شخصیتی که در حال دیدنش هستیم نیست.اما صرفنظر از آن فیلم خصوصا از جایی که صحنههای جنگیاش آغاز میشود بهشدت تکان دهنده است. این میزان شجاعت برای هدف و آرمانی غیر مادی و غیرزمینی ستایشآمیز است.مهدویان قطعا یک پدیده است. پدیدهای که باید بیشتر شناخته شود.دغدغهاش مسئله اجتماعش است و بسیار قابل لمس و واقعی.
ابد و یک روز
کارگردان :سعيد روستايي
امتیاز: سه ستاره
فیلميخوب و امیدوار کننده از یک فیلمساز فیلم اولی.در میان فیلمهای اجتماعی سینمای ما اصالت دارد و برخلاف جریانی است که تحت عنوان آشنای «فرهادیسم» هرساله درحال تکرارند. موضوع فیلم پیرامون روابط یک خانواده هشت نفره حاشیهنشین میگذرد. چهار دختر، سه پسر و یک مادر پیر. با بازیهای قابل قبول گروه بازیگران-صرفنظر از تکراری بودن بازی نوید محمدزاده- ساختار فیلمنامه اساسا بر دیالوگ و گفتار بنا شده.در واقع منبع اصلی انرژی فیلم از دیالوگهای تنشزا که منتج به بحرانهایی فیزیکی و بیرونی میشود نشات میگیرد.آدم اصلی و مرکزی فیلم سمیه است که شرایط و آینده سه برادر و مادرش گرهخورده به تصمیم او در ازدواج با یک فرد افغان.کارگردانی خصوصا در نیمه دوم و پایان فیلم از نظر دکوپاژ و اندازه و طراحی حرکت دوربین کاملا متناسب و متجانس با داستان است.فیلمساز برخلاف فیلمهای مد و جریان اصلی سینمای اجتماعی قضاوت دارد و باکی از نشان دادن قضاوتش در فیلم ندارد.طراحی خوب و انسجام فیلمنامه سبب شده که همه آدمهای فیلم به شخصیتهای باورپذیر و قابل لمس و درک برای مخاطب بدل شوند.خانوادهای که فیلم نشان میدهد برخلاف الگوی ذهنی و تعریف متداول خانوادهاي ایرانی است .در واقع جنس روابط اعضای خانواده بهواسطه ماهیت وجودی و شخصیتشان نامتعارف و خشن و متهورانه است .ماده خام داستان از زشتی، سیاهی، چرک و کثافتی میآید که محصول جبر زیستی و ناعدالتی اجتماعی است.آدمهایی که جامعه یا اصلا از وجودشان خبری ندارد یا نمیخواهد به روی خودش بیاورد.فراموش شدگان و طردشدگان جامعه که به سیاهی زندگی عادت کردهاند و جایگاهی که اجتماع به آنها داده را باور کرده و قبول دارند و در عین حال تقلا میکننددست و پا میزنند تا چراغ خانهشان-اشاره به نمای آخر- همچنان روشن باشد.
179/