سوریه؛ جنگی برای توازن استراتژیک و دیگر هیچ
متین مسلم/ کارشناس روابط بین املل
اکنون کشور های شرکت کننده در کنفرانس مونیخ برای یافتن راه حلی جهت پایان ولو موقت بحران سوریه، میگویند از آنچه که جان کری و لاوروف آن را مشاهده روزنهای امیدوار کننده توصیف کرده اند حمایت میکنند. منابع غربی نزدیک به مذاکرات روزهای پنجشنبه و جمعه مونیخ میگویند هیاتهای شرکت کننده 17 کشور برای جلوگیری از بروز یک فاجعه انسانی است در سوریه به توافق رسیده اند. یک مقام نزدیک به هیات روسی هم گفته این آتش بسی انسانی است نه دقیقا نظامی.بر اساس این طرح عملیات نظامی دو طرف متوقف و بلافاصله عملیات امداد رسانی به غیر نظامیان آغاز خواهد شد.یک منبع آگاه نزدیک به دفتر دبیر کل سازمان ملل در نیویورک طی اظهاراتی که بعدا توسط هیات های آمریکایی و روسی تایید گردید اظهار داشت « طرفین گفتوگوها خصوصا جان کری و آقای لاوروف، مبارزه با داعش و گروه النصره را مبارزه با تروریسم میدانند و به همین دلیل حداقل روسیه که از ماه نوامبر سال گذشته نیرو به سوریه اعزام کرده است، جنگ با آنها را ادامه خواهد داد».
اما با توجه به گستردگی اختلافات میان طرف های بین المللی و منطقهای بحران سوریه، آیا چنین آتش بس انسانی به سرنوشت موارد مشابه دچار نخواهد شد؟ این چندان مشخص نیست.از یک طرف شرایط نا خوشایند برای گروههای مسلح ،شرایط میدان جنگ به نفع نیروهای دولتی و وفادار به پرزیدنت اسد تغییر کرده، هرچند از جنبه ارزیابیهای نهایی نظامی این به معنای شکست کامل مخالفان نیست. از طرف دیگر هم مخالفان مسلح ضد اسد و ائتلاف بینالمللی و منطقهای حامی آنها با برداشتی متفاوت از شرایط و نیز تغییر اجتناب ناپذیرو موقت تاکتیک ها ، در یک پارادوکس نظامی – امنیتی – اجتماعی گیر افتاده اند.«ادامه جنگ تا ایجاد حداقل توازن نظامی و انتقال آن به اتاق مذاکرات که تا کنون بی نتیجه بوده ویا پذیرش ادامه مصیبت انسانی وفاجعه بشری در مناطق تحت کنترل شان. کدامیک؟». شواهد نشان می دهد افزایش روزافزون نقش نظامی روسیه در سوریه و حملات بی امان نظامیان این کشور به مواضع مخالفان پرزیدنت اسد که عامل اصلی تغییر موازنه جنگ و در موضع تدافعی قرار گرفتن مخالفان بوده و نیز تشدید شرایط اسفبار مردم، از علل عمده تغییر نگاه جامعه بینالمللی در مونیخ در برخورد(ولو موقت) با بحران سوریه و تحت فشار گذاشتن مخالفان بوده است. یکی از نزدیکان آقای میتسورا، نماینده دبیر کل سازمان ملل در امور سوریه می گوید« در نشست مونیخ به وضوح نشان داده شد ابعاد فاجعه مردمی در سوریه بدترین نمونه بعداز جنگ دوم جهاني بوده است». شاید به همین دلیل باشد که آسوشیتد پرس به نقل از جان کری وزیر خارجه ایالات متحده در دیدار با آقای لاوروف نقل قول کرده«ما توافق کردهایم که انتقال کمکهای فوری انسان دوستانه را توسعه داده و سرعت بخشیم». آقای کری در واکنش به این سوال که این آتش بس چه تاثیری بر عملیات جنگی خواهد گذاشت، تصریح کرد« توقف عملیات نظامی شامل داعش و جبهه النصره نخواهد شد». اما نگاهی انسانی به بحران سوریه و حل موقت فاجعه انسانی پیش رو یک بحث است و مسئله استراتژی نهایی طرفهای داخلی، بین المللی و منطقهای رودرو بحثی دیگر. در واقع در طی این فرآیند پیچیده؛ موضوع تنها داعش و جبهه النصره نیست. برای نابودی آنها که اتفاق نظر وجود دارد و کنفرانس مونیخ هم این را به خوبی نشان داد.شاید! این را نمی دانم؛اما در کنار دستاورد احتمالا متزلزل کنفرانس مونیخ، اکنون نگرانی اصلی به شرایط آینده و به سخن روشنتر چگونگی آینده سوریه و ابهام در پاسخ به دو سوال مهم بر می گردد که ریشه تمامی گرفتاریهای 5 سال گذشته بوده. نخست، سرنوشت نظام سیاسی سوریه. حال یا با حضور اسد در صحنه سیاسی یا در چارچوب شکل گیری یک نظام سیاسی متاثر از نظام کنونی که مسئله کوچکی نیست. دوم، سرنوشت و چگونگی حضور گروههای سیاسی و نظامی مخالف آقای اسد درآینده سیاسی و حاکمیتی سوریه ؛که آنهم مسئله کوچکی نیست!.
این ابهامات و نگرانیها جدای از مواضع و اقدامات پیشبینی نشده طرفهای منطقهای مانند عربستان،ترکیه و یا قطر است که در موقعیت گریز از مرکزی، بیتعارف ممکن است رویهای جدای از توافق قدرت های بین المللی اتخاذ کنند. رفتار سعودیها طی یک سال گذشته موضوع قابل اغماضی نیست.عربستان یک متحد ماجراجوی غرب، هر چند که آن را یک شوخی بی مزه تلقی کنیم، اما تهدید به لشکرکشی به خاک سوریه کرده در حالی که اهداف سیاسی آنها و عواقب بین المللی آن به درستی برای ما روشن نیست.خصوصا که مسکو تلویحا این اقدام را یک اعلام جنگ به خود فرض گرفته است. از آن طرف اردوغان حال به هردلیل ایالات متحده را به شدت مورد حملات لفظی خود قرار داده و قطرهم که گفته میشود ظرف دو هفته اخیر امکانات مالی و تسلیحاتی وسیعی را در اختیار مخالفان سوری قرار داده است. به همین دلیل باور اینکه نتایج کنفرانس مونیخ الزاما می تواند روزنه تضمینکنندهای به آینده باشد، بسیار مشکل و تا حدی خوشبینانه به نظر می رسد. باید باور کنیم که موضوع اولا از سوریه با اسد یا بدون او یا حذف داعش و النصره گذشته و صحنه این کشور به عرصه رویارویی برای بقای استراتژیک قدرتهای بینالمللی و منطقهای در حوزه عمومی خاورمیانه تبدیل شده است. مشکل آنجاست که موضوع ایجاد و حفظ توازن استراتژیک قدرت با استاندارد قدرتهای بین المللی و نیز موضوع میزان توزیع قدرت کاربردی محلی در خاورمیانه آینده، موجب شده که طرفین منازعه احساس کنند تامین آن تنها با حذف طرف مقابل در سوریه به عنوان نماد نبرد و تغییر برای کل خاورمیانه جدید امکان پذیر است. مسئله این است.
179/