خواندنی

کفاشیان: جای دولت بودم از کفاشیان حمایت نمی‌کردم

موبنا
او همان‌طور‌که پیش‌تر به شرق هم گفته بود، به علت اینکه «مستقیم و غیرمستقیم گفته بودند، برای انتخابات ثبت‌نام نکند» در نهایت تصمیم گرفت به همین هشت سال ریاست بسنده کند؛ البته او بعد از انصرافش کدهایی داد که درخور‌توجه است. می‌گوید برای اینکه به فوتبال ایران صدمه‌ای وارد نشود، ثبت‌نام نکرده. رفتن‌وآمدن‌های مکرر او به فدراسیون فوتبال در روز نهایی ثبت‌نام هم یکی دیگر از مواردی بود که نشان می‌داد کفاشیان همچنان با عده‌ای سروکله می‌زند؛ شاید برای بده‌بستانی که به نفع فوتبال باشد! فعلا که رئیس فدراسیون کنونی فوتبال، بیرون از گود مانده و باید روز یازدهم اردیبهشت‌ماه آینده، اگر اتفاقی رخ ندهد، جایش را به فرد دیگری بدهد. کفاشیان و حامیانش عنوان می‌کنند شرط وزارت ورزش برای تصویب اساسنامه کناررفتن رئیس بوده و او با فداکاری کنار رفت تا فوتبال ایران تعلیق نشود.
کفاشیان البته در شرایطی این صندلی را واگذار می‌کند که بی‌منتقد نبوده و نیست. او در این دوره هشت‌ساله انتقادات زیادی به جان خریده که تعدادی از آنها منصفانه و به نظر خودش تعدادی هم ناعادلانه بوده است.
آقای کفاشیان، شما هشت سال بر فدراسیونی ریاست کرده‌اید که انتقاد از آن تقریبا همیشه وجود داشته. فکر نمی‌کنید واقعا تعدادی از این انتقادات که می‌شود، درست و به‌حق بوده است؟
مثلا کدام انتقاد؟
خب اینکه فدراسیون شما مجمع‌الجزایری اداره می‌شد. در فوتسال آقای افتخاری با آقای ترابیان ساز مخالف می‌زنند. در همین فوتبال نظرات شما با آقای تاج، رئیس سازمان لیگ هم‌خوانی ندارد و برای نمونه‌ای دیگر…
(سؤال را قطع می‌کند). اینها که خوب است. ببینید اینجا دیکتاتوری نیست که من فقط یک چیزی بگویم و بقیه قبول کنند. اعتقاد من این است که نمی‌شود یک نفر بنشیند پشت میز ریاست و همه جا را اداره کند؛ به‌همین‌خاطر من کارها را تقسیم و ساختمان‌ها را مجزا کردم. یک ساختمان چهار طبقه که فدراسیون فوتبال دارد، هیچ، یک چهارطبقه هم برای سازمان لیگ گرفتیم. کمیته فوتسال هم یک طبقه مجزا دارد. هرکدام از اینها مجمع و اساسنامه دارند و هیأت‌رئیسه خاص خودشان را دارند. به نظر من این کار ارزشمند است و جای انتقاد ندارد. آنها هرکدام دارند کار خاص خودشان را می‌کنند و من هم نظارت می‌کنم. اتفاقا برای فدراسیون خوب است که چند نظر در آن وجود داشته باشد.
قبول، ولی بپذیرید که این تعدد نظرات بیشتر موجب تشدید اختلاف‌نظرها شد.
این را به شما بگویم که حرف آخر را من می‌زدم. ما انتقادات را می‌شنیدیم؛ اگر پذیرفتنی بود می‌پذیرفتیم؛ ولی اگر نبود با هم بحث می‌کردیم؛ ولی در نهایت این من بودم که نظر نهایی را می‌دادم. اسم این کار هم فدراسیون «مجمع‌الجزایری» نیست؛ بلکه هر بخشی استقلال خودش را دارد و زیر نظر فدراسیون کارش را می‌کند.
خب اجازه بدهید این سؤال را خیلی شفاف بپرسم: واقعا اگر خود شما از اعضای دولت بودید، از علی کفاشیان به‌عنوان رئیس فدراسیون فوتبال حمایت می‌کردید؟
(مکث می‌کند) اگر در دولت باشم و دست‌اندرکار ورزش نباشم، با توجه به هجمه و دروغ‌هایی که به من وارد و گفته شد، نه، من هم حمایت نمی‌کردم.
ولی همه که بحث هجمه نیست. مثلا شما برای تیم امید از آقای کاشانی به‌عنوان مدیر استفاده کردید؛ مردی که همه می‌دانند مسئول ستاد احمدی‌نژاد بوده. همین تیم امید در ادامه به کادر فنی‌اش محمد مایلی‌کهن یکی از حامیان اصلی محمود احمدی‌نژاد را هم اضافه می‌کند. به این موارد باید شایعاتی هم اضافه کرد مبنی بر اینکه سپردن این تیم به اصولگراها بیشتر جنبه تبلیغاتی داشت آن هم درست در آستانه انتخابات. خب فکر نمی‌کنید دولت کمی هم حق داشت؛ اینکه بگوید چرا باید از نهادی حمایت کنم که کار را به افرادی با گرایش‌های مشخص در دولت قبلی سپرده است؟
به نظر شما من نباید افراد خوب و شایسته را به کار بگیرم چون حامی آقای احمدی‌نژاد بوده‌اند؟
چرا قطعا می‌توانید؛ ولی به شرط اینکه همان‌قدر که می‌گویید خوب باشند. مگر حضور این آقایان در تیم ‌ملی امید جواب داد و ما به المپیک صعود کردیم؟
به نظر من کارشان خوب بود.
پس شما به آنها نمره قابل‌قبولی می‌دهید؟
بله، کارشان را انجام دادند و زحمتشان را کشیدند. تیم امید چنان برنامه‌ریزی قوی‌ای داشت که شما مسلم بدانید بدنه تیم اصلی ما را قوی‌تر کرده است.
خب این نظر شما است؛ ولی افرادی که بیرون هستند نتیجه کار را می‌بینند. به نظرتان بدنه دولت هم مثل شما فکر می‌کنند؟
نمی‌دانم.
همین است؛ آنها شاید به این فکر کنند که این کارها مقدمات کارهای انتخاباتی است…
(سؤال را قطع می‌کند و لحنش بلند‌تر می‌شود) من سیاسی نیستم! من، علی کفاشیان، سیاسی نیستم. اصلا ماندن من در ورزش دقیقا به‌همین‌خاطر بوده که سیاسی نبودم. حالا شما از این دولت می‌گویید پس بگذارید برایتان از دولت قبلی هم بگویم؛ روزی در زمان آقای احمدی‌نژاد یکی از دوستان سازمان تربیت‌بدنی به من گفت چند نفر از این افرادی که در آکادمی فوتبال هستند، وصل به دولت اصلاحات هستند، آنها را اخراج کن. گفتم نمی‌کنم چون برای اینها زحمت کشیده شده و مملکت برای‌شان هزینه کرده است. چرا نباید از آنها استفاده کنم؟ حالا بگذریم که بعضی از آنها صاحب پست شده‌اند و اتفاقا علیه ما شده‌اند! همان‌طور‌که گفتم یکی از رازهای ٣٥‌ساله مدیریت من در ورزش ایران این بوده که سیاسی نبوده‌ام و نیستم؛ من از هر نیرویی که ایرانی باشد، به مملکت خیانت نکند و به نفع فوتبال کار کند، استفاده می‌کنم؛ حالا چه می‌خواهد کاشانی باشد و چه مایلی‌کهن و یا هر کس دیگری.
خب به‌همین‌دلیل بود که آقای مایلی‌کهن در مناظره با شما در یک برنامه ورزشی قصد داشت شما را اصطلاحا با خاک یکسان کند؟! آنجا که دیگر بحث دموکراسی نبود. ایشان که دقیقا زیرمجموعه شما بود…
اول این را بگویم افرادی که در فوتبال با شما هستند، کارمند شما نیستند؛ قراردادی هستند یا اینکه موردی می‌آیند کمک می‌کنند و می‌روند. با یک بفرما می‌آیند و با یک خوش آمدید هم می‌روند. خب این‌طور نیست که نخواهند نظراتشان را نگویند. بعضی‌ها بالاخره تحت‌تأثیر مصاحبه‌ها و افراد قرار می‌گیرند و مثلا به دروغ می‌گویند فلانی درباره تو چنین حرفی زده است. خب طرف مقابل هم چیزی روی آن حرف می‌گذارد و می‌گوید و این‌طور می‌شود که به اختلاف‌ها دامن زده می‌شود. بالاخره اگر این مسائل هم نباشد که رسانه‌ها و مثلا صداوسیما که نمی‌توانند آنها را عنوان و تیتر کنند. اگر این‌طوری نباشد هم که جذابیت‌های فوتبال از بین می‌رود…

منبع:شرق| نویسنده: سجاد فیروزی

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا