یغما گلرویی در آخرین پست اینستاگرامی خود نوشت: فابیو را پانزده سال پیش در خرابه ای پیدا کردم. بچه گربه ی مادر گم کرده ای با چشمهای ترسخورده که پنداری از همه چیز و همه کس وحشت داشت. به ضرب و زور و خواهشم به خانه ی پدری راه پیدا کرد و ماندگار شد. یک سال بعد من از آن خانه رفتم و او بدل به گربه ی خواهرم شد و تا همین امروز صبح همچنان گربه ی بداخلاق و نازپرورده آن خانه بود. خیلی از دوستان قدیمی من او و شیطنتهایش را به خاطر میاورند. جلسات اولیه ی تشکیل خانه ی ترانه که هر هفته با حضور سی چهل نفر در خانه پدری من برگزار می شد را بارها با دویدنهای بازیگوشانه اش و جیغ خانمهای حاضر به هم زده بود. هنرجویان دوره های اولیه کارگاه هم از شیطنتهایش بی نصیب نمانده بودند. امروز صبح خواهرم با گریه خبر داد که فابیو مرده است و من ناگهان حس کردم یک گربه چقدر می تواند در زندگی کسی پر رنگ باشد و حضوررش بهانه ای شود برای از یاد بردن دنیایی که انسانهایش حتا حرمت نام خود را نگه نمی دارند… قدر حیوانات خانگی خود را بدانید چرا که نبودشان تنهایی تان را به شما یادآوری خواهد کرد. مثل نبود همین گربه ی خاکستری که برای پانزده سال یکی از اعضای خانواده بود و حالا رفته است اما تا همیشه بازیگوشانه در خاطراتمان پرسه خواهد زد.
یغما گلرویی