ایران در موازنه جدید نفتی
بهروزترینها– روابط شکرآب روسیه و غرب و تغییر موازنه در بازار نفت اما فرصتها و تهدیدهایی برای صنعت نفت و گاز ایران ایجاد میکند. در سناریوی احیای برجام و لغو تحریمها، اروپاییها نفت ایران را به چشم یک فرصت برای کاهش اتکا به روسیه و کنترل رشد افسارگسیخته بهای نفت و تورم میبینند. اما در سناریوی عدم احیای برجام روسها در صورت توقف همکاری با اروپا، روابط خود را با بازارهای سنتی ایران مانند چین و هند تقویت میکنند که این امر میتواند به مثابه تهدیدی برای سهم نفت ایران از سبد خرید این کشورها و بالاخص چین باشد. چین تنها مشتری قابل اتکای ایران در دوران تحریمها بوده و در صورت عدم احیای توافق هستهای و لغو تحریمها، حضور پررنگتر روسیه در بازار چین میتواند جا را برای نفت تحریمی ایران تنگ کند.
به نظر میرسد روزهایی که اروپا بهترین مشتری انرژی روسیه بود، رو به پایان است و مسکو اگر بخواهد ابرقدرت نفت و گاز جهانی باقی بماند؛ باید بازارهای جدیدی بیابد، اما گزینههای محدودی در اختیار دارد. چنین شرایطی میتواند برای سایر کشورهایی که از نظر پتانسیل تولید و صادرات نفت خام و گاز طبیعی، در موقعیت برجستهای قرار دارند، در اروپا یک فرصت بسیار چشمگیر ایجاد کند. ایران یکی از کشورهایی است که میتواند از این تیرگی روابط مسکو و اروپا در صورت احیای توافق هستهای و لغو تحریمها بهرهمند شود.البته در طرف مقابل، چنین اتفاقی در اروپا میتواند در سناریوی عدم احیای توافق هستهای در حکم یک تهدید بالقوه برای جایگاه ایران در بازارهای سنتی هدف خود در آسیا باشد و امکان فروش نفت در دوره تحریم به کشورهایی نظیر چین را محدودتر از گذشته کند.
اروپا راه خود را از مسکو جدا میکند؟
روسیه بزرگترین صادرکننده نفت و گاز طبیعی به بازارهای جهانی است. بر اساس گزارش آژانس بینالمللی انرژی، ۴۵ درصد از بودجه فدرال روسیه در سال ۲۰۲۱ از طریق درآمدهای نفتی و گازی تامین شده است. اداره اطلاعات انرژی ایالات متحده میگوید که آلمان با واردکردن ۴۸ میلیارد مترمکعب گاز طبیعی، ایتالیا با ۲۶ میلیارد مترمکعب، فرانسه با ۱۷ میلیارد مترمکعب و لهستان با بیش از ۱۰ میلیارد مترمکعب واردات گاز از روسیه، بیشترین حجم واردات گاز از این کشور در سال ۲۰۲۱ را داشتهاند. همچنین از نظر سهم میزان واردات این کشورها در کل صادرات گاز روسیه در سال ۲۰۲۰، آلمان با ۱۶ درصد، ایتالیا ۱۲ درصد، فرانسه ۸ درصد، هلند ۵ درصد، اتریش ۵ درصد، لهستان ۴ درصد و مجارستان با ۳ درصد، بیشترین نقش را در تامین درآمد گازی این کشور داشته و دارند. همچنین یورواستات میگوید که ۱۰ کشور اروپایی بیشترین اتکا به نفت و گاز روسیه را دارند، که برای برخی از آنها میزان این اتکا از۱۰۰ درصد هم فراتر است. مجارستان با ۴/ ۱۱۰ درصد، لتونی ۱/ ۱۰۰ درصد، فنلاند ۴/ ۹۲، استونی ۵/ ۸۶، چک ۸۶ درصد، اسلوونی ۸۱ درصد، اسلواکی ۲/ ۷۵ درصد، بلغارستان ۸/ ۷۲ درصد، آلمان ۹/ ۵۸ درصد و اتریش با ۶/ ۵۸ درصد وابستهترین کشورهای اروپایی از نظر تامین نیاز خود به انرژی و گاز به روسیه هستند.
با این وجود، بیانیههای غیرالزامآور و تلاشهایی برای متقاعد کردن کشورهای اروپایی به جدایی از نفت روسیه تنها اقدامات اروپاییها علیه مسکو بوده است. در حال حاضر، نمیتوان شانس چندانی برای اروپاییها از نظر فاصلهگرفتن از وابستگی عمیق به انرژی روسیه قائل بود، اما آنچه روشن است اراده اروپا برای قطع روابط اقتصادی گسترده در زمینه انرژی با مسکو است. خشم از تهاجم روسیه به اوکراین، تاثیری بر سرعت و میزانی که کشورهای اروپایی مانند آلمان و ایتالیا برای دور شدن از گاز روسیه نیاز دارند، نخواهد داشت و این امر در حوزه گاز طبیعی بسیار جدیتر است. اما اگر طرح کمیسیون اروپا برای مستقل شدن کامل اتحادیه اروپا از سوخت فسیلی روسیه سریعتر از پیشبینی سال ۲۰۳۰ رخ دهد، روسها به مشتریان جدیدی نیاز دارند و از طرف دیگر، خریداران اروپایی نیز باید به دنبال تامینکنندگان متنوع و بیشتری برای گاز و نفت خود در سراسر جهان باشند. چنین شرایطی برای کشورهایی نظیر ایران و دیگر تولیدکنندگان بزرگ نفت و گاز میتواند حامل فرصتهای تازه و بازارها و روابط اقتصادی جدیدی با اروپا باشد. اما در مورد ایران، میتوان به این رویدادها به دیده تردید نیز نگریست و تهدید بالقوه آن برای بازار نفت و گاز ایران را هم در محاسبات گنجاند.
فرصت عرضه نفت ایران به اروپا
همزمان با بالا گرفتن جنگ در شرق اروپا، بحث حصول توافق یا عدم توافق میان ایران و قدرتهای بینالمللی بر سر پرونده هستهای و تحریمها به نقطه عطف کلیدی رسیده است. مذاکرات عملا متوقف شده و طرفین از لزوم گرفتن تصمیمات دشوار در کمپ مقابل میگویند.با این حال، در صورت حصول توافق و توقف تحریمهای نفتی، ایران کار بسیار راحتی برای بازاریابی طلای سیاه خود دارد و جدا از مشتریان سنتی خود در خاوردور و آسیا، میتواند نیم نگاهی هم به بازارهای اروپایی داشته باشد. قیمتهای بسیار بالای نفت خام، تلاش برای دور شدن از نفت روسها و عدم همکاری کشورهای اوپک پلاس برای افزایش عرضه، موج کمسابقه و ویرانگری از تورم در سراسر اروپا و آمریکا ایجاد کرده است. در چنین شرایطی، بازگشت نفت ایران علاوه بر اینکه میتواند تا حد زیادی قیمتها را در میانمدت کاهش دهد، خلا ناشی از تحریم نفت روسیه توسط کشورهای غربی را نیز پوشش میدهد. در صورتی که کشورهای اروپایی بیشتری تصمیم بگیرند از روسها نفت نخرند، برای پر کردن شکاف ایجاد شده به نفت ایران نیازمند خواهند بود؛ چراکه بسیاری از تولیدکنندگان بزرگ دیگر ظرفیت چندانی برای افزایش تولید ندارند. در سمت دیگر ماجرا نیز تولیدکنندگان بزرگ غالبا نفت خود را در چارچوب قراردادهای بلندمدت به مشتریان عرضه میکنند که این امر میتواند بر نگرانی اروپاییها بیفزاید.
در چنین شرایطی کشورهای اروپایی میتوانند بر روی میلیونها بشکه نفت ذخیرهسازی شده ایران بر روی دریا که میتواند در مدت کوتاهی موازنه در بازار را تغییر دهد، حساب کنند و امیدوار به خرید نفت با تخفیف وسوسهکننده ایران باشند تا بدینترتیب با یک تیر دو نشان زده باشند و جدا از خلع وابستگی به مسکو، نفت ارزانتری از ایران دریافت کرده و منابع تامین خود را متنوعتر کنند. همچنین در بخش گازی نیز ایران در چنین شرایطی میتواند با همکاری کشورهایی نظیر ترکیه نیمنگاهی به بازار تشنه اروپا داشته باشد و با توجه به ذخایر عظیم گازی که در اختیار دارد، آنها را به همکاری با خود و حتی جذب سرمایه و فناوری از آنان در کنار عرضه گاز طبیعی وادار کند.در چنین شرایطی قطع روابط انرژی روسیه با بلوک اروپایی میتواند فرصتی چشمگیر برای ایران ایجاد کند. البته بدیهی است که بروز چنین سناریویی تنها در شرایط رفع تحریمها و حصول توافق امکانپذیر خواهد بود، هرچند در آن صورت نیز موانع سیاسی که طی دههها میان ایران و غرب ایجاد شده میتواند کار را در این زمینه دشوارتر کند.
چرخش مسکو به سوی آسیا
از سوی دیگر، اگر اروپاییها بتوانند هرچه سریعتر وابستگی خود به نفت و گاز روسیه را متوقف کرده و دیگر انرژی خود را از مسکو تامین نکنند؛ روسیه احتمالا بر افزایش فروش به مشتریان کنونی که تحریمی علیه آنها اعمال نکردهاند، متمرکز شود. بی تردید، ایالات متحده آمریکا و حتی اتحادیه اروپا در آینده تحریمهای ثانویه علیه صنعت نفت و گاز روسیه را اعمال نخواهند کرد، زیرا چنین اقدامی میتواند به فروپاشی اقتصاد جهانی و بالاخص در غرب بینجامد. از این رو، روسها نگاه ویژهای به بازارهای آسیایی دارند که در راس آنها جمهوری خلق چین قرار دارد. از نظر نفتی، چین بزرگترین مشتری غیراروپایی روسیه است. مسکو پس از ریاض دومین تامین کننده بزرگ نفت پکن محسوب میشود و به دنبال آن است که در سالهای آینده از رقبای خاورمیانهای خود پیشی بگیرد و به تامین کننده اصلی نفت چین بدل شود.
کرملین همچنین یکی دیگر از اهداف بزرگ خود را در افزایش حجم فروش به هند به عنوان سومین مصرفکننده بزرگ نفت جهان متمرکز کرده است. هرچند که هند در سال ۲۰۲۱ تنها ۲ درصد از نفت موردنیاز وارداتی خود را از روسیه دریافت کرده و عراق، عربستان سعودی و امارات مهمترین تامینکنندگان این کشور محسوب میشوند؛ اما در ۲ ماه اخیر خرید نفت روسیه توسط هند به طرز شگفتانگیزی افزایش یافته است.همچنین مسکو در همکاری با پکن و دهلینو، تصمیم گرفته که معاملات انرژی میان طرفین را به سمت ارزهای ملی یوآن چین، روپیه هند و روبل روسیه ببرد. پاکستان، آرژانتین و ترکیه از دیگر اهداف صادراتی هستند که روسها بیش از پیش روی آنها حساب باز کردهاند.
تهدید بالقوه موقعیت ایران در بازار آسیا
در صورت تغییر در مناسبات بازار انرژی در اروپا، چین و هند نقش کلیدی در جبران بازار از دست رفته مسکو در اروپا خواهند داشت و احتمالا باید شاهد افزایش خرید آنها از روسیه باشیم؛ بالاخص آنکه نفت ارزان روسی در دوران قیمتهای بسیار بالای این کامودیتی، میتواند از رنج اقتصادی افزایش قیمتها برای این اقتصادهای در حال توسعه بکاهد.از طرف دیگر، در صورت عدم احیای برجام و رخ دادن سناریوی فوق، ایران در بازاریابی برای فروش نفت تحریمی محدود خود احتمالا با مشکلات حادی مواجه شود. واقعیت آن است که اتکای ایران در دوران تحریم به خرید نفت توسط چینیها محرز است و در صورت ادامه شرایط کنونی یا افزایش سختگیری در اجرای تحریمهای نفتی، حضور روسها در بازار چین میتواند جا را برای ایران تنگتر از هر زمان دیگری کند، خصوصا آنکه یکی از مهمترین جذابیتهای نفت ایران برای پالایشگران چینی، قیمتهای پایین و تخفیف گسترده آن بوده و حالا نفت روسی با چنین ویژگی میتواند در اختیار آنها قرار بگیرد.
نزدیکی پوتین و شیجینپینگ در ماههای اخیر و امضای قراردادهای همکاری در زمینه انرژی مسکو را به همکاری نامحدود با پکن در بازار انرژی امیدوارتر کرده است، بهگونهای که از نظر بازار گاز نیز میتواند با خط لوله جدید قدرت سیبری و وعدههای چینیها، بخش قابل توجهی از بازار از دست رفته خود در اروپا را بازیابد. هندیها هم در سالهای اخیر همواره از منتقدان تحریم نفتی ایران بودهاند و با توجه به چرخش آشکار در سیاست خارجی هند، شاید چندان دور از انتظار نباشد که در صورت ادامه تحریمها علیه ایران، هند در میانه تغییر موازنه قوای جهانی به دنبال واردات نفت از ایران باشد. اما نزدیکی هرچه بیشتر روسها به هند، این احتمال را برای ایران دشوارتر میکند. همچنین در صورت احیای برجام و حتی بازگشت نفت ایران به بازار، این امر باز هم میتواند دشواریهایی برای ایران ایجاد کند؛ زیرا پالایشگران آسیایی به نفت ایران علاقهمندند و نفت ایران در اروپا طرفدار چندانی ندارد و حتی احیای برجام نیز شاید نتواند اروپاییها را از نظر سیاسی در موقعیتی قرار دهد که از ایران نفت وارد کنند.
در زمینه گازی نیز روسیه برای جایگزینی بازار در خطر بزرگی که در اروپا دارد، چشم و امید به مشتریانی چون اردوغان بسته که در سالهای اخیر به دنبال افزایش هر چه بیشتر خرید گاز از مسکو است و این امر موقعیت ایران در بازار ترکیه ( که بازار سنتی گاز ایران محسوب میشود ) را به شدت متزلزل میکند. همچنین پاکستان که زمانی قرار بود مشتری گازی ایران باشد، حالا قرار است از مسکو گاز تحویل بگیرد.شاید تهدید روسی علیه ایران در بازارهای آسیایی چندان جدی بهنظر نرسد و به هر روی ایران بتواند سهم خود را بالاخص در بازار نفت آسیا در صورت لغو تحریمها به دست آورد، اما بیتردید میتواند به تغییری کلیدی در تنوع مشتریان ایران و سطح روابط با مشتریان منجر شود.
منبع: دنیای اقتصاد