اقتصاد ایران

اسکناس‌ چه بلایی سر اقتصاد می‌آورد؟

اسکناس‌ یک ابزار پرداخت ساده است، اما حضور آن در اقتصاد هر کشور همواره با بحث‌های جدی در حوزه‌های تورم، ارزش پول ملی، مدیریت هزینه‌های دولت و تحول نظام بانکی همراه بوده است. شاید زمانی پول نقد، پادشاه اقتصاد محسوب می‌شد اما با توسعه بانکداری و ابزارهای پرداخت الکترونیکی، نقش وجه نقد به ظاهر کمرنگ‌تر شده است. با این حال، سهم واقعی اسکناس در کل نقدینگی و تأثیرگذاری آن بر مسیر تورم و قیمت‌ها همچنان اهمیت بالایی دارد. بنا بر آخرین گزارش بانک مرکزی تا اسفند ۱۴۰۳، با وجود گستردگی کارت‌های بانکی و ابزارهای مجازی، هنوز اسکناس حدود ۱.۸ درصد از کل نقدینگی کشور را تشکیل می‌دهد — عددی که در نگاه اول ناچیز، اما در واقع حامل پیام‌های اقتصادی مهمی است.

آمار و ابعاد نقدینگی در اقتصاد ایران

به گزارش به‌روزترین‌ها حجم کل نقدینگی کشور تا پایان اسفند ۱۴۰۳ به ۱۰,۱۶۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. این در حالی است که حجم اسکناس و مسکوکات در دست مردم برابر با ۱۷۹ هزار میلیارد تومان گزارش شده است. با یک مقایسه ساده درمی‌یابیم نسبت اسکناس به کل نقدینگی صرفاً ۱.۸ درصد است.

این سهم اندک پول نقد در مقایسه با دهه‌های گذشته (مثلاً دهه ۱۳۷۰ که بیش از ۷ درصد بود) نشان‌دهنده سه روند جدی است:

۱. رشد بانکداری اینترنتی و خدمات مالی دیجیتال

۲. افزایش تمایل مردم و کسب‌وکارها به نگهداری سپرده به جای پول فیزیک

۳. تلاش دولت برای کنترل و مدیریت نقدینگی خارج از نظام بانکی

تحلیل کارشناسان اقتصادی نیز حکایت از آن دارد که بخش عمده نقدینگی در ایران به شکل سپرده‌های جاری و بلندمدت نزد بانک‌ها نگهداری می‌شود و اسکناس صرفاً برای پرداخت‌های روزانه، نقل و انتقالات خرد و پاسخ به نیاز اضطراری جامعه کاربرد دارد.

تأثیر اسکناس بر تورم و ارزش پول

۱. تورم و رابطه با نقدینگی

پیش از هر چیز باید بدانیم که افزایش اسکناس تنها زمانی منجر به تورم می‌شود که با رشد بیش از حد پایه پولی و افزایش بدون پشتوانه نقدینگی همراه باشد. به بیان ساده‌تر، اگر دولت بدون توجه به رشد اقتصادی، اقدام به چاپ اسکناس جدید کند یا با حمایت‌های بی‌رویه از بانک‌ها، اعتبار بیشتری خلق کند، حجم کل پول در جامعه افزایش یافته و نتیجه آن جهش سطح عمومی قیمت‌ها خواهد بود.

مدل کلاسیک نظریه مقداری پول (MV = PY) این موضوع را توضیح می‌دهد: اگر تولید ملی (Y) رشد نکند اما حجم پول (M) بالا برود، قیمت‌ها (P) افزایشی خواهد شد مگر آنکه سرعت گردش پول (V) کاهش یابد که در عمل معمولاً چنین اتفاقی نمی‌افتد.

در سال‌های اخیر، تجربه چاپ اسکناس‌های درشت‌تر و تکیه بیشتر به ابزارهای پرداخت غیرنقدی، اگرچه مبادلات را ساده‌تر کرده، اما نتوانسته جلوی موج تورم را بگیرد؛ زیرا ریشه تورم در «رشد بی‌رویه نقدینگی» و «کسری بودجه دولت» است، نه در صرفاً انتشار فیزیکی پول.

۲. کاهش ارزش پول ملی

تورمِ بالا و کاهش ارزش ریال، دولت را ناگزیر از چاپ اسکناس‌های با ارقام بالاتر (مانند ایران‌چک‌های ۵۰۰ هزار تومانی) کرده است. این موضوع از یک‌سو کارکرد فنی دارد و نقل و انتقال پول را در جامعه ساده‌تر می‌کند؛ اما جنبه روانی مهمی نیز دارد. مردم با دیدن اسکناس‌هایی با صفرهای بیشتر، نسبت به قدرت خرید پول و ثبات اقتصادی حساس‌تر می‌شوند. تجربه سایر کشورها مثل ترکیه و ونزوئلا نشان داده که چاپ اسکناس‌های بزرگ‌تر، اگرچه فرایند خرید را ساده می‌کند اما بدون مهار تورم، نشانه آشکاری از کاهش ارزش پول ملی است و اعتماد عمومی به پول محلی را کاهش می‌دهد.

هزینه‌های چاپ و مدیریت پول نقد

چاپ اسکناس برای دولت بدون هزینه نیست. روند چاپ، توزیع، نگهداری و امحاء اسکناس‌های فرسوده، میلیاردها تومان بار مالی بر بودجه عمومی تحمیل می‌کند. نکته جالب اینکه در برخی موارد (به ویژه در کشورهای با تورم بالا) هزینه چاپ یک قطعه اسکناس از ارزش اسمی آن پیشی می‌گیرد! به همین دلیل کشورهای پیشرفته تا حد امکان به سمت حذف اسکناس‌های کوچک و استفاده از کارت‌های بانکی و کیف پول‌های دیجیتال حرکت کرده‌اند.

در ایران نیز با کاهش سهم پول نقد در کل نقدینگی و توسعه بانکداری غیرحضوری، بانک مرکزی توانسته بخشی از این هزینه‌ها را مدیریت کند. همچنین امحاء به‌موقع اسکناس‌های کهنه و استفاده از فناوری‌های جدید در چاپ (مثل اسکناس‌های پلیمری) جزو سیاست‌های روز بانک مرکزی است.

پایه پولی و نظام بانکی

پایه پولی شامل اسکناس‌ های در دست مردم، ذخایر بانک‌ها نزد بانک مرکزی و پول نقد در بانک‌ها است. افزایش پایه پولی، به هر دلیلی (شامل رشد حمایت‌های دولت، پرداخت بدهی دولت از محل منابع بانک مرکزی یا حتی چاپ فیزیکی پول)، محرک اصلی رشد نقدینگی و تورم است.

در ساختار فعلی، مردم پول نقد کمی در دست دارند و بخش عمده نقدینگی به‌صورت سپرده در بانک‌ها گردش دارد. این یعنی بانک‌ها با استفاده از ذخیره قانونی و ضریب فزاینده بانکی، می‌توانند چندین برابر ذخایر پایه پولی، نقدینگی خلق کنند. بنابراین سیاست‌گذاری پایه پولی و کنترل ضریب فزاینده نقدینگی از مهم‌ترین اهرم‌های دولت و بانک مرکزی برای مهار یا تشدید تورم است.

تجربه بین‌المللی و چاپ پول در اقتصادهای دیگر

اغلب کشورها، به ویژه اقتصادهای باثبات، سبد متنوعی از اسکناس‌ها (درشت و خرد) دارند. در کشورهای اروپایی و آمریکایی، سهم پول نقد اغلب کمتر از ۱۰ درصد نقدینگی است و مابقی به‌صورت اعتبارات بانکی یا سپرده‌های غیردیداری حفظ می‌شود. اما در کشورهایی که دچار تورم مزمن هستند، اتفاقاً شاهد چاپ اسکناس‌های با ارقام نجومی و حتی بی‌ارزش شدن پول ملی بوده‌ایم.

تجربه کشورهای مثل زیمبابوه، ونزوئلا و پیش‌تر آلمان نشان می‌دهد که چاپ اسکناس و گردش بی‌رویه نقدینگی بدون پشتوانه، می‌تواند حتی به فروپاشی ارزش پول و نابودی پس‌انداز خانوارها منجر شود. بنابراین، صرف انتشار اسکناس جدید نه تنها چاره‌ساز نیست، بلکه باید همزمان با اصلاح ساختار مالی دولت، افزایش تولید و مدیریت پایه پولی پیش برود.

نکته مهم – راه حل چیست؟

  • اولویت اصلی اقتصاددانان بر مهار رشد نقدینگی و نه محدودسازی چاپ اسکناس است.
  • انضباط مالی دولت، حذف کسری بودجه ساختاری و محدودسازی حمایت‌های بی‌پشتوانه از بانک‌ها کلیدی‌ترین شیوه کنترل تورم و حفظ ارزش پول ملی است.
  • توسعه ابزارهای پرداخت غیرنقدی و ترویج اقتصاد دیجیتال نه تنها هزینه‌های چاپ و توزیع پول نقد را کاهش می‌دهد، بلکه شفافیت مالی و امکان رصد گردش پول را نیز افزایش می‌دهد.
  • نقش‌آفرینی بانک مرکزی در کنترل ضریب فزاینده نقدینگی، مدیریت صحیح پایه پولی و اصلاح سیاست‌های مالیاتی عوامل بنیادین ثبات اقتصاد خواهد بود.

بررسی سهم پایین پول نقد نزد مردم هر چند بیانگر تغییر در عادت‌های اقتصادی و نفوذ گسترده بانکداری الکترونیک است، اما اساساً کنترل نقدینگی، اصلاح نظام بانکی و انضباط مالی دولت است که اقتصاد ایران را از بحران ارزش پول و تورم نجات می‌دهد. چاپ اسکناس‌ های درشت نه تهدید است و نه راهکار، بلکه صرفاً واکنش فنی به نیاز مبادلات روزمره محسوب می‌شود. نسخه نجات اقتصاد ایران مثل همه دنیا، اصلاح بودجه دولت، رشد تولید و کنترل پایه پولی است.

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا