اکرمی: جنتی و هاشمی باید با هم حرف بزنند
انتخابات مجلس خبرگان رهبری نزدیک است. بفرمایید به نظر شما این دوره از انتخابات مجلس خبرگان متفاوت از دوره گذشته است یا خیر؟
خیر، ما در برگزاری انتخابات مجلس خبرگان رهبری تازه کار نیستیم فقط این دفعه انتخابات مجلس خبرگان با انتخابات مجلس شورای اسلامی همزمان برگزار میشود و حتما مردم با شور بیشتری پای صندوقهای رای حضور پیدا خواهند کرد، ضمن آنکه عدهای از اعضای مجلس خبرگان رهبری به رحمت ایزدی رفتند و یقینا عدهای جدید وارد مجلس خبرگان خواهند شد. این افراد جدید به نظرم جامعه طلاب تحصیلکرده در دانشگاهها هستند که از لحاظ علمی رشد کمی و کیفی دارند، در واقع یک مقداری جوانترها و تحصیلکردگان دانشگاهی – حوزهای به مجلس خبرگان رهبری راه پیدا میکنند که شاید تحولی این طوری اتفاق بیفتد ولی تحول دیگری رخ نمیدهد.
انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲ وقتی برگزار شد تغییر ذائقه سیاسی مردم را به اعتدالگرایی نشان داد. فکر میکنید این مساله بر انتخابات مجلس خبرگان رهبری تاثیر داشته باشد؟
خیر اصلا، اینها مقولههای جدا از هم هستند و هر مقولهای جای خود را دارد. عرض میکنم ممکن است از نظر سن و سال در مجلس خبرگان تفاوتی به وجود بیاید چون شاید چهرههای جوانتر دانشگاهی که در حوزه هم امتحان دادهاند و قبول شدند به این مجلس راه پیدا کنند ولی بعید است در ۹۰ نفری که میخواهند انتخاب کنند خیلی تغییر به وجود آید.
آقای هاشمی برای ورود به انتخابات مجلس خبرگان اعلام آمادگی کرده است اما این اعلام آمادگی او یکسری واکنشها را در پی داشت، بهنظر شما چرا این اتفاق افتاد؟
واکنش نسبت به غیر آقای هاشمی هم وجود دارد. بگومگوها در جامعه زنده همچون جامعه ایران طبیعی است. جامعه زنده قیل و قال و بگومگو دارد. متأسفانه در کشور ما کرسیهای آزاداندیشی واقعی نیست که بنشینیم مطالب را به یکدیگر تفهیم کنیم و توضیح دهیم و برای یکدیگر مسائل را بشکافیم. مصداقش در توافق هستهای است که یکی از فواید مذاکرات ظرف ۲۲ ماه گذشته حساسکردن مردم به این مساله بود، امروز که توافق انجام گرفت مراحلی دارد که باید بیشتر تحلیل شود منتها ما گرفتار رودربایستی هستیم.
راست و درستی که مصلحت کشور است بازگو نمیشود، بنابراین عدهای سردرگمند، عدهای قبول و عدهای توافق را رد میکنند در حالی که اگر بنشینیم و مساله را باز کنیم، می بینیم بین صفر و صد و سقف و کف یک توافقی را پذیرفتیم. میتوانستیم کل مذاکره را رد کنیم. این حالت تشدید تهدیدها و تحریم را در پی داشت اما الان که به توافق رسیدیم نظام تحریم ترک خورد و تهدید هم به حداقل رسید. بالاخره در یک مرحله خاصی هستیم که بین بد و بدتر انتخاب شد، بدتر یعنی تشدید تهدید و تحریم، بد یعنی به حداقل رساندن تهدید و فشار و تشدید فشار، تا جامعه یک تکانی بخورد و حرکتی کند. اول مذاکره شاید خیلیها نسبت به آمریکا روی خوش نشان میدادند اما الان یقینا نگاهها این نیست. خیلیها فهمیدند آمریکا زیاده طلب است و هرچه روی زیادهروی و نفاقشان کار کنیم، به مردم آگاهی دادیم و افشاگری کردیم ولی به شرطی که در داخل هم کارهای خود را انجام دهیم.
حالا مصداق کرسیهای آزاداندیشی را چگونه میتوان به انتخابات مجلس خبرگان و اختلافات مربوط به حضور آقای هاشمی در این عرصه تسری داد؟
خبرگان هم همین طور است. به نظرم کسی که استقلال ایران، قانون اساسی جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و رهبری را قبول دارد باید او را بپذیریم و او را به جامعه عرضه کنیم تا اگر جامعه خواست به او رای دهد و اگر هم نخواست رای ندهد.
جامعتین که بهصورت سنتی همیشه لیست مجلس خبرگان را ارائه میدهد، امروز میان اعضایش یک نوعی اختلاف نظر روی حضور آقای هاشمی در لیست یا عدم حضور او در لیست وجود دارد؟
حتما وجود دارد. ما باید اختلافنظر را بپذیریم. اختلاف افراد را باید قبول کنیم اما معیار قانون و رهبری است. کسی که قانون و رهبری را قبول دارد باید او را پذیرفت وگرنه اگر کسی بگوید این باید قبل از انقلاب زندان رفته باشد در انقلاب هم جزو خط مقدم باشد، الان از ابتدای انقلاب تاکنون نزدیک به ۳۷ سال میگذرد پس یک جوان ۴۰ ساله چطور ممکن است که چنین تجاربی را داشته باشد.
اگر آقای هاشمی در لیست جامعتین قرار نگیرد؟
اگر نگیرد اتفاقی نیفتاده است، مثل انتخابات ریاستجمهوری که داوطلب شد و شورای نگهبان صلاحیتش را تایید نکرد، چه شد؟ آسمان به زمین آمد؟ قضایا را نباید خیلی بزرگ کرد. آقای احمدینژاد نیز یازده روز رفت خانه نشست. فکر کرد آسمان به زمین میرسد. یازده نفر هم به سراغش نرفتند. اینها را مقابل دیدگانمان قرار دهیم و بهعنوان تجربه قبول کنیم.
آقای هاشمی همین الان که سال آخر مجلس خبرگان رهبری است نمیخواست کاندیدا شود اما به اصرار رهبری داوطلب شد یا در مجلس خبرگان او رئیس نشد و آیتالله مهدویکنی رئیس شد، آیا آسمان به زمین آمد؟ پس قضایا را باید در حد خودش دید و به مردم اطلاعرسانی کرد. امام(ره) فرمود: «انقلاب قائم به شخص نیست»؛ الان ۲۶ سال است که امام از دنیا رفته اما نظام جمهوری اسلامی ایران دارد کار خود را میکند چون انقلاب برای خودش یک معیارهایی فراتر از افراد دارد. این انقلاب خدایی و مهدوی و عاشورایی است.
اما اینکه آقای هاشمی در انتخابات مجلس خبرگان مانند ریاستجمهوری به دلیل سن ردصلاحیت شود چطور؟
کاری ندارم که به چه دلیل در انتخابات ریاستجمهوری ردصلاحیت شد ولی رد شد و این مساله هم مسلم است.
در انتخابات خبرگان هم رد شود اتفاقی نمیافتد؟
خیر.
اگر در لیست جامعتین قرار نگیرد و خود فهرست جداگانه دهد چطور؟
الان که نمیتوان گفت. یکی از اشکالات این است که شش ماه و هفت روز به انتخابات مجلس مانده است. نمیدانم شاید تا شش ماه دیگر اصلا برخیها نباشند ولی آنچه ما داریم به ظاهر نگاه میکنیم من برای آیتالله هاشمی شخصیت قائلم، البته او را بدون اشتباه نمیبینم. درباره دیگران هم عقیدهام همین طوراست، حتما آدمهای خوبی هستند اما بری از اشتباه نیستند. باید معدل گرفت ولی آقای هاشمی را برای مجلس خبرگان رهبری واجد شرایط میدانم، البته معیار نظر شورای نگهبان است که تایید صلاحیتها را انجام میدهد.
آقای جنتی این اواخر خیلی با آقای هاشمی تقابل داشت، ریشه اختلافات آقایان جنتی و هاشمی را در چه میدانید؟
همان جلسهای که اشاره کردم کرسی آزاداندیشی نیست که مثل اعضای خانواده دور هم بنشینیم مباحث اختلافی را طرح کنیم و به نتیجه برسیم. اصل انتخابات یک امر طبیعی است، دو نفر را نمیتوان پیدا کرد که خطوط سرانگشتانشان و منظورشان عین هم باشد. مطلب دوم اینکه باید جاذبه حداکثری و دافعه حداقلی داشت و به آن قانع بود. نباید دنبال صد باشیم، بلکه اگر معدل کسی قابل قبول بود او را بپذیریم که این مساله میتواند خیلی از مشکلات را حل کند. به نظرم آقایان جنتی و هاشمی باید با هم بنشینند و درباره دیدگاههایشان حرف بزنند.
آیا اینکه مباحث آنها به رسانهها و تریبونهای عمومی کشیده شود درست است؟
خیر، کار خوبی نیست. هر اختلافی که در جامعه تشنج ایجاد کند برای انقلاب اسلامی مفید نیست.
اگر آقای هاشمی در لیست جامعه قرار نگیرد و خودش لیست دهد میتواند با چهرههای اصلاحطلب کنار بیاید؟
کلمه اصلاحطلب یا اصولگرا جایی نیست که تعریف روشنی از آن واژهها شده باشد. اینها حرفهایی است که میزنیم چون تشکل و تحزب نداریم، بنابراین گرفتار این قضایا هستیم، هنگام انتخابات باید سراغ تحزب و تشکل برویم، باید آدمها را از جایی گزینش کنیم، آرام آرام بسازیم و برایشان وقت و کلاس بگذاریم تا بتوان گفت نگاه تشکیلاتی داریم.
چون نتیجه انتخابات ریاستجمهوری نشان داد ذائقه سیاسی مردم به سمت جریان اعتدالگرا است، اگر آقایان هاشمی، روحانی، سیدحسن خمینی و ناطقنوری بیایند در یک فهرست برای مجلس خبرگان قرار گیرند این اقبال عمومی را دارد؟
چه کسی میگوید آقای سیدحسن خمینی میخواهد داوطلب انتخابات مجلس خبرگان رهبری شود؟ چه کسی میگوید آقای ناطق میخواهد داوطلب شود؟ اینها همهاش حرفهای آدمهای بیکاری است که مینشینند و خیالبافی میکنند. این دو نفر مگر خودشان سخن از داوطلبشدن زدند؟ آقای هاشمی به صراحت این حرف را گفته اما آقای ناطق قطعا نیست و آقای سیدحسن خمینی را هم نمیدانم. بنابراین درست نیست که از جانب آنها حرف بزنیم.
اما نام آقای روحانی برای مجلس خبرگان مطرح است.
چرا نباشد؟
اگر نام رئیسجمهور در کنار آقای هاشمی در فهرست جداگانه قرار بگیرد چه اتفاقی میافتد؟
معلوم نیست. باید حوصله و صبر کرد. اولا باید دید ثبتنام میکنند یا خیر، بعد باید دید تایید صلاحیت میشوند یا خیر، مرحله سوم باید دید از مردم رای میگیرند یا خیر.
به نظر شما ترکیب مجلس خبرگان نسبت به حال حاضر عوض میشود؟
علم غیب ندارم ولی بسیار بعید میدانم که خیلی تفاوت کند. هرکسی در انتخابات مجلس خبرگان شرکت میکند. حتما باید این رهبر را قبول داشته باشد، بعد هم امیدواریم خدا عمر طولانی به حضرت آقا دهد که اصلا نوبت به انتخاب رهبر جدید نرسد.