تصویب برجام و الزامات حقوقی آن
حسین احمدی نیاز/ حقوقدان
همچنان که مقرر شده بود تا دولتهای 1+5 فرآیند قانونی شدن برجام را در درون سیستم و نظامهای حقوق داخلی خود مورد تصویب قرار دهند. در همین راستا مجلس ايران نيز اقدام به تشکیل کمیسیون ویژه برجام كرد. حساسیتها و انتظارات مطروحه نسبت به برجام امری طبیعی و لازم بوده است. همین حساسیت را نمایندگان کنکره آمریکا در زمان تصویب برجام داشتند.از دیگر سو نباید این واقعیت را انکار کرد که برجام در شرایطی تنظیم و امضا شد که فضای ارعاب، تهدید، تحریمهای گسترده و فشارهای اقتصادی بر ایران حاکم بود.اما با برجام فضای اجبار و تهدید برای رسیدگی به پرونده هسته ای به فضای همکاری و رضایت تبدیل شد. این موضوع در بسیاری از اسناد قابل توجه و مورد تاکید است.
اکنون باید دید تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی از چه الزامات حقوقیاي برخوردارخواهدبود.کارشناسان و حقوقدانان برجام را از چند منظر حقوق داخلی و حقوق بین المللي مورد بررسی قرار داده اند و این که حقوق داخلی برجام بر حقوق بین المللی برجام برتری دارد یا خیریا بالعکس را بررسي كرده اند .از منظر حقوق داخلی برجام در چارچوب قواعد حقوق اساسی وفق اصل 77 قانون اساسی در مجلس شورای اسلامی مورد تصویب و پس از تایید شورای نگهبان حسب ماده 9 قانون مدنی در حکم قانون داخلی قابلیت استناد خواهد داشت. در جنبه حقوق بین المللی باید برجام را از منظر کنوانسیون حقوق معاهدات و تعریف های مترتب بر آن مورد بررسی قرار داد. اینکه چه بخشي از عناصر کنوانسیون حقوق و معاهدات به عرفی شدن تبدیل شده یا نه، جای بحث دارد اما با در نظر گرفتن اینکه برخی عناصر این کنوانسیون قابل اعمال بر وضعیت برجام بوده، بحثی حقوقی است. از دیگر سو، آیا برجام معاهده محسوب میشود یا خیر؟ اکنون این موضوع مطرح است که اگر برجام معاهده نیست آیا می توان از ضوابط و شرایط کنوانسیون حقوق و معاهدات برای تفسیر آن بهره برد؟ تنها ابزار در اختیار، خود سند برجام است که باید مورد توجه قرار گیرد.واقعیت مسئله این است که برجام می تواند در درون خود تعهدات بسیار مهمی داشته باشد. در این راستا با دو دسته از تعهدات مواجه هستیم؛ دسته اول مفادی است که رنگ و لعاب سیاسی داشته و در یک فضای آزادی عمل سیاسی تنظیم شده و طبق ماهیت سیاسی طرف مقابل، قرارهایی گذاشته شده و با یک نگاه عملگرایانه مورد پذیرش قرار گرفته است و دسته دوم مفادی است که تعهداتی را با رنگ و لعاب حقوقی بیان می کند.بخش زیادی از تجهیزات هسته ای در دسته اول قابل طبقهبندی است. اینکه با توجه به ضرورتهای علمی وعملی و نیازهای عملی جمهوری اسلامی ایران چه میزان سانتریفیوژ به فعالیت خود ادامه دهد یا اینکه تاسیسات هستهای دارای چه کار ویژهای باشد، از جمله قول و قرارهای سیاسی میان طرفین است. البته به آن معنا نیست که عدول یا کنار گذاشتن هر یک از خط و مشیهای عملی تبعاتی نداشته باشد؛ اما در هیچ محضر قضایی نمیتوانید تضمین افزایش سانتریفیوژ یا تغییر ماهیت یک تاسیسات هسته ای را از سوی طرف مقابل داشته باشيد. از سوی دیگر براي تبيين برتري قوانين بينالمللي نسبت به قوانين داخلي بايد موضوع را يكبار بهصورت كلي در عرصه بينالمللي تبيين كرد و يكبار هم قواعد حاكم بينالمللي بر مذاكرات اخير را مورد توجه قرار داد.در پارهاي از كشورها اولويت با حقوق داخلي كشورهاست. به اين صورت كه اگر در حقوق داخلي كشوري مصوبه جديدتري نسبت به قوانين گذشته بينالمللي تصويب شود، قانون داخلي را اجرا ميكنند حتي اگر منجر به مسئوليت بينالمللي آنها بشود. در پارهاي از كشورهاي ديگر نيزموضوع كاملا بر عكس است، خصوصا در موضوع معاهدات بينالمللي. مثلا اگر معاهدهاي در آن كشور به تصويب برسد، ديگر پارلمان آن كشور نميتواند در قانون بعدي كه به تصويب ميرساند با معاهده قبلي بينالمللي موردتعارض قرار دهد.
در موضوع برجام بحث اولويت حقوق داخلي به حقوق بينالمللي ديگر مطرح نيست.در اين موضوع بحث اولويت تعهدات منشور ملل متحد مطرح است. هم ايران عضو منشور مللمتحد است و هم ايالات متحده آمريكا. ماده 25 منشور ملل متحد صراحت دارد كه قطعنامههاي شوراي امنيت را كشورهاي عضو بايد اجرا كنند. همچنين براساس ماده 103، منشور تأكيد دارد بر اينكه تعهدات ناشي از منشور بر هر تعهد بينالمللي ديگر اولويت دارد.اما موضوع مهم ديگر اين است كه تعهداتي كه قراربوده براي ايران و آمريكا ايجاد شود ذيل فصل 7 منشور ملل متحد است. در واقع درصورت نقض تعهدات بينالمللي در اين مورد ما با نقض يك تعهد فصل هفتمي مواجهيم كه منجر به مسئوليت سنگين بينالمللي ميشود، آن قسم از تکالیف حقوقی که در گذشته وجود داشته یا ایجاد شده و به هر نحوی از طریق سایر منابع حقوق بین الملل یا سایر اسناد و معاهدات در سند برجام بازتولید شده یا به منظور اجرایی شدن، پذیرفته شده است. به صورت مشخص میتوان به موضوع کد 3.1 اصلاحی اشاره کرد. از سال 2006 به بعد بحثی مطرح شد مبنی بر اینکه آیا ایران می تواند به صورت یکجانبه کد 3.1 اصلاحی را معلق کند یا نه؟
آژانس بین المللی انرژی اتمی تاکید داشته بر اساس ماده 39 موافقتنامه پادمان، امکان فسخ یا تعلیق یکجانبه وجود ندارد. . بنابراین مفاد تعهدآوری که جمهوری اسلامی ایران در گذشته پذیرفته بار دیگر در برجام بیان شده است. یا اینکه تعهد و عدم پیگیری سلاح های هسته ای فراتر از ان پی تی است که هم در قطعنامه 2231 و هم در برجام مورد تاکید مجدد قرار گرفته است. ایران نیز تعهد خود را نسبت به آن تایید کرده. این تعهد یکجانبه ای است که بر اساس اظهارات مقامات به صورت مکرر بیان شده و در برجام بازتولید شده است. درواقع برجام چیزی را ایجاد نمیکند، اما تایید فکت هایی است که در گذشته وجود داشته. شاید مهمترین تعهدی که مورد توجه قرار گرفته اجرای موقت پروتکل الحاقی و تصویب آن است. اجرای موقت نیز یکی از نقاط خاکستری حقوق اساسی ایران بود که در این راستا اجرای موقت معاهدههای بینالمللی تعیین تکلیف نشده است، اما به نظر میرسد قوه مجریه از اختیاراتی برخوردار بوده که بر اساس آن می تواند معاهداتی را تا زمان تصویب نهایی، به صورت موقت اجرا کند. البته باز به آن معنا نیست که مجلس نمیتواند دولت را به عدم اجرای موقت الزام کند، اما ممکن است عدم چنین الزامی از سوی مجلس در چارچوب مصالح اجرایی و سیاست خارجی برای اجرای موقت باشد.از دیگر سو ضرورت داردبه قصد و نیت طرفهای سند نیز توجه کنیم. در نهایت تفسیر برجام اصلی با طرف هاست.
از طرفی سندی که کمتر در ایران مورد توجه قرار گرفته، بیانیه سیاسی جمهوری اسلامی ایران بود که حین قطعنامه 2231 به عنوان سند شورای امنیت به ثبت رسید. در بیانیه سیاسی ایران آمده که سند برجام، بخشی از بسته سیاسی قول و قرارهایی است که در یک فرآیند سیاسی مورد پذیرش قرار گرفته است. در بند پنجم بیانیه سیاسی ایران آمده که جمهوری اسلامی ایران تاکید می کند که تعهدات داوطلبانه بوده و فقط آنها منوط به اجرای حسن نیت طرف مقابل، نسبت به آن پایبند بوده و اجرا میکنند. ایران تعهدی را به لحاظ حقوقی نپذیرفته است. در واقع عدم اعتماد در سوی میز مذاکره، ضرورت انعطاف عمل برای پاسخ را می طلبیده و طرفین خواسته اند برای آینده در صورت عدم هرگونه حسن نیت، سوءنیت، یا عدم پایبندی، انعطاف عمل بدون محدودیتهای حقوقی داشته باشند زیرا در حقوق بین الملل واکنش به عدم تعهدها دارای یک چارچوب است. دولتها علاقه ای نداشتند که در چارچوبهای مرسوم بین الملل خود را مقید کنند و آزادی عمل را با توجه به خاطرات و تجربیات گذشته نگه دارند. توازن اصلی است که در تنظیم سند برجام مورد توجه قرار داشت. درواقع طرفهای مقابل به نحوی تعهدات را چه در ارتباط با دامنه، چه کیفیت و چه ماهیت، به نحوی بپذیرند که به طور مشابه طرف ایرانی بپذیرد. شاید مطلوبیت حقوقی ایجاب می کرد سند برجام یک معاهده باشد. از این منظر که بخش اعظم تعهدات طرفهای مقابل باید در نظام حقوق داخلی اجرایی شود و این کیفیت می توانست آزادی عمل بسیار زیادی برای طرف ایرانی و ایجاد مبانی قانونی در اجرايی کردن تعهدات داشته باشد اما این اتفاق روی نداد زیرا باید در نظر گرفته شود که در فضای عدم پذیرش چنین ماهیتی در نظام حقوقی سایر کشورها، توازن با ورود قوای قانونگذار به هم نریزد تا در آینده انعطاف عمل ایران از نظر آزادی عمل به صورت برابر انجام شود.واقعیت مسئله این است که تصویب برجام می تواند ضامن منافع کشور باشد.و از ضرر و زیان بیشتر به کشور جلوگیری كند.
179/