پایان ١٥ روز فرار عاملان جنایت نیاوران
عاملان جنایت خانه شماره ٢ نیاوران پس از ١٥ روز فرار، درنهایت خودشان را تسلیم پلیس کردند. این زن و مرد، با انگیزهای مرموز، مادربزرگ و نوه را به قتل رساندند.
ساعت ٣٠: ١١ صبح روز ٢٣ آبان ماه امسال خبر دو جنایت مرموز در خانهای در نیاوران به کلانتری ١٢٣ نیاوران اعلام شد. پس از آن بود که ماموران راهی محل حادثه شدند تا موضوع را بررسی کنند. محل جنایت خانه شماره ٢ در خیابان جماران بود؛ در آن ماموران جنایی با جسد مردی جوان روبهرو شدند که غرق در خون روی زمین افتاده بود. کمی آن طرفتر زن میانسالی وجود داشت که او هم با ضربات چاقو به قتل رسیده بود. بررسیهای نخست نشان داد مرد ٢٩ ساله رسول نام دارد که به همراه مادربزرگ ٧٠ سالهاش به نام مریم قربانی یک جنایت هولناک شدهاند. در ادامه بررسیها مشخص شد که رسول، نوه دختری مریم بوده که در طبقه اول زندگی میکرده و مریم نیز در طبقه دوم سکونت داشته است.
بنابراین پروندهای دراینباره تشکیل و به دستور بازپرس شعبه ششم دادسرای ناحیه ٢٧ تهران، برای رسیدگی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران قرار گفت.
ردپای همسر مقتول در جنایت
پدر مقتول که پس از تماس تلفنی پسرش به محل حادثه رفته و پس از ورود به ساختمان با جسد فرزندش روبهرو شده بود، در اظهاراتش به کارآگاهان گفت: «پسرم شب گذشته در خانه ما حضور داشت و صبح روز حادثه برای تعویض لباسهای خود و رفتن به محل کارش به خانه خودشان رفت. اما با من تماس گرفت و گفت که همسرش به نام آذر در خانه است؛ اما در ورودی را از داخل قفل کرده است. رسول و آذر از حدود یکسال پیش با یکدیگر ازدواج کرده و از همان ابتدا اختلافات شدیدی با یکدیگر پیدا کرده بودند. به همین دلیل تصمیم به متارکه داشتند. در این مدت نیز پسرم به تنهایی در طبقه اول خانه مادربزرگش زندگی میکرد. زمانیکه رسول با من تماس گرفت و گفت که آذر به خانهاش آمده اما در را از داخل قفل کرده و اجازه ورود به او را نمیدهد، به خانه رسول رفتم تا مانع از درگیری دوباره آنها شوم ولي زمانیکه وارد خانه شدم با جسد پسرم در داخل خانه و جسد مادربزرگش در راهپله روبهرو شدم.»
باتوجه به اظهارات پدر مقتول و بررسیهای در ورودی خانه مقتول، کارآگاهان اطمینان پیدا کردند که مرد جوان پس از تخریب در ورودی به داخل خانه ورود پیدا کرده و با فرد یا افرادی درگیر شده که به علت اصابت ضربات چاقو به ناحیه گردن و سایر قسمتهای بدن به قتل رسیده است.
تسلیم شدن
بنابراین کارآگاهان به محل سکونت آذر در همان نزدیکی محل جنایت در منطقه جماران مراجعه و اطلاع پیدا کردند که آذر همزمان با وقوع جنایت متواری شده است. در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که آذر به همراه یکی از بستگان نزدیک مقتول به نام امیر از تهران خارج و هر دو نفر به شهرهای شمالی کشور متواری شدهاند. در شرایطی که تحقیقات پلیسی برای شناسایی مخفیگاه متهمان در شهرهای شمالی کشور در دستور کار اداره دهم قرار داشت، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که آذر و امیر برای تهیه پول به تهران مراجعه کردهاند که بلافاصله محل تردد هر دو نفر آنها در منطقه دارآباد شناسایی شد. اما سرانجام ساعت ١١ روز هفتم آذر ماه این دو متهم، خود را تسلیم پلیس کردند و دستگیر شدند.
اعتراف به جنایت
با آغاز تحقیقات هر دو متهم به درگیری با مقتول و قتل او و همچنین ارتکاب جنایت دوم اعتراف کردند. در اعترافات این زن و مرد مشخص شد که مقتول پس از تخریب در ورودی واحد طبقه اول، وارد خانه شده و با آذر درگیر شده است. در همین زمان مقتول متوجه حضور امیر در خانه شده و با او نیز درگیر میشود؛ اما امیر با ضربات چاقو وی را به قتل میرساند. مادربزرگ مقتول که با شنیدن صدای درگیری، از طبقه دوم به طبقه پایین آمده و در راه پلهها ایستاده بود، آذر و امیر را مشاهده و هر دو نفر آنها را شناسایی میکند که او نیز به همین علت از سوی متهمان به قتل میرسد. درنهایت هر دو متهم پس از ارتکاب دو جنایت، با خودرو پژو پرشیا متعلق به شوهر آذر از محل جنایت متواری میشوند.
سرهنگ آریا حاجیزاده، معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران، درباره این پرونده گفت: «تحقیقات درباره این پرونده در مراحل مقدماتی قرار دارد و هر دو متهم درباره علت حضورشان در محل سکونت مقتول اظهارات متناقضی بیان میکنند. بنابراین با اعتراف هر دو متهم به ارتکاب و مشارکت در هر دو جنایت، قرار بازداشت موقت از سوی مقام قضایی برای هر دو نفر صادر و متهمان برای انجام تحقیقات تکمیلی در اختیار اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفتهاند.»
جلسه بازپرسی
صبح دیروز این زن و مرد جنایتکار با انتقال به شعبه ششم دادسرای جنایی تهران در جلسه بازپرسی خود، به سوالات قاضی مدیرروستا پاسخ دادند. زن جوان درباره اتهام خود به بازپرس گفت: «من و رسول اختلافات زیادی با هم داشتیم. رسول یکبار به من خیانت کرده بود و من متوجه شدم که با دختری در ارتباط است. بعد از آن هر روز با هم دعوا داشتیم و من میخواستم از این مرد جدا شوم. تا اینکه روز حادثه پسرعموی شوهرم به نام امیر به خانه ما آمد تا با هم صحبت کنیم. همان لحظه رسول از راه رسید و میخواست در را باز کند. اما من در را قفل کرده بودم. برای همین نمیتوانست در را باز کند. او شروع کرد به داد و فریاد که امیر در را باز کرد. بعد از آن رسول داخل خانه آمد و با من درگیر شد. من هم چاقویی را برداشتم و چند ضربه به او زدم. در همین لحظه امیر هم با چاقو ضربهای به رسول زد. همانجا بود که مادربزرگ شوهرم از طبقه دوم به خانه ما آمد و با دیدن این صحنه مجبور به قتل او هم شدیم. بعد از جنایت با خودروی پژوی شوهرم فرار کردیم و بعد با تاکسی به ساری رفتیم. بعد به تهران آمدیم موضوع را با پدرم درمیان گذاشتم و با امیر خود را تسلیم پلیس
کردیم.»
در ادامه امیر نیز به بازپرس گفت: «مدتی بود آذر با شوهرش اختلاف داشت. او میخواست جدا شود. برای همین روز حادثه برای صحبت کردن به خانه آنها رفتم تا با آذر صحبت کنم. آن زمان رسول در خانه نبود و من میخواستم با آذر در رابطه با جدا شدنش صحبت کنم. ما اول با هم در بیرون از خانه قرار گذاشتیم. آذر با خودروی شوهرش به دنبال من آمد و با هم شیرکاکائو خریدیم. بعد هم به خانه رفتیم که رسول از راه رسید. او داد و فریاد به راه انداخته بود و میخواست قفلساز بیاورد تا در را باز کند. برای همین در را باز کردم و گفتم چرا داد میزنی. من دست او را گرفتم و به داخل خانه بردم. پشت در آذر ایستاده بود که با ضربات چاقو رسول را زخمی کرد. او روی زمین افتاده بود که من هم ضربهای به گردن رسول زدم. بعد از آن هم مادربزرگ رسول به خانه آمد که آذر او را هم به قتل رساند.»
امیر در مورد ارتباطش با آذر گفت: «من هم ارتباط خاصی با آذر نداشتم و روز حادثه هم تنها برای صحبت کردن با آذر به خانه آنها رفتم و هیچ قصد دیگری نداشتم.»
در پایان این جلسه بازپرسی قاضی مدیر روستا دستور بازداشت متهمان را صادر کرد و آنها با قرار قانونی روانه زندان شدند. همچنین به خاطر اظهارات ضد و نقیض متهمان تحقیقات در این رابطه همچنان
ادامه دارد.
179/