درباره «اقتصاد توجه» (+عکس)
موبنا؛ رکسانا دانیالی – یک اصل کلی در اقتصاد وجود دارد که به عقیده بسیاری از متخصصین این حیطه کاری، قلب تپنده آن به شمار می رود: “کمیابی”
همانطور که می دانید ساده ترین مفهوم کمیابی، عرضه محدود یک محصول محسوب می شود. در واقع منابع کافی به منظور تامین تقاضای موجود برای کالایی خاص وجود نخواهد داشت. همه ما تاکنون بارها با این مفهوم رو به رو شده ایم. وقتی میوه ای در فروشگاه ها باقی نمانده، ساعت ها انتظار برای خرید جدیدترین مدل آیفون و یا زمانی که می خواهیم به کلاس یوگا برویم اما تنها یک ساعت فرصت داریم، اینها همگی نمونه هایی از کمیابی و کمبود هستند. حال یک بازاریاب را نظر بگیرید. این دسته از افراد نیز با تلاش برای جلب نظر مخاطبان و رقابت با هزاران کسب و کار دیگر، به نوعی در حال تجربه مفهوم کمیابی هستند.
هرچند ممکن است این موضوع همچون جنگی دائمی به نظر برسد، اما لازم به ذکر است که کمیابی و کمبود همیشه هم چیز بدی نبوده و نخواهد بود. کمبود از جمله مهم ترین فاکتورهایی است که اقتصاد را کنترل کرده و برای کالا یا خدمات قیمت تعیین می کند. بدون مفهوم کمیابی، هیچ یک از مردم برای محصول مورد نیاز خود هزینه ای پرداخت نخواهند کرد. درست مانند آن است که یک عرضه بی نهایت از همه چیز وجود داشته باشد. به تبع در چنین شرایطی هیچ کس قادر به درآمد زایی نیست و در نتیجه نمی توان به تبادل کالا و خدمات پرداخت. باید بدانیم که ذات کمیابی منابع، به هیچ عنوان مفهومی ترسناک نخواهد بود. حتی اگر این کمیابی مربوط به توجه و جلب نظر مخاطبان و مشتریان باشد.
کمیابی توجه
در سال های اخیر، گسترش و پیشرفت روز افزون تکنولوژی و به خصوص تقویت ارتباط در محیط های مجازی سبب ایجاد نبردی اساسی برای “توجه” شده است. امروزه تقاضای توجه راه خود را به دنیای اقتصاد و کسب و کارهای مختلف نیز باز کرده است. برای مثال بازاریابان؛ پیش از آن که مخاطب ویدئوی بعدی را مشاهده کند به دنبال جلب بیشتر توجه وی هستند. متاسفانه طی 15 سال گذشته، میانگین مدت زمانی که یک فرد می تواند توجه خود را به موضوعی خاص معطوف کند از 12 ثانیه به 8 ثانیه کاهش یافته است. متخصصین معتقد هستند که این افت ملموس، تا اندازه زیادی از افزایش تقاضا برای جلب نظر افراد (به خصوص توسط کسب و کارهای مختلف) تاثیر پذیرفته است.
در هر صورت بازاریابان و کسب و کارهای مختلف نیازمند جلب توجه هستند. اگر هیچ مخاطبی نباشد که به یک مجموعه کاری و محصولات آن تمایل نشان دهد، تمامی سختی های راه اندازی و توسعه آن کسب و کار بی معنی خواهد شد. پس باید چه کاری انجام داد؟ آن هم در دنیایی که ممکن است هزاران هزار رقیب قدرتمند با سرعتی معادل سرعت شما در حرکت به سوی موفقیت باشند؟ تنها لازم است بدانید که استرس و نگرانی از این رقابت تنگاتنگ برای جلب توجه مخاطبان، برای شما فایده ای ندارد. پیش از هر گونه اقدامی نخست باید آرامش خود را حفظ کرده و قدم هایی اصولی بردارید. برای مثال یک فرد طی روز به طور میانگین 85 ایمیل تبلیغاتی دریافت می کند که البته رقم بالایی نیز هست و بخش اعظم آن را ایمیل های بازاریابی شامل می شوند. اما جالب است بدانید که نرخ کلیک و استقبال از این ایمیل ها فقط و فقط 1.5 درصد گزارش شده است. این بدین معناست که اگر به 10،000 نفر ایمیل بزنیم، به طور متوسط 150 کلیک ثبت خواهد شد. از طرفی همانطور که می دانید برای دست یابی به موفقیت و اهداف منحصر به فرد هر کسب و کاری، 150 کلیک کافی نخواهد بود. بسیاری از بازاریابان برای حل این مشکل، ایمیل های بیشتری را ارسال می کنند. این افزایش ارسال ایمیل های کاری چه معنایی دارد؟ ایمیل های بیشتر معادل با تقاضای فراوان توجه در مدت زمانی کوتاه و به دنبال آن عرضه کمتر توجه در بلند مدت خواهد بود. در واقع بدون آن که بدانید، مجددا به نقطه شروع خود باز خواهید گشت و مرتب در یک چرخه معیوب دور خواهید زد.
حال با علم به موارد مذکور، راه حل این مشکل چیست؟ آیا باید سکوت پیشه کرد؟ قطعا خیر! زیرا هر کارآفرینی برای اداره کسب و کار خود نیازمند جلب توجه مخاطب خواهد بود. پاسخ در چگونگی به دست آوردن توجه نهفته است. شاید مهم ترین گام در این راستا، ایجاد روابطی مستحکم و با کیفیت میان کسب و کار و مخاطبان باشد. مخاطب باید به شما اعتماد کند و این اعتماد با تمرکز مطلق بر سطح درآمد مجموعه به دست نخواهد آمد. در گام بعدی و پس از جلب توجه نسبی مخاطب، باید قادر به حفظ و نگه داری از آن باشید. این هدف نیز جز با ساخت رابطه ای صادقانه و حرفه ای میسر نخواهد شد. به علایق شخصی هر کدام از مخاطبان خود اهمیت دهید و تحت هر شرایطی پذیرای انتقادات آنها باشید. با پیشرفت روز افزون در صنایع مختلف، سرمایه گذاری بر سلیقه و نظر شخصی تک تک مخاطبان نیز اهمیت به سزایی یافته است. زمان آن رسیده است که هر دسته از مشتریان کسب و کار را به دقت مورد آنالیز قرار داده و به تقویت نقاط ضعف و قدرت مجموعه خود بپردازید. این مفهوم چیزی نیست جز “بازاریابی شخصی سازی شده”!
بازاریابی شخصی یا اختصاصی در ابتدا با ارسال ایمیل های تبلیغاتی که محتوی نام گیرنده در متن خود بودند، آغاز شد. این ایده به طرز شگفت انگیزی موفق واقع شد زیرا مخاطبان با مشاهده نام خود در ابتدای متن ایمیل، به طور ناخودآگاه یک ارتباط صمیمانه میان خودشان و کسب و کار احساس کرده و آن را تمجید می کردند. به طور کلی امروزه ایمیل های حاوی نام مخاطب نسبت به انواع قدیمی، بسیار موثر تر هستند و 14 درصد شانس کلیک بالاتری دارند. یقینا آینده بازایابی در گرو محتواهای شخصی سازی شده برای افزایش عرضه توجه و ایجاد روابط اصولی میان اعضای یک تیم کاری با مخاطبان خود خواهد بود.
منبع: پول نیوز