نمایش فیلمهای خارجی در سالنهای سینماهای ایران پس از سه دهه
موبنا – سیاستگذاران و مدیران ارشد دولت یازدهم در حوزه فرهنگی، خیز تازهای برداشتهاند تا فیلمهای سینمایی غیرایرانی پس از سه دهه به صورت همزمان با دیگر نقاط جهان در ایران نیز به نمایش درآیند؛ طرحی که اگرچه مخالفانی از بدنه فیلمساز کشور دارد اما مجموعه سینمای کشور سالها بر آن تاکید داشتهاند و عدم تحققش، محروم کردن سینماداران از درآمد قابل توجه این بخش است.
در همه نقاط دنیا، فیلمهای خارجی سهم قابل توجهی از اکران را برعهده دارند و شاید فقط دو کشور از این قاعده مستثنی باشند؛ هند و آمریکا. مردم هند سلیقه منحصر به فردی دارند و عمده سالنهای سینمای هند نیز متمرکز بر پخش فیلم هندی است اما در آمریکا به عنوان دارنده بزرگترین صنعت سینمای جهان، شرایط به گونه دیگری است.
ایالات متحده آمریکا با بیش از چهل هزار سالن سینما از مجموع حدود 150 هزار سالن سینمای جهان و همچنین عناوین تولیدی فیلمهای سینماییاش که در طول هر سال چهاررقمی میشود، آنچنان ظرفیت عظیمی را در اختیار دارد که اکران چند صد فیلم سایر کشورها و محصولات مشترک با تعداد مشخصی سالن، نمود آنچنان پررنگی در این کشور ندارد.
سوای این دو کشور، هیچ نقطه جغرافیایی را نمیتوان یافت که سهم قابل توجهی از اکران را به تولیدات سایر کشورها اعم از تولیدات سینمای آمریکا، اروپا و آسیا (کره جنوبی، ژاپن و چین) نداده باشد و در واقع شاید ایران یکی از انگشتشمار کشورهای دنیا باشد، که اقتصادی سالنهای سینمایش، صرفاً متکی بر محصولات داخلی است و بخش وسیعی از مردم کشور فیلمهای خارجی را تماشا میکنند اما نه به طریق قانونی و نه بر روی پرده سالنهای سینما!
این راه خطا دقیقاً در دوران آغاز شد که برخی از آن به اشتباه تحت عنوان «دوران طلایی سینما» یاد میکنند اما بدترین فجایع از جمله تعطیلی گروهی از سینما و آغاز منحنی سقوط فروش سینمای ایران در این دوران رقم خورد؛ دورانی که از سال 1363 آغاز شد و «تابناک» پیش از این به یک پرده از آن در گفت و گو با یکی از تهیه کنندگان فیلمهای خارجی اشاره کرده است.
در آن زمان برخوردی بسیار قهری با صاحبان آثار سینمایی خارجی در کشورمان شد و برخی از آنها در ساختمان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی شلاق خوردند تا بدین ترتیب به سختترین شیوه ممکن، ممنوعیت فیلمهای خارجی در جسم و ذهن برخی درج شود. این روایت تلخ را که «تابناک» پس از سالهای متمادی کالبدشکافی کرده بود را میتوانید از اینجا بخوانید.
حال مدیران فرهنگی دریافتهاند که اسلافشان چه اشتباهات بزرگی مرتکب شدهاند و با سرعت گرفتن افزایش شمار سالنهای سینمای کشور، در پی بازگرداندن فیلمهای سینمایی خارجی به چرخه اکران در کشورمان هستند، به گونهای که پس از بیش از سه دهه، بالاخره همزمان با اکران فیلمهای مهم و روز در سراسر دنیا، در ایران نیز این آثار با رعایت استانداردهای اخلاقی کشورمان اکران شود؛ اتفاقی که در اکثر کشورهای منطقه خاورمیانه نیز رخ میدهد.
آنچه باعث شده بتوان از جدیت تصمیم مسئولان فرهنگی دولت در باز کردن این گره سخن به میان آورد، در درچه اول سخنان حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیسجمهور و از اصلیترین تئوریسینهای دولت یازدهم است. آشنا یکشنبه پنج فروردین در همایش «اکران فیلم خارجی در ایران» گفت: «…از نوارهای بتاماکس تا ویاچاس، از سیدی تا بلوری، از اینترنت کمسرعت تا اینترنت پرسرعت، همگی در خدمت انتقال آخرین دستآوردهای هنری و صنعتی سینمای جهان به مردم بودهاند. صنعت و اقتصاد زیرزمینی تهیه، زیرنویس، دوبله کردن، تکثیر، توزیع، آرشیو و نقد سینمای خارجی بنا شدهاند. منتقدان در چهار دهه گذشته در مجلات تخصصی و عمومی در شرح و نقد فیلمهایی مینوشتهاند که مردم قانوناً مجاز به دیدن آنها نبودهاند. پس ما سیاست الزامآوری را اعمال کردهایم که برای هیچکس الزامآور نبوده است. این مصداق «تخصیص اکثر و استثنای مستهجن» در کلام علماست.»
آشنا در بخش دیگری از سخنرانیاش تاکید کرد: «…سیاست انزوا به عنوان یک راهبرد فرهنگی، دو سویه داشته است. این سیاست از یک سو مانع حضور سینمای ایران در جهان شده و از سوی دیگر تلاش کرده است که مانع از حضور سینمای جهان در ایران شود. این سیاست در ممانعت از رشد سینمای غیرجشنوارهای ایران در جهان کاملاً موفق بوده است و در ممانعت از حضور سینمای جهان در زیستجهان ایرانی کاملاً شکست خورده است. همه مسأله این است که گروهی نخواستند ایرانیان، دنیای بیرون را از زاویهای متفاوت از زاویه نگاه ایشان ببینند، اما موفق نشدند. این سیاست در قبال کتاب، مجله، ادبیات و سایر محصولات فرهنگی نیز اعمال شده است لیکن هرگز مردم را از دسترسی به بخشهای زیادی از تولید فرهنگی خارجی بازنداشته است. لیکن این ناکامی به عدم رشد سینمای ایران در جهان، حضور غیرشفاف سینمای جهان در ایران، شکلگیری اقتصاد غیررسمی فیلم، شکلگیری ذائقه و عادات فرهنگی نامناسب در مردم از جمله عادت کردن به دیدن فیلم غیرمجاز، و در دسترس قرار گرفتن سخیفترین بخش سینمای خارجی در ایران منتهی شد…»
اما شاید مهمترین بخش سخنان آشنا که میتواند راهبرد دولت را به تصویر کشیده باد، در این چند پارگراف خلاصه شده است: «اتخاذ و عملی کردن سیاست اکران فیلم خارجی مانند هر سیاست دیگری دارای ابعاد و آثار متفاوتی است. این اقدام میتواند به افزایش گرایش مخاطبان سینما به این هنر و آشتی آنها با سینما منتهی شود. از حیث محتوی، ورود و اکران فیلمهای خارجی به توسعه و تنوع ژانرهای تولید فیلم در کشور کمک کند و از طریق افزایش انتخاب تماشاگران به رغبت بیشتر آنان به سینما یاری رساند.
رفع انحصار اکران از دیگر فواید این سیاست است. اکران فیلمهای خارجی نه تنها از طریق مقایسه شدن فیلمهای استاندارد و با کیفیت جهانی با فیلمهای ایرانی میتواند به تولید و توزیع و ارتقا سطح سواد بصری مخاطب کمک کند بلکه میتواند باعث افزایش کیفیت تولیدات داخلی نیز بشود و تهیهکنندگان را به رعایت اصول کیفی فیلمسازی الزام بیشتری بخشد. در عین حال میتوان با اکران رسمی فیلمهای خارجی سود حاصل از گردش مالی آن را در اقتصاد به جریان انداخت و از قاچاق فیلم توسط قاچاقچیان جلوگیری کرد.
در عین حال تجربه ورشکستگی سینما در دهه 1350، متعاقب ورود و اکران گسترده فیلمهای ارزان قیمت و بیکیفیت نشان میدهد که ملاحظاتی در این مورد باید رعایت شود. محدودیت و کمبود سالن و اختصاص سالنهای اندک موجود به فیلم خارجی نیز یکی از تهدیدهای بالقوه است که برای رفع آن باید تمهیداتی اندیشید که مهمترین آن، علاوه بر انتخاب مناسب و باکیفیت فیلمها، افزایش تعداد سالنهاست. موضوع کپی رایت نیز از مسایل جدی فیلمهای خارجی است. پخش بدون پرداخت کپی رایت میتواند تبعات حقوقی و اقتصادی و حتی سیاسی برای کشور داشته باشد. در صورت شکایت مالکان این فیلمها به کنوانسیون «برن» این کنوانسیون که موظف است به رعایت حقوق اعضای خود عمل کرده و استیفای حق کند.
با توجه به محدودیتهای مورد اشاره در عرصههای زیرساختی (کمبود سالن)، عرصه فرهنگی (عدم تناسب محتوا و فرم فیلمهای روز جهان با فرهنگ کشور)، عرصه حقوقی (عضو نبودن ایران در کنوانسیونهای مرتبط با کپی رایت) و همچنین عرصه مدیریتی (انتخاب فیلمهای بیکیفیت برای اکران) ضروری است که اتخاذ هر رویکردی در این خصوص با تمهیدات دقیق و کارشناسی در هر یک از بخشهای مورد اشاره باشد.
علاوه بر این، راهبرد اتخاذ شذه باید دارای انعطافپذیری باشد و قابلیت تطبیق با سایر عناصر زمانی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی را داشته باشد؛ به تعبیری اتخاذ یک راهبرد و برنامه اقدام (مثلا سهم بیست درصدی اکران خارجی) به شکل ثابت و مطلق نباشد و با توجه به مقتضیات نظام سینمایی کشور (مثلا فصول رونق و رکود اکران داخلی) قابل افزایش یا کاهش باشد. به عبارتی عصر قوانین و سیاستهای ثابت و سخت به پایان رسیده و زمان «تنظیمگری و مقرراتگذاری بهتر» فرارسیده است. انسانها، نهادها، ابزارها، ذائقهها و مرزها منعطف شدهاند، در نتیجه سیاستهای ناظر بر رفتار انسانها و تنظیمکننده ذائقهها و مصرف فرهنگی ایشان نمیتواند غیرمنعطف باشد.»
در همین همایش حجت الله ایوبی با اشاره به اینکه پیرامون مسئله اکران فیلمهای خارجی در سینمای ایران سازمان سینمایی به جمعبندی دقیقی نرسیده، یادآور شد: «اکران فیلمهای خارجی در سینمای کشور را نمیتوانیم نادیده بگیریم زیرا در جهان در طول سال 6 هزار فیلم سینمایی ساخته می شود که قطعاً در میان این تعداد فیلم آثار بسیار خوبی نیز تولید میشوند که جای دارد این آثار خوب در ایران نیز نمایش داده شوند.» و در ادامه به نوعی از سیاست دولت فرانسه از تولیدات ملی همزمان با اکران فیلمهای سایر کشورها خبر داد. آیا اکران جهانی فیلمها در ایران، از این دولت آغاز میشود؟ دور از انتظار نیست.
منبع: تابناک