وقتی «خیالبافی» یک تکنیک مؤثر میشود!
مجله آنلاین موبنا – ازآنجاییکه اساس خیالپردازی، امید به آینده و رویاهایی است که تصور دستیابی به آنها بسیار لذتبخش خواهد بود، میتوان از تکنیک گردش تخیل نیز برای پایان دادن به مشکلات خصوصاً در سطوح سازمانی و همچنین کسبوکارهای مختلف استفاده کرد.
نقشهبرداری ذهنی نیز نوعی دیگر از متدهای طوفان فکری است که نهتنها هیچگاه از مد نمیافتد، بلکه ارتباط تنگاتنگی نیز با تکنیک گردش تخیل دارد. در این روش که در راستای ایده پردازی مورداستفاده قرار میگیرد، فرد از تمامی ایدههای ورودی به مغز خود یادداشتبرداری خواهد کرد. بدون آنکه قضاوتی صورت بگیرد، ایدهها لیست میشوند و هیچکدام از آنها هرچند هم که عجیب به نظر بیایند، حذف نخواهند شد.
ازآنجاییکه دو تکنیک گردش تخیل و نقشهبرداری ذهنی با مفاهیمی غیرمادی سروکار دارند، ممکن است بسیاری از افراد در کارایی آنها دچار تردید شوند. اما باید توجه داشت که گردش تخیل میتواند خلاقیت را به درجه بالایی از شکوفایی هدایت کند. شمار زیادی از ایدههای بکر و نوآورانه طی روند خیالپردازی هنگام رانندگی، پیادهروی و یا حتی زمان استحمام به ذهن خطور میکنند و این موضوع نمونه بارزی از تأثیر شگفتانگیز گردش تخیل است.
کارایی تکنیک گردش تخیل بارهای بار طی تاریخ به اثبات رسیده است. ازجمله مهمترین خلاقیتهای بهدستآمده از این متد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
– آیزاک نیوتون و کشف جاذبه
– توماس ادیسون و اختراعات متعدد وی
– آلبرت اینشتین و نظریه نسبیت
جالب است بدانید که اینشتین علاقه زیادی به مفهوم گردش تخیل داشت و از آن تحت عنوان “تجربه تفکر” یاد میکرد. این تجربیات منحصربهفرد یکی از اصلیترین عوامل موفقیت علمی بینظیر وی بودند.
مهمترین لازمه استفاده از تکنیک گردش تخیل و البته پاسخدهی مطلوب آن، “آرامش ذهنی” خواهد بود. هر چه ذهن آزادتر باشد شانس موفقیت در این متد نیز بالاتر میرود، زیرا بهطور مستقیم با بهرهبرداری از پتانسیلهای مغزی افراد ارتباط دارد. فاکتور پراهمیت دوم، اتمسفری است که فرد در آن گردش تخیل را امتحان میکند. محیطی که از آرامش و سلامت بیشتری برخوردار باشد، فرصت بهتری را نیز برای ایده پردازی به سبک گردش تخیل فراهم خواهد کرد.
اگر گردش تخیل کارایی بالایی دارد، چرا در بسیاری از مواقع منتج به نتیجه دلخواه نخواهد شد؟ باید توجه داشت که تکنیک گردش تخیل بهصورت ناخودآگاه و طی ساعات روزانه زندگی هر فرد بارهای بار انجام میشود، اما در اغلب موارد همراه باهدفی مشخص و برنامهریزیشده نیست. کلید استفاده از این تکنیک برای تحریک خلاقیت و ایده پردازی، آمادهسازی و درعینحال متمرکز ساختن آن بر غایتی منحصربهفرد خواهد بود. درواقع سطح آگاهی فرد ازآنچه که طلب میکند، ارتباطی مستقیم با موفقیت در تکنیک گردش تخیل خواهد داشت.
آمادهسازی در تکنیک گردش تخیل، شامل یادداشتبرداری از مشکلات مدنظر، اطلاعات موردنیاز برای شناخت بیشتر آنها و همچنین ابزارهای در دسترس برای حل مسئله خواهد بود. هدفگذاری در این روش ضمن آزادسازی ابعاد متفاوت در ناخودآگاه ذهن انسان، خلاقیت آن برای ایده پردازی را نیز بالا میبرد. پس از تولید هر ایدهای با استفاده از تکنیک گردش تخیل، بهتر است آنها را یادداشت کنیم. اینجا همان نقطه تلاقی دو متد گردش تخیل و نقشهبرداری ذهنی خواهد بود. ایدهها در مرحله نخست با استفاده از گردش تخیل از نواحی مختلف مغز استخراجشده و در گام دوم توسط متد نقشهبرداری ذهنی نوشته میشوند.
راهکارهای مختلفی برای افزایش آرامش ذهنی در راستای استفاده از تکنیک گردش تخیل وجود دارد:
– پیادهروی صبحگاه در پارک
– دوش گرفتن سریع باهدف شاداب سازی بدن
– رانندگی در محیطی آرام (بهدوراز ترافیک) و یا دوچرخهسواری
– تنظیم روند خوابوبیداری روی زمانهایی مشخص
– ایده پردازی پیش از خواب شبانه و پس از بیدار شدن از خواب
موتسارت (آهنگساز مشهور اتریشی) دریکی از نامههای خود به پدرش میگوید: زمانی که خود خودم هستم، کاملاً تنها و در شبهایی که نمیتوانم بخوابم، ذهنم با هجوم ایدههای منحصربهفرد روبهرو میشود. نمیدانم چگونه این اتفاق رخ میدهد و نمیتوانم آن را کنترل کنم.
ترفندی جالب برای ایجاد یک شرایط روحی مناسب که فرصت ظهور به ایدههای بکر را میدهد، “ذهن آگاهی یا حضور در لحظه” نام دارد. در این ترفند فرد توجه خود را بدون هیچگونه قضاوتی به جزئیاتی که در زمان حال در جریان هستند، معطوف میکند. باید آموخت که چگونه میتوان با چشمان یک هنرمند دید، با گوشهای یک موسیقیدان شنید، با عواطف یک عاشق احساس، با حس بویایی یک عطرساز استشمام و با دقت یک سرآشپز طعمها را تجربه کرد. با این تمرین خودآگاهی فرد در کثری از دقیقه افزایشیافته و بستر برای ایده پردازی به سبک گردش تخیل مهیا میشود.
دانشمندان به این نتیجه رسیدهاند که ذهن در حالت خیالپردازی بسیار فعالتر از تفکر فعال، خودآگاه و شدید خواهد بود. گمان میرود که علت این موضوع نیز آرامشی باشد که نورونهای مغزی با خیالپردازی بهجای تفکر فرسایشی تجربه میکنند.