نامزدمو بدین برم !
شهرام شهیدی: خدمت برخی از کسانی که نامزدی شان را به هم زده اند رسیدیم که ببینیم چرا این اتفاق بین شان افتاده و به نصیحت احمدی نژاد عمل نکرده اند :
– وا ! چرا نداره. وقتی مامانم نامزدمو رد صلاحیت کرده من چطور بگم خوبه واسه زندگی آخه ؟ از مامانم اینا بپرسین چرا به هم زدیم.
– ما از طریق شبکه های مزخرف مجازی آشنا شدیم. وقتی بهش می گفتم عکس بده هی طفره می رفت که اول بگذار صلاحیتم تایید بشه بعد می بینیم. وقتی صلاحیتش تایید شد گفتم حالا عکس بده. گفت هانی یک میتینگ می گذارم اونجا ببینیم همو. روز میتینگ رفتم از دور دیدمش. یا خدا یک گولاخ نتراشیده ای بود که نگو. اصلا راست کار من و خانواده ام نبود!
– راستش تحقیق که کردم دیدم قبل از من تو دوره های ماضی نامزد یک جریان اصلاح طلب بوده. اصلا این وصله ها به خاندان اصولی ما نمی چسبه. دندون فاسد را کشیدم و خلاص.
– چرا به هم زدیم ؟ از بس دل گنده بود. بهش میگم کی پس رسمی نامزد کنیم که همه بدونن؟ میگه اووووو سه سال طول میکشه ما هم را بشناسیم. گفتم چی میگی بابا همین اسفند انتخاباته. همه باید بدونن نامزدیم. گفت اصلا تو این مدت کم آمادگی اش را ندارم. صبر کن برای انتخابات ریاست جمهوری. کوووو تا اون موقع ؟ دیدم نه این اهلش نیست از این لیست مونده از اون لیست رونده میشم. اینه که به هم زدم باهاش. نامزد بشو نبود.
– چرا نداره ؟ خیلی واضحه. تحقیق کردم دیدم نامزدم از دیوار راست بالا میره. اصلا از جلو دیوار رد بشیم دست خودش نیست خودسری اش گل می کنه. زود هم که جوش میاره. شنیدم دست بزن هم داره. خب کدوم آدمی حاضره با این آدم نامزد بشه که من دومیش باشم؟ به هم زدم رفت.
– اصلا حس خوبی نبود وقتی فهمیدم به همه قول ائتلاف داده بوده. این هم شد نامزد که با همه شیرینی خوران داشته باشه و هنوز نه به باره نه به دار فکر سهم خواهی باشه؟ راستش ترسیدم خیلی از پسش بر نیام. واسه همین زدیم به تیپ و تاپ هم.
179/