89 میلیون تن لیتیوم، از وعده ثروت تا واقعیت تلخ زیست محیطی؛ منابع آبی به تاراج میروند
بهروزترینها| برای جوامع بومی واقع در مثلث لیتیوم، تب لیتیوم باید ثروت بیپایانی به ارمغان میآورد. اما در عوض، بسیاری از آنها باید با تأثیرات «تراژیک» وعدههایی که «کاملاً شکسته» شدهاند، دست و پنجه نرم کنند.
مثلث لیتیوم که شامل آرژانتین، بولیوی و شیلی است، میزبان پهنههای وسیع نمکی است که غنیترین ذخایر لیتیوم جهان در آنها متمرکز است؛ لیتیومی که گاهی اوقات به دلیل رنگ سفید نقرهایاش به عنوان«طلای سفید» نامیده میشود.
تخمین زده میشود که حدود ۸۹ میلیون تن از این فلز زیر سطح زمین نهفته است و به عنوان «بلیت طلای سفید» برای انتقال انرژی معرفی میشود. این فلز به طور گستردهای در باتریها که در دستگاههای موبایل و وسایل نقلیه الکتریکی مورد استفاده قرار میگیرند، استفاده میشود و به همین دلیل، در حال حاضر در کانون توجه جهان برای الکتریکیسازی قرار دارد.
در نتیجه، تقاضا برای لیتیوم سر به فلک کشیده است و پهنههای نمکی آمریکای جنوبی خود را در معرض تقاضای بالایی مشاهده کردهاند. هرچند افزایش استخراج لیتیوم وعدههایی از ثروت و رفاه برای جوامع بومی ساکن در نزدیکی ذخایر ارائه داده است، اما اکثر این جوامع هنوز پاداشی دریافت نکردهاند.
منابع آبی از طلای سفید لیتیوم هم ارزشمندتر است؟
لیتیوم از مخازن زیرزمینی آب شور استخراج میشود. این آب شور حاوی لیتیوم حل شده، معمولاً در بیش از یک کیلومتر عمق دارد. برای دسترسی به این آب شور، شرکتهای معدنی به عمق زمین حفاری میکنند و سپس آب را به سطح میکشند و آن را در حوضچهها، که اغلب سطح آنها هزاران هکتار است، توزیع میکنند. در این حوضچهها، آب تبخیر میشود و لیتیوم و دیگر عناصر برای برداشت باقی میمانند.
درباره تأثیرات این فرآیند، ملیسا آرگنتو، محقق موسسه مطالعات آمریکای لاتین و کارائیب، توضیح میدهد: «استخراج لیتیوم تأثیرات زیستمحیطی جدی دارد که اکوسیستمهایی که به خودی خود شکننده هستند را نابود میکند. در مورد آرژانتین، در پونا، استخراج نمک از مقدار زیادی آب در حوضههای بسته یا اندورهیک (که آب از طریق ذوب و بارش کم وارد میشود و از طریق تبخیر خورشیدی خارج میشود) استفاده میکند.»
وی می افزاید: «به این ترتیب، آب شور به پهنههای نمکی با مکانیزم پمپ دائمی استخراج میشود و سپس از حوضچهای به حوضچه دیگر منتقل میشود تا کربنات لیتیوم با درجه خلوص مورد نیاز برای بازار جهانی باتری به دست آید.»
بر این اساس، استخراج لیتیوم نیاز به مقادیر زیادی آب دارد، به طوری که حدود 500 هزار گالن آب برای استخراج یک تن از این فلز لازم است. به گزارش مجله بینالمللی هاروارد، در سالار د آتاکاما در شیلی، استخراج لیتیوم – که در پهنه نمکی آتاکاما، بزرگترین ذخیره نمکی کشور، انجام میشود – تاکنون از ۶۵٪ از منابع آب منطقه استفاده کرده است.
در پهنههای نمکی آمریکای جنوبی، فرآیند استخراج از مقادیر زیادی آب شور، آب فسیلی و آب شیرین استفاده میکند که اکوسیستمها را تحت تأثیر قرار داده و سیستمهای آبی این حوضهها را تغییر میدهد. این امر باعث شوری در سفرههای آب شیرین و خشکسالی در چشمههای آبی میشود که برای فعالیتهای کشاورزی جوامع بومی اهمیت دارند.
ملیسا آرگنتو میگوید: «به همین دلیل است یکی از شعارهای اصلی این جوامع آب از لیتیوم ارزشمندتر است، زیرا آب پیوند دهندهی بافت زندگی است.»
از سویی دیگر جامعهشناس بولیویایی، خوزه کارلوس سولون میگوید:« در بولیوی، محصولات کشاورزی در معرض خطر هستند وبیشتر فعالیتهای اقتصادی که این جوامع در منطقه انجام میدهند با کشاورزی مرتبط است. داشتن آب کمتر میتواند برای روشهای تولید محصولات کشاورزی – مانند کینوا یا سیبزمینی – واقعاً مضر باشد.»
این مسئله با سوالات بیجواب تشدید میشود. سزار پادییا، هماهنگکننده هیئت مشاوره آندس در صندوق گلوبال گرینگرانس توضیح میدهد که حفاری برای دستیابی به آب شور غنی از لیتیوم نیز خطرات ناشناختهای برای طول عمر منابع آبی که جوامع بومی به آن متکی هستند، به همراه دارد.
پادییا می افزاید: «حفاری لایههایی که حاوی پهنه نمکی هستند، میتواند آبهای شور، شور و شیرین را مخلوط کند.» «وقتی آب شور استخراج میشود، سطح لایههای آبی کاهش مییابد و هنوز مشخص نیست که تأثیرات آن ممکن است چه باشد.»
پادییا اضافه میکند که همچنین یک خطر بالقوه (اما هنوز ناشناخته) از آلودگی وجود دارد: «وقتی فقط یا بیشتر لیتیوم استخراج میشود، بقیه اجزای نمکها که در معرض محیط قرار میگیرند، میتوانند به یک خطر جدی از آلودگی تبدیل شوند. درباره تأثیرات این عناصر استخراج شده در آب شور و اینکه در معرض محیط پهنه نمکی قرار میگیرند، تحقیق کافی انجام نشده است.»
«جوامع روحزده» که در سایه هجوم لیتیوم زندگی میکنند
با تهدید منابع آبی، مسئلهای که برای برخی از جوامع بومی مشکلآفرین بوده، بدتر میشود. سولون با صحبت درباره بولیوی، توضیح میدهد: «از آنجایی که آب کمتر خواهد بود، زمینهایی که برای مشاغل تولیدی مانند کشاورزی استفاده میشوند کمتر جالب خواهند بود و مردم آن ها را ترک خواهند کرد. در سالهای آینده، ممکن است برخی جوامع کوچکی به وجود آیند که مانند جوامع روحزده –شهرکهای متروکه – شوند.
وی می افزاید:«آب کمتر به معنای کشاورزی کمتر و فرصتهای کمتر برای مردمی است که در این جوامع زندگی میکنند و به دنبال نیازها و امیدهای اقتصادی خود هستند. موضوع به بقا تبدیل میشود.»
سولون اشاره میکند که آبی که توسط شرکتهای معدنی در مثلث لیتیوم پمپ میشود، هزاران سال حاضر بوده و در طول زندگیهای کنونی به طور طبیعی بازسازی نخواهد شد. در نهایت، این امر باعث جابجایی بومی ها وغیرقابل سکونت شدن خانههای اجدادی قدیمی خواهند شد.
اما تنها آب نیست که جوامع بومی را تحت فشار جغرافیایی قرار میدهد. پادییا به سوالات ناشناخته درباره گسترش استخراج لیتیوم اشاره میکند و توجه دارد که جوامع بومی غالباً به نوبهچرانی – یعنی چرای دامها در مکانهای مختلف بنا به فصل – متکی هستند.
وی میگوید: «تأثیرات هنوز ناشناختهی استخراج لیتیوم در پهنههای نمکی ممکن است شامل جابجایی شود.» «اگر تغییرات اقلیمی را نیز اضافه کنیم، انتظار میرود که این اتفاق بیفتد. از سویی دیگر، اشغال قلمرو توسط شرکتهای معدنی که محدودههای خود را حصار میکشند، چرای دام و حرکت در نزدیکی مناطق استخراج را محدود میکند.»
آرگنتو به مثال کاتامارکا اشاره میکند، جایی که از دهه ۱۹۹۰ استخراج معدنی گستردهتری صورت گرفته است. او با در نظر داشتن «کاهش میزان کاشت به دلیل کمبود آب برای آبیاری» و «از دست دادن میوهها و سبزیجات»، استدلال میکند که «استخراج معدن با روشهای زندگی جمعیتهای محلی و اساساً با کار رقابت میکند.»
آرگنتو انگشت اتهام را به سمت شمال جهانی و آسیا میبرد و تاثیرات لیتیوم را به عنوان «مدلی از سلطه که بومکشی را با نسلکشی پیوند میدهد، جایی که استخراج لیتیوم این مناطق را به یک قربانی برای فشار از کشورهای مرکزی به منظور تأمین مواد معدنی حیاتی برای فرایندهای کاهش کربنسازی خود تبدیل میکند»، توصیف میکند.
وعدههای محقق نشده و شکسته شدهاند استخراج کنندگان لیتیوم
برای جوامعی که بر روی بزرگترین ذخایر لیتیوم جهان زندگی میکنند، استخراج این ماده باید به معنای معدن طلای واقعی باشد. اما برای مردمان بومی در پهنههای نمکی آرژانتین، بولیوی و شیلی، ثروت در حد یک وعده پوچ باقی مانده است.
این یک نکتهای است که سولون درباره آن میگوید: «بولیوی در طول ۱۴ سال گذشته حدود یک میلیارد دلار در صنعتیسازی لیتیوم سرمایهگذاری کرده اما هنوز لیتیوم کربنات را بهطور قابلتوجهی تولید نمیکند. بنابراین این یک شکست است.»
به گفته سولون، سرمایهگذاری دیگری به مبلغ یک میلیارد دلار نیاز است و جوامع ممکن است چند سال دیگر صبر کنند تا از هر پاداشی بهرهمند شوند.
با توجه به آسیبهای روحی که تقریباً برابر با تأثیر افت منابع آبی است، وی ادامه می دهد: « جوامع با ادامه استخراج لیتیوم رنج خواهند برد، اما آنها نه فقط از تأثیرات کاهش آب بلکه از تأثیرات برهمخوردن انتظاراتشان بهطور کامل رنج خواهند برد.»
شرکتهای معدنی معمولاً به جوامعی که تحت تاثیر فرآیندهای آنها قرار میگیرند، کمکهای اقتصادی ارائه میکنند. با این حال، این کمکها اغلب با توجه به آسیبهای بلندمدت به تامین آب و محدودیتهای فضا، کمتر از حد نیاز هستند. این کمکها ممکن است به شکل انتقالهای پولی، حمایت از ساختوساز لازم، یا ارائه منابع بهداشتی یا آموزشی باشد.
با این حال، آرگنتو نسبت به نیتهای پشت این کمکها بدبین است و به مثال حوضههای سالیناس گرانده و لاگونا گوایاتایوک در آرژانتین اشاره میکند و میگوید: «آنها این کار را تحت عنوان مسئولیت اجتماعی شرکتی انجام میدهند و کمکهای مالی را به یک یا دو جامعه – نه به تمام منطقه – ارائه میدهند. این، همراه با وعدهی اشتغال و توسعه که شرکتها همیشه با آن وارد میشوند، منجر به تقسیم نظرات، تولید درگیریهای داخلی درون و بین جوامع میشود.»
وی می افزاید: «در حال حاضر ما آن را در حوضههای سالیناس گرانده و لاگونا گوایاتایوک به وضوح مشاهده میکنیم، جایی که حدود ۳۳ جامعه برای دفاع از منطقه خود سازماندهی داشتند.»