دوبی چگونه به ابزار تشدید فشارهای تحریمی علیه ایران تبدیل شد؟
بهگزارش بهروزترینها مجید شاکری در یادداشتی در شبکههای اجتماعی با اشاره به بحران مالی ۲۰۰۸ در دوبی، تاثیر این بحران در شکل گیری مناسباتی برای کارا کردن تحریمهای آمریکا علیه ایران را تشریح کرد.
متن یادداشت به این شرح است:
یک نقطه مهم تاریخی-اقتصادی که اثر جدی بر آینده امارات، ایران و غرب آسیا داشت، وقوع بحران مالی در دوبی و نجات آن دولتشهر توسط ابوظبی بود. علیرغم اهمیت این واقعه در کارا شدن تحریم های آمریکا علیه ایران در منابع فارسی چندان در این مورد گفت و گو نشده است.
۱- در سال ٢٠٠٨ با فاصله چند ماه از آغاز بحران بزرگ در آمریکا، بحران مالی به شدید ترین وجه به بخش مستغلات و به سرعت به بخش مالی دوبی رسید.١٠ میلیارد دلار بدهی دولت بعلاوه ٧٠ میلیارد دلار بدهی شرکتهای دولتی روی دست شیخ محمد بن راشد مانده بود و خطر نکول نزدیک می نمود. آن هم وقتی که کل GDP شهر ۵۴ میلیارد دلار بود. ابوظبی مثل یک برادر بزرگتر به یاری دوبی آمد؛ ٢٠ میلیارد دلار نقد به برادر شکست خورده داد. ١٠ میلیارد دلار خرید اوراق قرضه دوبی و ١٠ میلیارد دلار وام به بانکهای دوبی. ورود پر قدرت ابوظبی باعث شد دوبی بتواند بقیه بدهی خود را هم تجدید ساختار زمانی کند.
۲- خطاست اگر تصور کنیم صرفا با یک کمک برادرانه مواجهیم. درباره وثایق این کمک از زمان وقوع تا امروز( که دو بار وام فوق تمدید شده) حرف و حدیث بسیار بوده است. فهرست این وثایق به صراحت معلوم نیست اما برج خلیفه و مترو دوبی از مواردی است که با احتمال بالا، و هواپیمایی امارات با احتمال پایین در این فهرست هستند. هر چند که تلاش من برای یافتن یک فهرست رسمی تا کنون نتیجه ای نداشته است.
۳- وثیقه مهمتر و احتمالا مرموزتر، اما چیز دیگری بود: جایگاه سیاسی دوبی. توضیح آن که با وجود آن که تا سال ٢٠٠٨ قریب به ٣۵ سال از تاسیس امارات متحده عربی میگذشت همچنان این کشور بیشتر آمیزه ای از شیوخ جدا از هم بود تا یک کشور به معنای پیوسته کلمه. علیرغم آن که شیخ محمد بن راشد در سمت ولیعهد دوبی، خود وزیر دفاع امارات هم بود تا سال ۱۹۹۸ و آن هم تا وقتی که تضامین فرامنطقه ای برای دوبی دریافت نکرده بود حاضر به ادغام نیروی امنیتی دوبی در امارت نبود. بحران ٢٠٠٨ فرصت مهمی بود تا ابوظبی برادر بزرگتر بودن را به معنای واقعی کلمه به شش برادر دیگر ثابت کند. بخصوص بزرگترین برادر بعد از خود یعنی دوبی که با عواید نفتی ای بسیار کمتر از ابوظبی، اقتصادی به مراتب متنوع تر، جهانی تر و پویاتر ساخته بود. کمک برادر بزرگتر، دوبی را بین انبوهی از زنجیرهای نامرئی گیر انداخت.
۴- شایعاتی هنوز وجود دارد که ابوظبی اولین جایی نبود که دوبیاز آن تقاضای کمک کرد. حتی کسانی به جد معتقدند شیخِ تنها، ابتدا از ایران کمک خواسته و نه ابوظبی. این که این شایعه چقدر جدی است قابل آزمایش نیست ولی با توجه به وفور درآمد نفتی ایران و نیز کاملا دور بودنش از آسیب اعتباری بحران آمریکا، وجود چنین پیشنهادی روی میز معقول است. منابع شایعات در این باره قائلند ایران درخواست کمک دوبی را رد کرده است.
۵- آثار تبدیل شدن آهسته شیخ نشین های پراکنده به یک کشور به مرکزیت ابوظبی، فورا در دو حوزه خود را نشان داد. ابتدا بسیار قوی شدن واحد بررسی های مجرمانه(CID) که اگر چه اسما در هر شیخ نشین دفتری جدا داشت اما عملا از ابوظبی کنترل می شد. دوم تشدید مبارزه با پولشویی ذیل توافقات ابوظبی با آمریکا برای کنترل فعالیت های مالی ایران در دبی. یک مامور از ابوظبی در داخل بانکهای دوبی مینشست و به دقت تراکنشهای مشکوک به پولشویی( ایرانی) را تحت فشار قرار میداد. هر دوی این موارد آثار تلخی بر روی اقتصاد دوبی بخصوص در حوزه تجارت آزاد با ایران داشت. دوبی به یاری ابوظبی از یک بحران اقتصادی فوری نجات یافته بود اما جنس تهاجمی سیاست خارجی ابوظبی ابدا نتیجه ای بهتر از تشدید رکود برای دوبی نداشت. این یک بازی دو سر برد برای ابوظبی بود، دوبیتحت فشار قرار میگرفت و سهم آن از کل GDP امارات کم میشد و ابوظبیِ نفتی با افزایش نسبی قیمت نفت پس از هر تنش سهم بیشتری را اشغال میکرد. یک روند تدریجی تضعیف که محمد بن راشد چاره ای جز صبوری در مقابل آن نداشت.
۶- فهرست مشکلاتی که سیاست خارجی ابوظبی برای دوبی ساخت بلند تر از موضوع ایران است: محاصره اقتصادی قطر، تبعات امنیتی جنگ یمن، تعریف شدن دوبی به عنوان بخش ناخواستهای از محور دشمن توسط ترکیه-قطر، …چه کسی است که نداند هدف نهایی ابوظبی از یک جنگ «ملی» در یمن علاوه بر اهداف اقتصادی تعریف شده آن برای هر یک از شیوخ ( از جمله دبی)، ساختن یک «ملت» تحت زعامت ابوظبی است؟
۷- اجبار امارات به خروج از یمن، فارغ از آن که علت آن را چه بدانیم، اولین دنده عقب جدی از سیاست های ابوظبی در ده سال گذشته است. گزارش های منتشر شده از جلسه شیوخ هفتگانه( فارغ از نیت رسانه ای شدن آن) به ما می گوید که دوبی ناچار شده بین « له شدن در ترکیب اماراتِ ابوظبیزده شده» و «خروج از صبر» ، دومی را برگزیند.
این البته در سایه تغییر فضایی بوده که تغییر رفتار امنیتی ایران در منطقه (بعد از موضوع پهپاد و کشتی) فراهم آورده و پیش از آن رخداد، چنین اعتراضی از جانب دوبی صرفا مخالفت با برادر بزرگتر در بحبوحه یک جنگ پیروزمندانه میهنی در یمن فرض میشد.
۸- خبر دیروز درباره تمدید روادید( اقامت کاری؟) و بازگشایی حساب برای ایرانیان در دوبی( اگر چه قطعا با چراغ سبز ابوظبی منتشر شده) بخوبی نشان از تند شدن گامهای دوبی برای جبران روند ده سال گذشته دارد. آینده چگونه است؟ نمیدانم ولی میدانم که این تجربه ده ساله لزوم برخورد هوشمندانهتر ایران با وقایع غرب آسیا و داشتن یک استراتژی فراگیر کنشگر چفت شده را نشان می دهد.